جهان، سال نو میلادی-جهانی را با دو امید آغاز میکند: نخست، مهار پاندمی کرونا با واکسیناسیون سراسری، و دیگر پایان عصر استثنایی و غیرعادی ترامپی.
شیوع جهانگیر بیماری ویروس تاجدار، با بجای گذاردن تاکنونی میلیونها قربانی در جهان شاید این باشد که بشریت در سال نو بیش از پیش بازبینی نسبت خود با طبیعت را در دستور کار قرار دهد و سبکی دیگر از تعامل با زیستجهان را ازسرگیرد.
امید دیگر، پایان دوران سلطهگری ترامپی بر جهان است؛ هرچند در همین چند هفتهی باقیمانده نیز خطر برافروختن جنگی دیگر هنوز ممکن است. عصری که مشخصهی آن برآمدن نوع جدیدی از اقتدارگرایی ناسیونال-پوپولیستی توسط افراطیترین جناح راست ملی-مذهبی در امریکا و غرب، ریشخند آرمانهای مدرنیته و ایدئولوژی غالب لیبرالیسم، از جمله دعوی حاکمیت خرد و آزادی و احترام به حقوق بشر-و-شهروند، بویژه حقوق اقلیتها در داخل و حقوق سایر ملتها در خارج، با پایمال همهی میثاقها و قراردادهای بینالمللی نمودار شد. شکست انتخاباتی این گرایش باردیگر امید مهار این بیماری سرمایهداری متاخر را توسط دموکراسی سیاسی در دل مردم این کشورها زنده کرد.
در ایران ما اما چه خبر از سال نو در جهان؟ هیچ! گویی برای صداوسیمای «ملی» کشور، ما در جهان دیگری میزییم. جهانی موازی و منزوی و تافتهی جدابافتهای سرخوش از رؤیای برپایی مجدد نوعی امپراطوری «نوصفوی»! و برغم یکچنین ناهمزمانی نامتجانسی با زمان جهانی چگونه میتوان در صورت قرار گرفتن در معرض تعرض و قربانی شدن، انتظار همبستگی منطقهای و بینالمللی داشت؟
در امر مهار بیماری همهگیر و واکسیناسیون هنوز در اول راهیم و همچنان بیمناک از بازگشت امواج و جهشهای پیاپی ویروس منحوس. و در سپهر سیاسی نیز، از پی انتخابات مقنّنهی سال گذشته که با مشارکت اقلیت بدنهی انتخاباتی به مجلسی تک صداتر و تنها نمایندهی بخشی از پایگاه اجتماعی حاکمیت رسیدیم، اینک سخن از انتخاباتی در میان است که وعدهی برآمدن نظامیان را میدهد و یا روایتی دیگر از همان نوع اصولگرایی عوامگرای آزمودهی پیشین را در صداوسیمای رسمی. از بحرانهای تودرتوی اقتصادی-اجتماعی، سیاسی-دیپلماتیک و بویژه نتایج فرهنگی دهشتناک این بحرانهای مهیب معیشتی خبری، گفتگویی با منتقدان، طرحی برای برونرفت اصلاحی و ساختاری، در میان نیست.
نتیجه اینکه، از پشت پرده و از آنچه قرار است بر سرمان بیآید، بیخبریم..!
در اتوبوس بودم پیرمرد خوشذوقی با ذکر بامزهی مثالها میگفت نمیدانم چه خبر است که این گوجهفرنگیها را چهار برابر قیمت سابق خریدهام، اما در مملکتی که مسئولانش هم میگویند که از طریق رسانهها از اخبار مطلع میشوند، جای تعجب ندارد!
و اما آنچه در هماینجا و هماکنون مایهی امیدواری مردم ماست، اینست که پیشرفت آگاهی و تجربهی متراکم جامعهی مدنی ایران به درجهای رسیده است که بتواند در سال نو و در جهانی مساعدتر برای ازسرگیری بازسازی میهن، در برابر همهی موانع و مشکلات ساختاری از درون مقاومت کند. هم در برابر پاندمی ویروس تاجدار، برغم همهی جهشها و دگردیسی های پیاپیاش، و هم در برابر معادلهای میهنی ترامپیسم.
واقعی یا واهی بودن این امید به آیندهای انسانیتر در سال نو، بستگی دارد از سویی به میزانِ خودشناسی (هویتیابی و تکیه بر امکانات خود)، و از دیگر سو، قدرت تطبیق خویش با هستی، زیستجهان، و همزیستی با جهانیان و بویژه همسایگان در منطقه، در برابر و برغم تمامی قدرتهای مسلط.