وی دروس ابتدایی و متوسطه خود را در بغداد به اتمام رساند و پس از آن در دانشگاه بغداد و در رشته مهندسی معماری تحصیل کرد و در سال پایانی دانشگاه مجبور شد که دانشگاه و عراق را به مقصد لبنان در سال ۱۹۷۷ ترک کند.
محمد توفیق علاوی پس از سفر به لبنان به دانشگاه آمریکایی بیروت رفت و در سال ۱۹۸۰ لیسانس مهندسی معماری خود را دریافت کرد و پس از آن به حزب الدعوه اسلامی پیوست و بعدها این حزب را ترک کرد.(اینجا بخوانید.)
در سایت تحلیلی راهبرد معاصر در اینباره نوشته شده است:با توجه به در حاشیه بودن محمد توفیق علاوی و عدم موضع گیری صریح او نسبت به شخصیت های سیاسی عراقی، نمی توان موضع منفی شدیدی علیه او در سپهر سیاسی عراق یافت. البته این به معنای نبود اختلاف نیست. او دو بار با دولت نوری المالکی به اختلاف بر خورده و دائما، به صورت تلویحی از “فساد” جناح مالکی انتقاد کرده و می کند. اصولا بر سر همین اختلاف ها برایش پرونده سازی شد و هفت سال زندان غیابی در دادگاه بدوی علیه او صادر شد.
بنظر می رسد اما موافق ترین طیف با نخست وزیری او، جریان ایاد علاوی باشد. در تمامی 4 دوره نامزدی برای انتخابات، محمد توفیق، در لیست پسر عمویش شرکت کرده. مواضع او هم به طور کلی هماهنگ با ایاد علاوی است. علاوه بر این طیف، آنطور که خود او مدعی است، در سال 2006، هادی العامری با وی تماس گرفته و خواسته تا سمت وزارت کشور را بپذیرد. او هم به دلیل این که سر رشته ای در این رابطه نداشته و علاقه ای به بازداشت مردم در خود نمی دیده این سمت را رد کرده و سمت وزارت ارتباطات را پذیرفته. نکته مهم در این پیشنهاد سطح اعتماد هادی العامری، به عنوان یک سیاسی نزدیک به مقاومت است. وزارت کشور در عراق سمت پیش پا افتاده ای نیست؛ این که هادی العامری به محمد توفیق علاوی پیشنهاد چنین وزارت حساسی داده، نشان دهنده سطحی از اعتماد به اوست (که شاید هم مختص همان دوره بوده باشد).
دولت قانون هم مدت ها به علاوی آنقدر اقبال داشته که دو دوره وزارت به وی پیشنهاد دهد (یا شاید هم پیشنهاد وزارت ارتباطات وی را در دوره بپذیرد). اکنون نماینده شاخصی در سطح عالیه نصیف از دولت قانون، محمد علاوی را شخصیت مستقلی می داند.
از سوی دیگر وائل عبداللطیف، وزیر کشور سابق و از اعضای سابق پارلمان در گفتگو با الحره تاکید کرده محمد توفیق علاوی وزیر موفقی بوده و از جانب مرجعیت هم پذیرفته شده است. اگر چنین ادعایی صحت داشته باشد، یعنی محمد علاوی چراغ سبز مرجعیت را هم برای نخست وزیری دارد.
در جناح کردی هم بعید است مخالفت خاصی با محمد علاوی باشد. مهم ترین خدمتی که او به جناح کردی کرده، مربوط به سال 2012 است. طبق گزارش سال 2012 الشرق الاوسط، هیئت دولت تصمیم می گیرد جلسه روز 8/5/2012 را در کرکوک برگزار کند. دفتر مسعود بارزانی به منظور مقابله با این اقدام سمبلیک، با وزرای لیست العراقیه تماس گرفت که در این جلسه شرکت نکنند. تنها کسی که به این درخواست پاسخ مثبت داد و در جلسه شرکت نکرد، محمد توفیق علاوی بود. در طیف سنی هم با توجه به نزدیکی محمد علاوی به پسر عمویش ایاد، و نفوذ او در میان اهل سنت، بعید است مخالفت خاصی با نخست وزیری اش در میان باشد.
اما مهم ترین مخالف احتمالی سیاسی، احتمالا نه به صورت صریح بلکه به صورت تلویحی در طیف مقاومت است. محمد توفیق علاوی در برنامه اصلاحی خود برای تشکیل کابینه تاکید کرده که حشدالشعبی منضبط را از غیر منضبط جدا خواهد کرد و گروه دوم را خاموش می کند. هرچند که حشدالشعبی به عنوان یک سازمان دولتی خود خواهان مقابله با خودسری برخی گروه های عضو نظیر سرایا السلام یا لواء ابوالفضل العباس است، اما تفسیر علاوی از گروه های غیر منضبط احتمالا دامن گروه های محکمی نظیر کتائب حزب الله را می گیرد. از آن مهم تر، او هیچ موضعی در قبال ترور شهید ابومهدی المهندس نگرفت. به همین خاطر نوعی سوء ظن نسبت به محمد توفیق علاوی در میان جناح های سیاسی مقاومت به چشم می خورد. البته در عراق سیالیت، یک خصوصیت سیاسی همه گیر است. شاید بتوان با زد و بندهایی، حاشیه امنی برای جناح مقاومت قاطع درحشدالشعبی در کابینه تحت اداره محمد توفیق علاوی ایجاد کرد. به عنوان مثال، عالیه نصیف که چندین سال است یکی از برجسته ترین اعضای ائتلاف دولت قانون است، سال 2005، از لیست الوطنیه ایاد علاوی وارد انتخابات شده بود.
مواضع او در قبال ایران، آمریکا و رژیم صهیونیستی
پر واضح است که در تعیین نخست وزیر در بغداد، قدرت های منطقه ای و ایالات متحده هم قدرت اعمال نفوذ دارند. به همین خاطر موضع گیری های محمد توفیق علاوی نسبت به بازیگران منطقه و امریکا در موفقیت وی برای رسیدن به سمت نخست وزیری، بسیار موثر است.
ایران: مواضع محمد توفیق علاوی در قبال ایران، برآمده از نگاهی سکولار است. او که اوایل تشکیل مجلس اعلای عراق در ایران، به دعوت شهید حکیم، از لندن به تهران آمده بود، تاکید کرده به این جریان نپیوست چون دیدگاه مشترکی نداشت. به طور کلی از سخنان محمد توفیق علاوی چنین برداشت نمی شود که او گرایش خاصی به ایران داشته باشد. در بهترین حالت او هم مثل بسیاری از سیاسیون دیگری عراقی چشم بر ظلم هایی که علیه ایران می شود می بندد و به نام عمل گرا بودن، با انوا ع و اقسام زورگویی امریکا کنار خواهد آمد. البته این یک نگاه یکسویه نیست؛ حداقل در لفظ علاوی حامی نگاه دشمنی با هیچکس و دوستی با همه است. در گفتگو با شبکه التغییر، وقتی مجری از ایران هم در کنار عربستان و امریکا به عنوان دولتی زورگو علیه عراق نام برد، او دائما گفت: صحیح می گویی؛ علاوی در این گفتگو تاکید کرد که اگر مثلا جلوی ایرانی ها برود، از موضع ضعف سخن نخواهد گفت و تاکید خواهد کرد “این من، عراقی ها، بودیم که داعش را شکست دادیم؛ ما خون دادیم. ارتش، پلیس و حشد عراقی بودند”.
در جریان انفجار نفت کش های الفجیره، چنین نوشت: «ایران باید بداند با این کار تنگه را نمی تواند ببندد و همان اشتباهی را مرتکب می شود که صدام هنگام حمله به کویت مرتکب شد و کشورش را خراب کرد». نگاه علاوی نسبت به ایران بیشتر معطوف به تقابل این کشور با ایالات متحده است. عمده اظهار نظرهای وی هم در واکنش به این موضوع است. بنابراین قطعا نمی توان محمد توفیق علاوی را یک شخصیت سیاسی نزدیک به ایران ارزیابی کرد؛ او حتی در 13 ژوئن 2019، صریحا از نام جعلی خلیج عربی استفاده کرده و بعید است هنگام استفاده از این لفظ، نگاه ایران نسبت به آن را ندانسته باشد. یکبار با انتشار ویدئویی از یکی از مسئولین ترکیه که به وعده خود عمل می کند نوشت: «آفرین بر شما! شما اسلام سیاسی حقیقی دارید نه فاسدانی که در کشور ما ادعا می کنند». اگر بخواهیم تعمیم دهیم احتمالا او بهترین کشور همسایه را، ترکیه می داند.
امریکا: پراگماتیسم افراطی در محمد توفیق علاوی باعث شده وی چشم خود را بر تمامی عهدشکنی ها و زور گویی های ایالات متحده ببندد؛ همانطور که پیشتر گفته شد، نگاه علاوی بر ایران و امریکا بیش از هر نکتهی دیگری، به لزوم جلوگیری از جنگ میان این دو تمرکز دارد. اما از نگاهش چنین بر می آید که تحت فشار امریکا با هر سیاستی کنار می آید. تئوری که محمد توفیق علاوی دائما بر آن دست می گذارد، تلاش اسرائیل برای راه اندازی جنگ میان ایران و امریکاست. او نسبت به تمامی کارشکنی های امریکا علیه ایران خاموش مانده ولی نسبت به ماجرای فجیره، موضع منفی گرفته. در مقاله ای که 2017 نوشته تاکید کرده که چین برنامه هایی برای کنار زدن دلار در معاملات بین المللی دارد ولی کشورهایی نظیر عراق که صدها میلیارد دلار در بانک فدرالی امریکا دارند، نمی توانند به راحتی دلار را کنار بگذارند. خود همین تحلیل نشان از مرعوب بودن در قبال تحریم های امریکایی است. چنین نگاهی باعث شده وی با کوچک نمایی توافق دولت عادل عبدالمهدی با چین، آن را یک تفاهم، نه قرار داد بداند که اگر درست سود آن، به درستی تعیین نشده باشد، می تواند به ضرر عراق هم باشد. او که تاکید دارد هنوز توافقی حاصل نشده و تنها یادداشت تفاهم امضا شده، طوری سخن می گوید که نشان می دهد چندان حامی این توافق نیست و حتی در صورت مثبت دانستن آن، چندان آن را دگرگون کننده شرایط نمی بیند. پس اگر تحت فشار امریکا قرار بگیرد، احتمالا حاضر به کنار گذاشتن آن خواهد بود.
رژیم صهیونیستی: شاید صریح ترین مواضع محمد توفیق علاوی در حوزه سیاست خارجی را بتوان در رابطه با ضدیت او با اسرائیل یافت. نامزد نخست وزیری عراق، کسی است که پس از استعفایش از سمت وزارت ارتباطات، پرونده ای را افشا کرد که طبق آن، برخی مسئولین فاسد در عوض دریافت رشوه، مدار ماهواره ای عراق را به اسرائیل واگذار کرده بودند. او البته اینجا هم نامی از فاسدان نیاورد ولی افشاگری اش ضد اسرائیل قابل تامل است. همچنین علاوی از پاسخ تند نماینده اردن در سازمان ملل به نتانیاهو در ژوئیه 2019 استقبال کرد.
محمد توفیق علاوی، چندان تفاوتی با پسر عمویش ایاد علاوی ندارد؛ نگاهی سکولار، بیش از حد پراگماتیست و تا حدودی مرعوب ایالات متحده که دعواهای تهران و واشنگتن را نه زیر سر زور گویی های کاخ سفید بلکه متاثر از توطئه های تل آویو می داند. تفاوت محمد با پسرعمویش ایاد در این است که اولی به نسبت دومی، بسیار ناشناخته تر و به لحاظ سیاسی کم وزن تر است. او به سختی توانسته حتی وارد پارلمان شود و آرایش بسیار پایین بوده؛ در دوره هم نتوانسته در انتخابات پیروز شود. نخست وزیری وی البته برای ایران فاجعه بار نخواهد بود زیرا نیروهای سیاسی و نظامی نزدیک به مقاومت در عراق آنقدر قوت دارند که هر نخست وزیری از چرخش سیاست های علیه همسایه بزرگ غربی هراس داشته باشد؛ اما در مجموع روی کار آمدن وی احتمالا به ضرر ایران تمام خواهد شد.
23/ 310 310