امنیت و حفظ یکپارچگی و انسجام حاکم بر این ساختار منطقهای، برگزیت و ظهور جریانهای رادیکال و پوپولیستی، مسئله مهاجرت و خطر رکود شدید مالی به عنوان ماحصل رقابتهای سنگین میان قدرتهای بزرگ از جمله ایالات متحده و چین اتحادیه اروپا را تحتتاثیر قرار داده است.
در این میان برجام برای اتحادیه اروپا آزمون حیثیتی و سمبل توان اعمال صلاحیت در حیطه امنیتی فراتر از مرزهای اتحادیه و سطح جهانی است.رای این نهاد منطقهای برجام عمدتا ناظر بر ملاحظات امنیتی این ساختار است. از همینرو حراست از توافق هستهای با ایران به اندازه اجرای ساز و کار مالی بااهمیت است، اما به همان میزانی که حفظ برجام و برقراری ساز و کار مالی برای حراست از توافق هستهای با ایران برای اروپا مهم است، به همان میزان اتحادیه اروپا فاقد بضاعت لازم و کافی برای استقلال رویه مالی در تقابل با فشارها و محدودیتهای ایالات متحده است.
بنابراین به لحاظ حیثیتی و از منظر منافع امنیتی، اتحادیه اروپا تلاش دارد تا آنجایی که ممکن است مسیر اجرایی کردن ساز و کار مالی را هموار کند، اما به لحاظ عده و توان و ظرفیت، اتحادیه اروپا بعد از گذشت نزدیک به یک سال از خروج آمریکا در عمل نشان داده که هنوز در تحقق این امر موفق نشده است. اتحادیه اروپا سهم بزرگی در مبادلات مالی، اقتصادی و تجاری با آمریکا دارد، مجموع تبادلات مالی و سرمایهگذاریهای طرفین (اروپا و ایالات متحده) در دو سوی آتلانتیک بیش از دو هزار و ششصد میلیارد دلار ارزیابی میشود.
بخش زیادی از آن در قالب سرمایهگذاریهای طرفین تعریف شده است که رقم بزرگی است. زمانی که آمریکا هر بنگاه اقتصادی را که تلاش دارد با ایران همکاری کند تهدید میکند، اگر آن بنگاه مالی برخلاف مقررات تحریمهای واشنگتن با جمهوری اسلامی همکاری کند، با چالشهای جدی روبهرو خواهند شد. از همینرو مجموعه بنگاههای تجاری اتحادیه اروپایی که عمدتا تحت امر دولتها نیستند، منافع خود را در خطر میبینند و از همکاری با ایران منصرف میشوند.
مسئلهای که باید مورد توجه قرار بگیرد، این است که تفکیک نقل و انتقال مالی از مکانیسمهای دلاری سخت است، بدینمعنا که صرف این که بنگاههای اقتصادی که بخواهند با ایران همکاری کنند، پایه تبادلاتشان را یورو قرار دهند و از دلار فاصله بگیرند، این امر محقق نمیشود چون این ساختارهای تجاری عمدتا دارای مالکیتهای مشترک هستند و چرخش سهامشان به چرخههای دلاری متصل شده و این مسئله را دشوارتر میکند. سوم این که صیانت اتحادیه اروپا از شرکتهایی که مورد تحریم واقع میشوند، برای حمایت از این بنگاههای مالی و کمپانیهای بزرگ و متوسط کافی نیست.
بنابراین مجموعه این شرایط صورت مسئله را برای اروپا دشوارتر میکند، در مورد این مسئله که اروپا بخواهد از مکانیسم مالی بهعنوان اهرمی برای تحت فشار قرار دادن ایران استفاده کند، باید گفت که تحقق این مسئله هم سهل است. بازیگران منطقهای و جهانی از مجموعه اهرمها و عواملی که در اختیار دارند، برای پیشبرد اهدافشان استفاده میکنند. اصل برجام از منظر اتحادیه اروپا و آمریکا جنبه امنیتی داشته و دارد، اتحادیه اروپا در یک برداشت نادرست توان موشکی ایران را در جهت تامین امنیت و صلح و ثبات منطقه تلقی نمیکند، حال آن که مسئله توان موازنهسازی موشکی ایران از ارکان مهم تداوم موازنه و صلح است.
همچنین ایران بازیگر برجسته در مسیر مقابله با عوامل ضدامنیتی است، بنابراین اتحادیه اروپا در ضمن تلاش برای یک ساز و کار مالی، نیمنگاهی به ملاحظات منطقهای خود دارد. شاید اگر ملاحظات منطقهای نبود، اتحادیه اروپایی در برقراری حداقل امکان تبادل مالی با ایران با دست بازتری عمل میکرد. به نظر میرسد فشارهای ایالات متحده در مورد مسائل امنیتی و موشکی، روند تصمیمگیری اروپا را تا حدودی تحت تاثیر قرار داده است.
اروپا به عنوان یک اتحادیه و قدرتهای اروپایی به عنوان کشورهایی که منافع خود را دارند، به ظرفیتهای راهبردی ایران توجه خاصی دارد. ظرفیتهای متنوع ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک ایران برای اروپا بااهمیت است، به هر حال خاورمیانه جزو چهار اولویت برتر اتحادیه اروپا محسوب میشود و مسئله امنیت در خاورمیانه جزو اصلیترین اولویتهای امنیتی این نهاد است. با توجه به نقش تعیینکننده ایران در تعاملات استراتژیک و ژئوپلیتیک منطقه، اتحادیه اروپایی ناگزیر است نقش ایران را در چارچوب منافع امنیتیاش مورد توجه قرار دهد.
این عنصری است که تاثیر مهمی بر جهتگیری اتحادیه اروپا در خصوص تداوم مراودات با ایران دارد. اراده اروپا را مسئله نقش ایران در معادلات امنیتی منطقه تحت تاثیر قرار میدهد. سه قدرت اروپایی، برتانیا، آلمان و فرانسه اراده لازم را برای حفظ و تداوم این توافق بینالمللی به طور طبیعی دارند ولی از طرف مقابل فشارهای آمریکا جدی است، پیوندهای بینآتلانتیکی بهخصوص زیرساختهای اقتصادی، فرهنگی، تاریخی و امنیتی دو سوی آتلانتیک و نیازهای متقابل آمریکا و اروپا طبیعتا تاثیرپذیری اروپا را برابر سیاستهای یکجانبهگرایانه آمریکا در سطح مهمی قرار داده است.
بدین معنا که خواهناخواه آمریکا با اتخاذ رویکرد سیاستهای یکجانبهگرایانهاش ابزار قابلملاحظهای برای اعمال فشار نسبت به اتحادیه اروپا بهخصوص کشورهای محور سهگانه دارد. حال در مورد اینکه تا چه اندازه اروپا میتواند برابر این فشارها ایستادگی کند، باید گفت که اروپا برای حفظ مواضعش ارادهای جدی از خود نشان داده است اما در حوزه عملیاتی بهخصوص مالی، آمریکا توانسته ملاحظات شدیدی را بر اروپا تحمیل کند. به نظر میرسد تا جایی که اروپا ناچار نشود هزینههای زیادی را برای اجرای این ساز و کار مالی متحمل شود، به تعهداتش پایبند خواهد ماند اما با افزایش هزینهها، ممکن است اروپا برای حفظ منافعش تحتتاثیر فشارهای آمریکا قرار بگیرد. امیدوار هستیم در میانه توافقات دو سوی آتلانتیک راهی برای حفظ برجام یافت شود.
منبع: روزنامه سازندگی
