نژلا پیکانیان: فیلم سینمایی «پاستاریونی» به کارگردانی سهیل موفق و تهیهکنندگی بیتا منصوری که فیلم برگزیده جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان شد این روزها روی پرده سینماهاست، فیلمی که برخلاف تصور تنها برای گروه سنی کودک و نوجوان نیست و خانوادهها نیز میتوانند در کنار فرزندانشان به تماشای این اثر بنشینند. در میانه اکران این اثر سینمایی که دومین تجربه سینمایی کارگردانش است که تجربههای زیادی در مقوله بازیگری در ژانر کودک نیز داشته است با کارگردان، تهیهکننده و سام درخشانی بازیگر آن در کافه خبر به گفتوگو نشستیم تا از تجربیات آنها از این فیلم بیشتر بشنویم. بحث درباره سینمای کودک و دلایل کمتوجهی به آن و شرایط نابرابر اکران برای آثار سینمایی این ژانر از دیگر مباحثی بود که با بیتا منصوری، سهیل موفق و سام درخشانی درباره آنها صحبت کردیم.
آقای موفق شما سال گذشته هم فیلم «شکلاتی» را در ژانر کودک ساخته بودید و حالا هم خیلی دور از ذهن نیست که برای فیلم دومتان سراغ قصهای در فضای کودک رفتید. برایمان بگویید ایده ساخت «پاستاریونی» از کجا شکل گرفت و چطور شد که تصمیم گرفتید این کار را در این ژانر بسازید، با این تفاوت که مخاطب این فیلم به جز کودکان و نوجوانان، خانوادههایشان هم هستند.
سهیل موفق: تقریبا بعد از ساخت «شکلاتی»، آقای حمزه صالحی به من طرحی به نام رستوران ستاره دادند، من ایده اولیه کار را خواندم و به نظرم جذابیتهایی که یک فیلم برای یک خانواده میتواند داشته باشد را این اثر داشت و به لحاظ فیلمنامه نیز جلوتر از کار قبلیام بود وهمانطور که خودتان هم اشاره کردید فقط مخاطب کودک را درگیر نمیکرد.
آقای درخشانی با این اوصاف که این فیلم صرفا مخاطب کودک و نوجوان را در بر نمیگیرد به نظر میرسد یکی از دلایلی که باعث شد در این فیلم بازی کنید همین بود که این فیلم در ژانر کودک نیست، چون ما خیلی اوقات از زبان تهیهکننده و کارگردانها میشنویم که بازیگران برای حضور در فیلم کودک جبهه میگیرند، این مسئله میتواند دلایل مختلفی داشته باشد اما میخواهم برایمان از حضور در این فیلم و اساسا ایین ژانر بگویید. میخواستید تجربه متفاوتی را در کارنامه کاریتان داشته باشید؟
سام درخشانی: این بحث را میتوان از چند زاویه نگاه کرد و در مورد این فیلم به خصوص میتوان صحبت کرد و نگاه جامعتری هم داشت. درباره این فیلم همانطور که شما هم اشاره کردید بیشتر فیلم خانواده است و به آن معنا فیلم کودک نیست ولی در هر صورت با توجه به نیاز اجتماع و سمت و سویی که جامعه ما در حال حاضر دارد و اینکه کودکان برای خانوادهها تصمیم گیرنده هستند و همین کودکان فردای اجتماع ما هستند و گروه هدف خیلی خوبی محسوب میشوند من شخصا برای حضور و بازی در چنین کاری موضعی نداشتم.
من معتقدم شما اگر بتوانی دل یک کودک را به دست بیاورید عمر پایداری محبوبیتت بیشتر میشود چون این کودکان بزرگ و بزرگتر میشوند و شما به عنوان یک بازیگر در ذهنشان هستید و کارهایتان را میبینند و همراهیتان می کنند.
به هر حال کودکان و نوجوانان هم طیف گستردهای از مخاطبان آثار سینمایی هستند…
درخشانی: اتفاقا جالب است بدانید که الان حتما خودتان میدانید، فضای مجازی عمدتا با گروه کودک و نوجوان به خصوص نوجوان سر و کار دارد و این گروه سنی هستند که این فضا را پیش میبرند و خود فضای مجازی هم تعیین کننده همه چیز در مملکت ما شده است، از تبلیغات گرفته تا موارد دیگر که پیشرفت زیادی داشته است. بنابراین باز هم تاکید میکنم به نظرم این گروه گروه هدف خوبی به حساب میآیند و من اصلا این حساسیت را ندارم که برای کودکان کار نکنم که اتفاقا برعکس احساسم این است که برای کودکان کار کردن شیرینیهای خودش را هم دارد.
از طرف دیگر درست است که فیلمی مثل «خوب بد جلف» را بزرگترها تماشا کردند اما من با کودکان زیادی هم برخورد داشتم که میگویند ما ۱۰-۱۵ بار این فیلم را دیدیم. همین چند روز پیش یکی از دوستانم برایم پیغام میگذاشت که اکران هفدهم «تگزاس» در منزل ما! همین فیلم را به خاطر پسرش ۱۷ بار با همدیگر در خانه تماشا کردند و این مسئله برای من جای خوشحالی دارد.
درباره فیلم «پاستاریونی» هم باید بگویم این فیلم بسیار آموزنده و خوب است و درست است که یکی از نقشهای اصلی آن یک کودک است اما صرفا جزء سینمای کودک محسوب نمیشود.
خانم منصوری به عنوان تهیهکننده فیلم قطعا بار سنگینی روی دوشتان بوده که یک فیلم در ژانر کودک را به اکران برسانید. از چالشهایی که در این راه داشتید برایمان بگویید؟
بیتا منصوری: خوشبختانه بازتابی که از مخاطبین داشتیم دلگرمکننده است. من وارد ژانری میشوم و میگویم هیچگونه حمایتی قرار نیست از آن صورت بگیرد مثل کمدی یا خیلی فیلمهای دیگر. ولی وقتی جایی به نام بنیاد سینمایی فارابی که متولی حمایت از سینمای کودک و نوجوان است که من اسمش را میگذارم سینمای کودک و خانواده، اما احساس میشود این حمایت صورت نمیگیرد و با وجود جلسات و رایزنیها و برگزاری جشنوارهها ماحصل خوبی ندارد، حس خوشایندی به من دست نمیدهند. البته در مواردی هم حمایت صورت میگیرد اما ترجیح دوستان این است که بودجهای که دارند را به عددهای کوچکتر تقسیم کنند و تعداد فیلم بیشتری داشته باشند. اینکه آیا این تعداد فیلم بعدا در اکران به چه سرنوشتی دچار میشوند اما جای سوال دارد.
شما در فیلم «پاستاریونی» از بازیگران مطرح استفاده کردید، چقدر از این مورد به دلیل جذب مخاطب بیشتر بود؟
منصوری: من فکر میکنم یکی از مواردی که میتواند به این ژانر حتی در اکران کمک زیادی کند، حضور بازیگران مطرح سینمای ایران است، مقولهای که جذاب است. خیلی از خانوادهها ترجیح میدهند بچهشان را به تماشای فیلمی که خودشان بیشتر دوست دارند ببرند، شاید فیلم کودک را در سبد خانوار نگجانند. اما در مقابل نکته دیگری که وجود دارد این است که خیلی از بازیگران سینمای ایران به محض اینکه بگویید یک فیلمنامه در ژانر کودک داریم حتی حاضر نیستند فیلمنامه را بخوانند.
اتفاقا به عنوان تهیهکننده قطعا با موارد اینچنینی زیادی برخورد داشتید که بازیگران رغبتی برای حضور در چنین فیلمهایی نشان نمی دهند. فکر میکنید دلیل اصلی این موضوع چیست؟
منصوری: در همین فیلم خودمان وقتی با آقای موفق و گروه کارگردانی صحبت میکردیم و مثلا به آقای درخشانی فکر میکردیم، خیلیها میگفتند نمیآید و حتی تماس هم نگیرید. به نظرم این یک خودسانسوری است. اما من خودسانسوری را کنار گذاشتم و تماس گرفتم و از بازیگران خواهش کردم فیلمنامهمان را مطالعه کنند و اگر دوست داشتند به ما بپیوندند. ولی قصدمان از ابتدا این بود که از بازیگران مطرح استفاده کنیم که فیلم جذابیتش را برای خانوادهها هم داشته باشد. ضمن اینکه شما وقتی با بچهها کار می کنید انرژی که آنها از بازیگران حرفهای میگیرند تاثیر مثبت زیادی روی آنها و کلیت اثر میگذارد و بازیگران کودک هم میتوانند اجرای بهتری داشته باشند.
به نظر من اصل قضیه این بود که ما یک فیلمنامه خوب داشتیم و من به عنوان دومین کار از یک کارگردان جوان رضایت زیادی از فیلمنامه و فیلم داشتم. از گروهی که در این پروژه افتخار همکاری با آنها را داشتم هم تشکر میکنم.
آقای موفق و درخشانی شما فرزند دارید، البته فرزند آقای درخشانی هنوز سن کمی دارد اما می خواهم بدانم پدر بودنتان چقدر بر دغدغهمندیتان در سینما افزوده و باعث میشود به عنوان کارگردان و بازیگر از دنیای کودکانه بچههایتان در حرفهتان ایده و الهام بگیرید؟ تا به حال پیش آمده از موضوع یا مسئلهای در رابطه با فرزند خودتان ایدهای برای فیلمهایتان بگیرید؟
موفق: نزدیکان من میدانند که، کودک درونم همچنان بیدار است، با ورود جانا به زندگی ما فعال تر شد و زوایای مختلف دیگری را هم میبیند. باید این را اضافه کنم من زمانهایی که فیلم نمیسازم و درگیر کار هنری نیستم علاقه زیادی به بودن در اجتماع و قرار گرفتن بین مردم و خانوادهها دارم. همین موضوع باعث میشود بهتر ببینم خانوادهها و مسائلشان در رابطه با فرزندان و کودکانشان چیست. تمام تئاترهایی که مختص خانوادهها یا کودک و نوجوان است را حتما میبینم.
این ژانر در دنیا به نام family مرسوم است که همان کودک و خانواده است، زیراکودک تنها به سینما نمیرود و همراه با خانوادهاش به تماشای فیلم می رود. البته امیدوارم بعد از فیلم دومم پشیمان نشوم که بیست و اندی سال تجربه را روی ژانری گذاشتم که از همه طرف به آن بی توجهی شده است.
درخشانی: اصلا یکی از دلایلی که من بازی در این فیلم را قبول کردم همین دغدغهای است که خودم در حال حاضر به واسطه پدر شدنم دارم، اینکه احساس کردم مسئولیتی روی دوش من است که این فیلم را بازی کنم چون پیام درستی دارد و حتی در آینده میتوانم آن را برای دختر خودم هم نشان دهم و افتخار کنم که چنین فیلمی را بازی کردم چون میتواند به دختر خودم هم کمک کند. نمیدانم اگر من مجرد بودم و بچه نداشتم باز هم بازی در این فیلم که در این ژانر است را قبول میکردم یا نه ولی هر فردی مرحله به مرحله تغییر میکند و احساساتش دچار تحول میشود و رشد میکند همه این تغییر و تحولات باعث شد که من نسبت به این فیلم گرایش خاصی داشته باشم و با جان و دل در آن بازی کنم.
بازیگرها وقتی در یک فیلم یا اثر تلویزیونی بازی میکنند قطعا این دغدغه را دارند که کارشان دیده شود، بیتوجهی به ژانر کودک اما طبیعتا خوشایند شما به عنوان بازیگر هم نیست، این مسئله چقدر دلسرد و ناامیدتان میکند؟
درخشانی: نمیشود این معضل و کمبود را فقط به یک دلیل محدود کرد، این مسئله کارشناسی مفصلی میخواهد. مسائلی که به ذهن من می رسد این است که اول اینکه فیلم خوب در ژانر کودک ساخته نمیشود، فیلمی که خوب ساخته شود و در ذهن مخاطب بماند در ژانر کودک خیلی کم است از طرف دیگر برخی آثار هم خیلی آبکی است و نگاه سطحی به سینمای کودک دارند، چه از لحاظ تهیهکننده و کارگردان و چه بقیه عوامل. وقتی میگویی کار کودک همه احساس میکنند این کار آنقدر حرفهای و جدی نیست و دم دستی است . مثل فیلمهای دیگر به آن نگاه نمیشود. این نگاه غلطی که وجود دارد خودش یکی از عوامل اصلی این معضل است. نکته دیگر اینکه ما در بحث مارکتینگ اساسا مشکل داریم و هر چیز را که بخواهیم تبلیغ کنیم، از خیار گرفته تا فیلم سینمایی، همه را یک جا تبلیغ میکنیم. در صورتیکه ما باید ابتدا گروه هدفمان را بشناسیم و بر اساس آن تبلیغات داشته باشیم. مثلا در تلویزیون ما تبلیغ فیلم کودک را برای بزرگسال میکنیم، بزرگسال موقعی مجبور میشود برود فیلم کودک را ببیند که از طرف بچهاش تحت فشار قرار گرفته باشد، وقتی ما نمیتوانیم برای بچه او هیچ تبلیغی داشته باشیم که او به تماشای اثری ترغیب شود چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم که یک فیلم مورد توجه قرار بگیرد و گیشه خوبی داشته باشد.
ولی اتفاق بدی که میافتد این است که ما فیلم را میسازیم اما در فضای مجازی برای پدر و مادرها آن را تبلیغ میکنیم یا بیلبوردهایی میزنیم که بچهای در صندلی عقب ماشین نشسته است اصلا نمیتواند آن تبلیغ را ببیند، در نهایت اینکه ما هدفمند تبلیغ نمیکنیم و نتیجهای هم نمی گیریم.
وقتی موقع ساخت یک فیلم اهمیت زیادی به آن داده نشود و در تبلیغاتش روی کودک متمرکز نباشیم که اتفاقا اثر را برای او ساختیم، دو گزینه بزرگ را از دست دادیم، همه اینها باعث میشود فیلم نفروشد و آنطور که باید و شاید از آن استقبال نشود. به واسطه همین مسئله سینمادار هم هیچ رغبتی برای اکران فیلمهای این ژانر ندارد، وقتی فیلمی بفروشد سینمادار هم برای اکرانش سر و دست میشکند و از خدایش است که از آن پول دربیاورد.
پس در نهایت ریسک است که بپذیرید در چنین کاری بازی کنید که شاید از آینده آن و دیده شدنش اطمینانی ندارید؟
درخشانی: بله، کاملا درست است و درصدی ریسک همیشه وجود دارد، البته نه فقط درباره کارهای کودک که درباره خیلی از فیلمهایی که یک بازیگر میخواهد بازی کند. اما این ریسک زمانی زیادی میشود که نه فیلمنامه کار خوب باشد، نه کارگردان اثر و نه گروهی که قرار است یک فیلم را تولید کنند. درباره «پاستاریونی» همانطور که قبلا هم اشاره کردم اگر گروه هدفش بیشتر بچهها بود و فانتزی فیلم هم بیشتر بود و یا صرفا برای کودک ساخته شده بود شاید من بازی نمیکردم و هنوز هم این خطر وجود داشت.
طبیعی است که من هم به عنوان بازیگر دوست دارم در فیلمهایی بازی کنم که دیده شوند و فروش بالایی داشته باشند که بتواند به من هم کمک کنند و اگر این اتفاق نمیافتاد هم خطرناک بود. ولی درباره «پاستاریونی» چون نسبت به فیلمنامه خیالم راحت بود و میدانستم که سهیل موفق از پس ساختن این فیلم به خوبی برمیآید پذیرفتم.
یکی دیگر از عواملی که من بازی دراین فیلم را پذیرفتم این بود که تهیهکننده این کار دفتری است که قوی است و پیشینه خوبی دارند، خانم بیتا منصوری خودشان فیلمهای زیادی را تهیه کردند.
آقای موفق شما هم در «شکلاتی» و هم در «پاستاریونی» سراغ بازیگران چهره رفتید، اساسا به عنوان یک کارگردان چقدر برای دعوت از بازیگران مطرح برای حضور در فیلمهایتان که در فضای کودک و خانواده ساخته میشوند چالش دارید؟
موفق: من سعی میکنم طرح و فیلمنامه خوبی را برای ساخت در این ژانر انتخاب کنم تا خیالم راحت باشد که با هر بازیگری میخواهم همکاری کنم گارانتی این را بدهم که فیلم خوبی خواهد شد. اما درست میگویید پرزحمتترین قسمت ساختن اینگونه فیلمها کستینگ یا همان انتخاب بازیگران آن است. جالب است در این بحث حتی دستیارهای من گاهی باور ندارند که بتوانیم از بعضی بازیگران در این ژانر دعوت و استفاده کنیم.در صورتی که همه جای دنیا در این ژانر از بهترین بازیگرانشان استفاده میکنند و بهترین بودجه و امکانات را در اختیار آنها قرار میدهند.
درخشانی: همه بازیگران بزرگ دنیا در این ژانر بازی کردند.
موفق: مقصر ما هستیم، در دهههای قبل بزرگترین بازیگران ما در کارهای کودک و خانواده بازی میکردند و آثار درخشانی هم در این زمینه داشتیم. اینقدر نسل بعدی فیلم کودک را از نظر بودجه و فیلمنامه کوچک فرض کردند که این ژانر تا این حد افت کرد و مورد بیتوجهی قرار گرفت. من تمام اتفاقاتی که در این سالها در حوزه کودک افتاده را به دلیل پیشینه کاریام رصد کردم.
در این سالها موقعیتهای زیادی بوده که با فیلمهایی که درباره کودک بوده نه برای کودکان از دست رفته، ما فیلمهای درباره کودک میسازیم و با آنها به جشنوارهها میرویم و جایزه میگیریم و اکرانش هم میکنیم ولی مخاطب عام قاعدتا آن فیلم را دوست ندارد، مولفههایی که برای آن در نظر گرفتند طبیعتا آن چیزهایی نیست که یک کودک با خانوادهاش برود و تماشا کند. میروند میبینند و سینمای کودک بدنام میشود.
من اعتقادم بر این است که این ژانر با فیلمنامه درست، کست مناسب و اکران خوب میتواند احیا شود. باید بهترینها را برای فیلممان به خدمت بگیریم و اگر غیر از این باشد نباید سراغ این ژانر بیاییم. در راستای بحث اکران خوب هم به طور مثال باید عرض کنم جای فیلمی مثل پاستاریونی که برگزیده جشنواره فیلمهای کودک و نوجوان اصفهان است در میان این همه فیلم آن هم در این فصل نیست، من گلایههای زیادی از شورای اکران دارم و همیشه چون همهشان بزرگترهای من هستند سعی کردم تا به امروز لام تا کام حرفی نزنم.
در بحث سینمای کودک شما به عنوان تهیهکننده با چه موانع و مشکلاتی بر سر اکران فیلم مواجه هستید؟
منصوری: من فکر میکنم در شوای صنفی اکران نه تنها درباره فیلمهای کودک، بلکه یک مقدار کلیتر خیلی اتفاق خوبی نمیافتد. تجربه در طول این چند سال ثابت کرده گاهی دوستانی که در این شورا حضور دارند از یک رانت اطلاعاتی برخوردارند که میتوانند موقع اکران فیلمهای خودشان و یا دوستانشان از آن استفاده شود. برای من خیلی جای تعجب بود که کاملا غیرقانونی قرارداد فیلم «پاستاریونی» را ثبت نکردند. این مسئله یک تخلف اساسی در شورای صنفی اکران است که وقتی یک فیلمی سرگروه داشته باشد و با پخش هم قرارداد داشته باشد شورا موظف است که قرارداد فیلم را ثبت کند و این اتفاق درباره فیلم ما نیفتاد و چه بسا که این فیلم باید خیلی زودتر از اینها اکران میشد. من پیگیریهای زیادی برای اکران این فیلم کردم و البته شاید این پیگیریها خیلی خوشایند دوستان شورای صنفی اکران نبود.
آقای درخشانی از چالشهایی که با نقش تان داشتید برایمان بگویید، اینکه در این فیلم با چنین فضایی نقشی جدی را بازی کردید و از این تجربه برایمان بگویید؟
درخشانی: خود فیلمنامه به نظرم خیلی کامل بود و همه چیز در آن به درستی پرداخت شده بود، شخصیتها کاملا سر جای خودشان بودند، شاید سعی کرده بودند یک مقدار در فیلمنامه شخصیتها را به سمت کمدی و طنز ببرند که فقط تنها کاری که ما کردیم که این بود که این توافق را از روز اول داشتیم که شخصیتهایمان کمدی نباشند، یعنی ما یکسری کاراکتر جدی داریم که خیلی واقعی زندگی میکنند ولی در موقعیتهای طنز هم قرار میگیرند که البته باز هم روی این مسئله اصرار زیادی نبود. تاکید میکنم فیلم ما اصلا کمدی نیست ولی سرشار از لحظههای خندهدار است، اما عمدی هم در کار نبوده که بخواهیم از کسی خنده بگیریم. در طول کار هم خیلی خودمان را روتوش میکردیم که کارهای بانمک اضافی نکنیم و سهیل عزیز هم روی این موارد حساسیت زیادی داشت. این فیلم سرشار از امید، انگیزه، پشتکار و مشارکت و یک سبک زندگی جدید است که به همه یاد میدهد. «پاستاریونی» تلنگری است به خانوادهها و مردم جامعهمان که کمی ناامید و سرخوردهاند که شاید بشود با نگاهی تازه راهی را موفق تر از قبل ادامه داد، و تاکید روی این نکته که همیشه شکست پایان زندگی نیست، شکست پلی است برای موفقیتهای آینده.
رقابت کردن که در نهایت به مشارکت در این فیلم تبدیل میشود، این روزها در جامعه خودمان هم رقابتهای زیادی در فضاهای مختلف داریم، فضای مجازی هم شاید به نحوی به این مسئله دامن میزند. پرداختن به این مسئله در فیلم هم مدنظرتان بود؟
موفق: یکی از نکات مثبت این فیلمنامه که درگیرم کرد ایجاد اعتماد به نفس بود، ما در حال حاضر آدمهای نخبهای در جامعهمان داریم که واقعا کارشان را بلد هستند، اما جایگاه خودشان را ندارند، و یکی از مهمترین دلایل آن نداشتن اعتماد به نفس است بعضا شاید حتی اگر امکاناتش را هم داشته باشند اما چون اعتماد به نفسش را ندارند قاعدتا نه انگیزه دارند و نه حس رقابتی درونشان به وجود میآید. نکته مهمی که من به دنبال آن میگشتم ایجاد اعتماد به نفس در بین خانوادهها در سنین مختلف بود.
۲۴۱۲۴۴