فاطیما فردوس: مجبور کردن دو کودک کار به خوردن گلهایی که احتمالا در خیابانها و سر چهارراهها میفروختند، همانقدر دردناک و از انسانیت دور است که برخوردهای قبلی با کودکان کار؛ برخوردها و رفتارهای تحقیرآمیزی که بعد از رسانهایشدن و درگیرکردن افکار عمومی یا بهسرعت تکذیب میشدند یا روایت را طوری تغییر میدادند که کودک را مقصر جلوه دهند یا در ایدهآلترین حالت اعلام میکردند که فلان مسئول متخلف، از کارش اخراج شده است. در همه این حالتها اما چیزی که نادیده گرفته و باعث تکرار آن میشود، نادیده گرفتن حقوق کودکان کار است. وقتی یک مسئول هیچ آگاهیای از حداقلیترین حقوق و نحوه برخورد با یک کودک ندارد، خود را ملزم میداند که هر رفتاری خارج از عرف با یک کودک کار داشته باشد.
چرا؟ چون این تصور را دارد که این کودک در فقر است، توانایی دفاع از خودش را ندارد و من هرچه بگویم باید بپذیرد؛ من قدرت دارم پس هستم! برای هر اتفاق مشابهی هم نهایتا چند روز تیتر اصلی رسانهها را به خود اختصاص میدهد و فراموش میشود تا اتفاق بعدی. نه هویت کودکآزار مشخص میشود، نه آموزشی به او داده میشود، نه مجازات میشود و این ساختار معیوب دائما این کودکآزاریها را بازتولید میکند. در همین میان هادی شریعتی، حقوقدان و نایبرئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان در این خصوص به «خبرآنلاین» میگوید: «انجمن حمایت از حقوق کودکان با توجه به اختیارات ماده ۶۶ آیین دادرسی کیفری اقدامات اولیه را جهت اعلام جرم انجام داده است.»
ادامه گفتوگوی او را با «خبرآنلاین» میخوانید:
آیا انجمن حمایت از حقوق کودکان در مورد برخورد تحقیرآمیز با دو کودک کار در کرمان اعلام جرم کرده است؟
در ارتباط با موضوع کودکآزاری دو کودک کار در کرمان، انجمن حمایت از حقوق کودکان با توجه به اختیارات ماده ۶۶ آیین دادرسی کیفری اقدامات اولیه را جهت اعلام جرم انجام داده است. اتفاق تاسفباری که رخ داده نباید صرفا با توبیخ و اخراج یک مامور خاتمه یابد. به نظر میرسد در این حادثه ترک فعل و غفلت بزرگی رخ داده است؛ غفلتی که در آن شهرداری و پیمانکار متخلف، هر دو سهیم هستند.
دلیل تکرار مداوم این اتفاقات در شهرداری و برخورد تحقیرآمیز با کودکان کار چیست؟
اینکه یک مامور شهرداری به این اندازه جسورانه و بدون ترس دست به تحقیر کودکان کار میزند و در کمال ناباوری از لحظه به لحظه این صحنه تحقیر و تمسخر فیلم تهیه میکند، حاصل عدم آگاهی و عدم نظارت شهرداری است که به چنین فردی مسئولیت میدهد تا در امور شهری که به صورت مستقیم با شهروندان ارتباط دارد مداخله کند. بدون هیچگونه نظارت موثری و بدون آنکه از قبل کمترین اطلاعاتی در مورد حقوق شهروندی یا حقوق کودکان داشته باشد. این عدم آگاهی مختص به شهرداری کرمان نیست و ما اینگونه خراشیدن بر چهره و روان کودکان کار و دستفروشان را در شهرهای دیگر از جمله تهران نیز شاهد هستیم.
کودکان کار قربانیان اصلی خشونت اقتصادی هستند که در کنار آن توسط چنین افرادی مورد خشونتهای جسمی و روانی نیز قرار میگیرند. بدون شک روان هر دو کودک آسیبی عمیق دیده است، آسیبی که به سادگی قابل جبران نیست. اینکه در سن کودکی گرفتار در فقر باشی و مجبور به کار در خیابان به اندازه کافی آسیبزننده است؛ حالا در کنار این همه اجبار و سختی در تامین معاش بهجای آنکه از حمایتهای اجتماعی برخوردار باشند، تحقیر شدهاند و توهین شنیدهاند و این موضوع دردناکی است.
آیا میتوان گفت ترس نهادینهشده در کودکان کار نسبت به ماموران شهرداری، بهنوعی ابزار برای کنترل آنها تبدیل شده است؟
به نظر میرسد این سیاست ایجاد ترس تبدیل به ابزاری برای اداره شهرها شده است که البته فقط برای فرودستان از آن استفاده میشود.
بهترین راهکار برای مقابله با این اتفاقات چیست؟
با این همه قدم اول در جبران این حادثه تلخ دلجویی از هر دو کودک کار است؛ البته منظور از دلجویی حمایت اصولی و همهجانبه است و این متفاوت است با رفتارهای نمایشی و رسانهای که معمولا سرانجامی هم ندارد. قدم بعدی قطع همکاری و برخورد با پیمانکار متخلف است و اما مسئله اصلیتر برگزاری دورهای آموزشی حقوق شهروندی و حقوق کودک برای مامورین و کارمندان شهرداری است که میتواند نقش پیشگرانهای در وقوع مجدد این حوادث داشته باشد.
۴۲۲۳۸