سینماسینما، یزدان سلحشور
صبح شنبه ۲۹ تیر ۹۸، میز نقد برنامه هفت؛ میزگردان: مسعود فراستی؛ منتقدان: خسرو نقیبی و محمد تقی فهیم. میز نقد در ساعت حدود دو و پانزده دقیقه صبح تمام میشود. نقیبی دوستدار سینمای کیارستمی نیست گرچه برخی از آثارش را دوست دارد [از این نظر، من و او همنظریم] با این همه او را سینماگر مهمی میداند چون تأثیرگذار بوده است؛ [من هم موافقم گرچه در میزان این تأثیرگذاری با او موافق نیستم] اما به شکل خلاصه اگر بخواهم درباره تلقی خودم از این میز نقد صحبت کنم این است که نقیبی با زبان نقد سینما درباره کیارستمی و سینمایش حرف میزند، فراستی ادای نقد کردن را درمیآورد و سعی دارد ادعاهای جناح سیاسیِ همیشه حملهور به «کیارستمیِ غیرِ سیاسی» را تئوریزه کند و مثل تمامِ مواقعی که به خاطر موضعگیریهای جناحی، اصلاً خودش نیست، بدل به بولدوزری میشود که طی چند دههی اخیر برای دفن کردن سینماگران از آن استفاده میشود. خُب، لازم نیست! یک بیل هم کفایت میکند اما فراستی علاقهی شدیدی دارد که «فُرم بولدوزر» را حفظ کند. «فُرم بیل»، مورد علاقهاش نیست! [اینها را ننوشتم که بگویم از علاقمندان سینمای کیارستمی هستم -که نیستم!- اما از آنجایی که «فُرم» را نه تنها در سینما که در هر هنر دیگری، چیزی نمیدانم که فراستی با حداقل ۸۰ سال فاصله با درک مارکسیستی اروپاییاش، ۶۰ سال فاصله با درک آوانگارد ایرانیاش عنوان میکند، طبیعتاً نمیتوانم برایش کف بزنم! خوشبختانه من هیچ وقت در عمرم مارکسیست نبودهام حتی از نوع لوکاچیاش یا شبهمارکسیست اگزیستانسیالیستیاش که سارتر باشد.]
فهیم حتی زحمت ادای نقد کردن را هم در نمیآورد چون نه دانش فراستی را دارد نه زبان سینما را میشناسد نه زبان نقد سینما را. قبلاً یک عشقِ فیلم بوده و الان دیگر عشقِ فیلم هم نیست روزنامهنگاریست که مدافع یک جناح فکری خاص است و حتی در همین حد هم، آن جناح فکری خاص، مدافع او نیست. او برای بقای خودش میجنگد [از این نظر تحسیناش میکنم اما شخصاً با افراد غیرِ حرفهای -در هر حوزهای که باشد- همدلی ندارم] نتیجهاش هم میشود اظهاراتی که بیانیهاند نه نقد. بیانیههای بدی هم هستند. یا خودش بد نوشته یا برایش بد نوشتهاند. تقریباً ۹۰ درصد حرفهایش تکرار همان «اتهامنویسیهای رایج» در زمان حیات کیارستمیست. آخرش هم البته نماز میتاش را با یک خدابیامرزی تلویحی تمام میکند که مابین «دگراندیشان و روشنفکران» یک مقدار «مردتر» بود و زیاد نخواست که جوانها را تشویق کند که از کشورشان بروند. لااقل فراستی هوشمندتر است آیکیوی این کار را دارد که خودش را درگیر این بحثها نکند گرچه این آیکیو –به قول خودش- از جنس هنر و سینما نیست، از جنس دیگریست.