فرناندو میرلس برزیلی با «شهر خدا» در سینمای جهان شناخته شد، و پس از آن هر چه ساخت مورد توجه قرار گرفت و منتقدین و مخاطبان خاص او، میرلس را بدلیل سبک کارگردانیاش دنبال کردند. اینبار اما میرلس موضوعی را مورد توجه قرار داده که بهنظر سهل و ممتنع میآید؛ پرداخت به دو پاپ آخر کاتولیکها و بحث و جدالی که هر دو بر سر واتیکان قدیم و واتیکان جدید داشتند. بحث و جدالی که اکنون نیز در میان رهبران کلیساهای جهان ادامه دارد و برخی به انتقاد میپردازند و حتی حکم ارتداد میدهند و برخی دیگر به تحسین پاپ جدید میپردازند و همچنان پاپ قبلی را مورد شماتت قرار میدهند.
به هرحال روایت جدال بین پاپ فرانسیس رهبر جدید و متفاوت واتیکان، با پاپ بندیکت شانزدهم رهبر سنتی و پیشین کلیسا در قالب یک فیلم سینمایی، از مهمترین دلایلی است که میتواند دیدن فیلم میرلس را برای ما جذاب و دیدنی کند.
البته بازی آنتونی هاپکینز بعد از مدتها نیز میتواند مزید بر علت باشد و نیز کاندیدا شدن جاناتان پرایس برای بهترین بازیگر نقش اصلی آکادمی اسکار که در این فیلم نقش پاپ پیشرو یعنی فرانسیس را بازی کرده است.
چرا خوب – چرا بد؟
بگذارید مجموعهای از نکات مورد اشاره در فیلم را بررسی کنیم؛ چگونگی رای دادن کاردینالها در واتیکان، اختلاف کاردینالها و روابط آنها با یکدیگر، نشان دادن دو اختلاف سلیقه در اداره حکومت، کلیسا و واتیکان و نیز دیدن فینال جام جهانی و یا گوش دادن به بیتلز و غیره که همگی میان کاراکترهای فیلم اتفاق میافتد. اما این نکات نیستند که فیلم را به یک اثر قابل قبول تبدیل میکنند بلکه شخصیت پردازی و دیالوگهای دو پاپ متاخر کلیساست که ویژگی اساسی فیلم را تشکیل میدهد.
این شخصیتپردازی در پرسپکتیو متن و اجرا در کارگردانی و بازیگری، درخشان عمل میکند و تفاوت دو دیگاه اساسی را در بطن کلیسا به نمایش میگذارد. دیدگاهی که به حکومت واتیکان و پاپ به شکلی سنتی مینگرد و نمیخواهد قدمی مترقی و رو به جلو بگذارد و دیدگاهی که میخواهد با مردم کوچه و بازار همچون نگرش اصیل مسیح در تماس باشد و خود را دور از زمان و مردم نداند، گرایشات نوین زندگی انسان را بررسی کند و در بطن جوامع کاتولیک یا مسیحی حضور داشته باشد.
اما نشان دادن کمپلکس این تفاوتها تنها رویکرد جذاب و قابل لمس فیلم نیست بلکه تیغ انتقاد به دو پاپ متاخر است که از سوی فیلمساز به سمت این دو شخصیت روانه میشوند. اینکه سبقه خانوادگی و جغرافیایی و نیز سوابق آنها در فعالیتهای اجتماعیشان واکاوی میشود و در این واکاوی در مییابیم که هر دو خدایی را که میدیدند و لمس میکردند گم کردهاند، هر دو برای یکدیگر اعتراف میکنند و هر دو عاری از گناه نیستند.
با اینکه میرلس به آشکار سمت پاپ آرژانتینی (پاپ فرانسیس) ایستاده است اما با اشارهای کافی به جنگ کثیف آرژانتین (نام جنگ داخلی آرژانتین پیش از حکومت دموکراتیک این کشور) و نشان دادن ترس و محافظه کاری پاپ فرانسیس او را هم عاری از گناه نمیداند.
بهترین سکانس؛ جدال پاپها زیر سایه میکل آنژ
فیلم سکانسهای بینظیری دارد اما از میان آنها شاید بتوان دو سکانس را آشکارا مهم معرفی کرد. نخست جر و بحث بین دو پاپ بر زیر سقف کلیسای سیستین و آن بار عجیب و غریب نقاشیها و دیوارنگاریهای میکل آنژ است که میرلس با نماهای قیاسی میان اشارات این دو فرد و نقاشیها وجود مشترکی را مییابد.
و دیگری سکانس فصل انتخاب پاپ فرانسیس است که میخواهند به او لباس رسمی مراسم را بپوشانند و او از این تشریفات سر باز میزند؛ و این یعنی آغاز اصلاحات.
اگر از این فیلم خوشتان آمد…
میتوانید به فیلمهایی نظیر «مردی برای تمام فصول» به عنوان اثری کلاسیک مربوط به حکومت و دین، و نیز به فیلم معاصری چون «شک» نگاهی بیندازید که در موضوع و جدلها نقاط اشتراک فراوانی بین فیلم «دو پاپ» و این آثار یافت میشود.
نگرشهای نقادانهای که میتوانید دنبالش کنید…
بی شک بحث و کنکاش درباره فرقههای مذهبی کلیسا و نیز کلیسای کاتولیک بعد از دیدن این اثر میتواند به یکی از جدی ترین موضوعات مورد تحقیق تان بدل شود. به علاوه اینکه تاریخ پاپها را میتوانید بررسی کنید به تاریخ آرژانتین معاصر نیز میتوانید سرکی بکشید.
نویسنده: سیدسعید هاشمزاده
۵۷۵۷