اگر علتش برنامه تقسیم شده بین اروپا و آمریکا باشد که یکی پلیس بد و دیگری پلیس خوب، یکی تهدید کند و دیگری زمان بخرد یا اینکه واقعا اروپا در مقابل آمریکا نمیتواند یک تصمیم قاطع بگیرد و حتی در داخل خودشان هم انسجام اولیه نیست لذاست که یکی به نعل و یکی به میخ میزند. اما نتیجه هرچه باشد برای ما فرقی نمیکند چون به اهدافی که از برجام داشتیم، تا حالا نرسیدیم. این نظر واحد همه مسئولان از جمله موافقین و مخالفین و نخبگان است که نتیجه عملی نگرفتیم؛ قرار بود تحریمها برداشته شود، روابط تجاری و سوئیفت حل شود، تکلیف فروش نفت معلوم شود ولی همه اینها سر جای خودش باقی است. پس این صورت مسأله است اما اینکه چه باید کرد، بحث دیگری است. گروهی نظر دارند حالا که اینطور است سر جای اولمان برگردیم، یعنی اینکه اصلا فکر کنیم برجامی نبوده. عده دیگر معتقدند ضمن اینکه اینطوری هستیم، تصور کنیم همین است که هست. لذا در حوزههای اقتصادی طرح و تدبیر جدید بدون برجام برای خودمان متصور شویم. تکیه به منابع داخلی و بازارها و ارتباطات جدید، همان کارهایی که ظرف ۳۰ سال گذشته راهکار داشتیم، عمل کنیم. این درحالی است که تصور برخی در قالب برجام بینیازی به سیستمهای قبلی شد. یعنی سیستمهای راههای غیررسمی همانگونه که جنگ را اراده کردیم مثلا از تهاتر، دوجانبه و ارتباطات غیررسمی استفاده کردیم ضمن اینکه سازورکارهای حقوقی را هم درست کرده بودیم. مثلا در رابطه با قانونی بودن راهکارها، شکل حقوقی قضیه را با تاسیس نهادی در شورای عالی امنیت ملی تحت عنوان ستاد تدابیر ویژه، اختیارات را با توجه به اقتضائات تعیین میکرد و مسئولان هم بدون اینکه نگرانی داشته باشند از راههای غیررسمی طبق چارچوب منضبطی که ستاد تدابیر ویژه تعیین میکرد، عمل میکردند. هرچند این کار ریسکی بود اما ریسک آن را شورای عالی امنیت ملی در چارچوبی قبول میکرد. مثلا در نظام بانکی سیستم تهاتر، نفت در برابر کالا یا پیمانهای دوجانبه با بعضی کشورها داشتیم. و با مجموعه اقتضائات زمانی و مکانی، سیستمی پیدا کرده بودیم که با آن زندگی میکردیم. اما با تصور برقراری برجام همه آنچه در گذشته بود را خراب کردیم؛ سیستم تهاتری بانک مرکزی را برداشتیم و ستاد تدابیر ویژه را به نحوی جمع کردیم. مذاکرات با کشورهای شرقی مثل چین را از دستور کار خارج کردیم. درحالی که ما نباید آنها را خراب میکردیم. هرچند اوایل بوی مثبت میآمد اما نباید راهکارهای تجربه ۳۰ ساله مان را خراب میکردیم.
الان چه باید بکنیم؟
واقعیت این است که قطع یکباره برجام از سوی ما، شاید یک مقدار زود باشد ولی آن طرف قطعی است که بوی درستی از این داستان درنمیآید اگر هم بشود با شرط و شروطهایی است. در عوض باید سیستمهای ۳۰ سال قبل که تجربه داشتیم را آرام آرام احیا کنیم. شرط احتیاط این است که نظاماتی که قبلا تجربه و امکاناتش را داشتیم احیا کنیم و در رابطه با هزینهها هم بیشتر مراقب باشیم. به تعبیر آقای علی لاریجانی بین ۸۰ تا ۹۰ درصد بودجه هزینههای جاری است که با شرایط فعلی همخوانی ندارد. در نوع مصرف داخلی دوز تکیه به تولیدات داخلی را بیشتر کنیم. هرچند قبلا به عنوان یک کار خوب انجام میدادیم اما الان دیگر اجبار است و با دید شرایط ویژه باید سراغ بعضی امور رفت. با اقتضائات موجودی که خیلی نباید دل بست هماهنگیهای لازم را انجام دهیم. در شرایط کنونی که اوج جنگ اقتصادی است احتمالا در سال ۹۸ با سختیهای بیشتری مواجه شویم. با فرض اینکه میخواهند در این سال از تحریمها نتیجه بگیرند باید اعلام آمادگی کنیم و سناریو و نقشه راه خودمان را در حوزه اقتصادی داشته باشیم. در اولین گام این فرضیه در صورت عملی نشدن سازوکار مالی اروپا، لزوم انسجام داخلی است.
در شرایط سخت جز اینکه بین دولت و ملت، بین فعالین اقتصادی و دولت و همینطور جریانات سیاسی حل عملیاتی مسأله در اولویت کار باشد، چاره دیگری نیست تا بحرانهای جدید درست نشود. در این گیر و دار به بودجه مراکز فرهنگی و از این دست موارد که قابل حل و فصل است، بند نکنیم و مسأله جدید ایجاد نکنیم. الان نباید بحث دعوا را راه انداخت، واقعیت این است که باید دست به دست هم دهیم و برای شرایط ویژه خودمان را آماده کنیم. جریانات سیاسی به دلیل نزدیکی انتخابات اولویت خود را دعوای انتخاباتی قرار ندهند. الان معیشت مردم و گوشت ۱۰۰ هزار تومانی اولویت دارد نه استانی شدن انتخابات. طبق آمار، دولت یک میلیارد دلار برای گوشت ارز ۴۲۰۰ تومانی تخصیص داده که با توجه به سابقهای که دارم، رقم خوبی است که در اینصورت گوشت کیلویی ۴۰ هزار تومان خواهد بود. دلارش را داده ایم، گوشت هم هست ولی مردم بیچاره گوشت صد هزار تومانی میخرند که عین ظلم و بیتدبیری است. الان وقت دعوای تقی، نقی نیست بلکه وقت حل مسأله است. رسانهها هر کدام از زاویه دید خود موضوع را نگاه میکنند درحالی که وقت این حرفها نیست. واقعیت این است که در یک جنگ همه ملت با تمام دشمنانمان هستیم. تاریخ ما نشان داده که وقتی دشمن حمله میکند، دعواهایمان را کنار میگذاریم و به مقابله با دشمن میپردازیم. نگذاریم مردم خسته و بیاعتماد شوند. در زمان وزارتم، کل وزارت بازرگانی ۳ میلیارد دلار ارز برای تامین ۱۰ هزار قلم کالا و نه ۲۴ قلم کالا در اختیار داشت در حالی که در شرایط جنگ، انقدر هم تولید و ذخیره انبار نداشتیم ولی در آن شرایط کالاهای اساسی در تورم ۴۰ درصدی، بین ۵ تا ۱۰ درصد حداکثر تورم داشت. یعنی در آن فضای بیارزی، محدودیت و عدم ذخیره و تورم ۴۰ درصدی، نوسان کالای اساسی حدود ۵ الی ۱۰ درصد بود. در اولویت برنامه ریزی کالاها را به کالاهای حساس، کالای ضروری و کالای عادی تقسیم بندی کردیم. کالای حساس مثل روغن، برنج، گوشت، کنجاله و ذرت که به هر قیمتی تامین، نظارت، کنترل و توزیع آن باید در اولویت باشد که به دست همه برسد. کالاهای ضروری هم مثل کاغذ و لاستیک و البته کالاهای عادی گران شده بود. غیر از آنکه همه کالاها را بیپولی وارد میکردیم؟ اکنون دو نهاد وزارت کشاورزی و وزارت صمت را داریم که مسئولیت تنظیم بازار بین این دو لوث شده و هر کدام مسئولیت را بر گردن دیگری میاندازد. در این گیر و دار دولت متوجه تفکیک وزارت بازرگانی از وزارت صنعت و تجارت شده و درحالی که طرح آن آماده است اما مجلس به دلایل مختلف مخالفت میکند.
آقایان آرمان، اعتماد و رسالت!
نکته اینجاست که هم مسأله را میفهمیم و هم سابقهاش را داریم. ضمن اینکه راهکارهای جدید هم با توجه به فناوریها نیازی به کوپن ندارد و میتوان سیستمها را تنظیم، بروز و آنلاین کرد. به رغم همه اراداتی که به همه عزیزان دارم این سوال مطرح است که چرا این کار را نمیکنیم؟ وقتی دشمن به فکر ایجاد قحطی در کشور است، دوستان عزیز چرا ما پاس دهیم که آنها بکوبند؟ از آقای «آرمان»، آقای «اعتماد»، آقای «رسالت» و همه میخواهم که شش ماه فرصت دهند و کار سیاسی نکنند. بگذاریم مسأله گوشت و ذرت و جو را حل کنیم. آقای مجلس اجازه دهید کارها حل شود و مخالفت نکنید. مردم ما واقعا مهربان و همراه هستند. فقط کافی است راستگویی پیشه کنیم. من ساعت ۱۱ ظهر از مجلس رای گرفتم و ساعت ۱۷ پشت میزم در وزارتخانه نشستم. نامهای روی میزم مربوط به نانواها بود که به دلیل تورم و افزایش قیمتها، خواهان گران شدن نان بودند. وزیر قبلی هم در هیات دولت مطرح کرده و اجازه گران شدن نان را گرفته بود اما ابلاغ نکرده بود. نامه حکایت از این داشت که اگر اجازه گران کردن نان ظرف یک هفته را ندهید تمام نانواییهای تهران اعتصاب میکنند. تمام اتحادیه نانواها را به وزارتخانه دعوت کردم. به آنها گفتم من تازه سر کار آمدهام و حق هم با شماست ولی الان وقتش نیست. من تازه سر کار آمدهام، سه ماه سکوت کنید تا من کمی مسلط شوم. رئیس شان پذیرفت و گفت چشم آقای وزیر، حتما هرچه تو بگویی. به همکارانش گفت که بلند شوید. مردم ما صادقاند، صداقت ببینند دوبرابر جواب میدهند. در عین حال باهوش هم هستند و با دیدن دعواهای سیاسی تحمل نمیکنند. اکنون شرایط به گونهای است که قطعا میتوانیم بر مشکلات فائق آییم. از نظر ذخایر ارزی، امکانات، تولیدات داخلی و حتی روابط بینالملل وضع مان با گذشته قابل قیاس نیست. تنها نظام همدلی و تدبیرمان گیر کرده است.
منتشر شده در روزنامه آرمان سه شنبه ۹ بهمن ۹۷