در حالی که تحقیقات برای یافتن مرد راننده ادامه داشت، اوایل فروردین امسال، چوپانی که گوسفندانش را به بیابانهای زرندیه استان مرکزی برده بود با جسد مردی میانسال مواجه شد. مرد چوپان بلافاصله با پلیس تماس گرفت و مأموران نیز راهی محل شدند.
در بازرسی از جیبهای مقتول هیچ مدرک شناسایی پیدا نشد و جسد مردناشناس به پزشکی قانونی منتقل شد. نخستین بررسیها نشان داد علت مرگ مسمومیت بوده است.
در ادامه با توجه به شباهت جسد کشف شده به مشخصات مرد گمشده از خانواده وی خواسته شد برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی بروند و با حضور آنها در پزشکی قانونی و مشاهده جسد، راز ناپدید شدن مرد میانسال برملا شد.
در حالی که تحقیقات برای دستگیری عاملان قتل راننده میانسال ادامه داشت، مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و سرنخ اصلی از باند مردان تبهکار را بهدست پلیس داد. «مدتی قبل مقابل یکی از بیمارستانهای تهران سه مرد را سوار خودروام کردم. یکی از آنها به ظاهر بیمار بود و دو مرد دیگر هم همراهان او بودند. آنها خودروام را دربست کرایه کرده و در میان راه به بهانه اینکه بیمارشان حالش خوب نیست، از من خواستند مقابل آبمیوهفروشی توقف کنم. من هم خودرو را نگه داشتم و مردان جوان لحظاتی بعد با چند لیوان شیرموز آمدند که یکی از آنها را به من دادند. در حین رانندگی شیرموز را هم خوردم و بعد از آن دیگر متوجه چیزی نشدم. به هوش که آمدم روی تخت بیمارستان بودم. رهگذران مرا در گوشه خیابان پیدا کرده و سارقان خودروی تیبای مرا دزدیده بودند. تا اینکه دیروز در فضای مجازی دنبال آگهی خرید و فروش خودرو بودم که ناگهان با آگهی فروش خودروی خودم مواجه شدم.»
پس از این شکایت در ادامه تصاویر سارقان که از دوربینهای مداربسته در تحقیقات پلیسی بهدست آمده بود به راننده تیبا نشان داده شد که بلافاصله آنها را شناسایی کرد.بدین ترتیب به دستور بازپرس جنایی، کارآگاهان وارد عمل شده و 6 مرد جوان را که ساکن خانهای در جنوب تهران بودند، دستگیر کردند. متهمان در تحقیقات اولیه منکر سرقت و جنایت بودند اما در مواجهه با مدارک به ناچار لب به اعتراف گشودند.
یکی از آنها در تحقیقات گفت: هر 6 نفر ما، اهل شهرستان هستیم و برای کار راهی تهران شدهایم. بدون آنکه همدیگر را بشناسیم هر کدام اتاقی در خانهای قدیمی در جنوب تهران اجاره کردیم و همسایه شدیم. بابت کرایه اتاقها باید ماهی یک میلیون و پانصد هزار تومان میدادیم. از آنجا که همه ما بیکار و بی پول بودیم همین مسأله باعث شد که تصمیم بگیریم به فکر راهی برای کسب درآمد و تأمین هزینه اجاره خانه بیفتیم. اما ایدهای که در نهایت به ذهنمان رسید سرقت خودرو و فروش آنها با مدارک جعلی بود.
متهم جوان گفت: دو نفر از ما درمقابل بیمارستانهای تهران میایستادیم و یکی از ما نقش بیمار را بازی میکرد. با دیدن خودروهای مسافربر آن را دربست میگرفتیم و درمیان راه به بهانه خرید آبمیوه یا شیرموز از راننده میخواستیم در کنار خیابان توقف کند. همراهمان داروی بیهوشی بود و با خرید آبمیوه در فرصتی مناسب دارو را داخل آبمیوه ریخته و به راننده تعارف میکردیم. سردسته باند در ادامه گفت: با خوردن آبمیوه، نسکافه یا شیرموز مسموم، راننده بیهوش میشد و یکی از ما که کنار دست او نشسته بودیم خودرو را متوقف کرده و او را روی صندلی شاگرد نشانده و خودمان پشت فرمان مینشستیم و دوباره خودرو به حرکت درمیآمد. بعد از آن به محلی خلوت میرفتیم و راننده را رها کرده و مدارک و خودروی او را سرقت میکردیم.
جعل اسناد
او ادامه داد: در تمام این مدت سه نفر از ما سوار بر خودرویی دیگر، دوستانمان را تعقیب میکردیم تا اگر برای همدستانمان اتفاقی افتاد به کمکشان برویم. بعد از هر سرقت هم خودروها را در سایتهای فروش خودرو آگهی میکردیم. مدارک خودرو را جعل کرده و عکس خودمان را به جای تصویر مالک خودرو گذاشته و آنها را به فروش میرساندیم. در این ماجرا 6 خودرو سرقت کردهایم و تعدادی از آنها را نیز در شهرستان فروختهایم.
در ادامه تحقیقات، مشخص شد که اعضای این باند به غیر از سرقت خودروی سیروس که منجر به مرگ او شده بود، مرد دیگری را نیز با همین شیوه مسموم کردهاند که وی به کما رفته است. تحقیقات برای شناسایی مالباختگان دیگر این پرونده ادامه دارد.