آش چهارشنبه سوری امسال بدجوری شور شده است. گویی جنگ بزرگ هیجان خواهان در کوی و برزن شهرهای ایران، تمامی ندارد. از چند روز پیش نوجوانان و جوانان در پی هیجان خواهی جشن آمدن بهار، خود را مجهز به انواع و اقسام ترقه و مواد آتشزنه کرده اند و امشب، در نقطه اوج این هیجان خواهی خشونتبار و بی منطق، مرگهای بسیاری رقم خورد، دست و انگشتان زیادی قطع شد، چشمهای بسیاری آسیب دید و نابینا شد و خانه های فراوانی با انفجار غیرقابل کنترل مواد دستساز ویران شد.
گزارشها حاکی است از صبح امروز تا نیمه شب (بامداد چهارشنبه) بیش از هزار مورد حادثه جدی منجر به آسیب در سراسر ایران ثبت شده و مصدومان برای کمک خواستن به مراکز درمانی و اورژانس مراجعه کرده اند. در عصر امروز بیش از ۶۰۰ مورد حادثه منجر به آسیب بدنی یا فوت گزارش شده بود. در خیابانهای خاصی از تهران، جنگ واقعی بین گروه های نوجوانان و جوانانی که به دنبال هیجان می گردند در جریان بوده که اوج ترقه زنی و آتش افروزی از محدوده خیابان های هاشمی و رودکی در جنوب غرب تهران گزارش شده است.
با وجودی که پلیس اعلام کرده افراد زیادی را به دلیل هیجان خواهی و رفتارهای خارج از منطق و به خطرانداختن سلامت و امنیت شهروندان بازداشت کرده و قرار نیست تا پس از تعطیلات نوروز آزاد کند، ولی باز هم عده ای هستند که به دنبال در کردن ترقه و انفجار نارنجکهای صوتی دستساز، خطر دستبند پلیس را به خود می خرند و سر از بازداشتگاه یا بدتر از آن، بیمارستان و اورژانس درمی آورند.
در تهران، سخنگوی سازمان آتشنشانی با اشاره به حوادث مرتبط با شب آخرین چهارشنبه سال اعلام کرد: از ساعت ۱۷:۳۰ در هزار نقطه تهران ۳۵۰۰ آتشنشان مستقر شدهاند.
سید جلال ملکی افزود: تاکنون ۷۰ مورد اعزام به حریق داشتیم که شامل موارد همیشگی مانند حریق منزل، مغازه، فضای سبز و سطل زباله بوده است. البته آمار در این بازه زمانی بیشتر شده است، اما باید بگویم همه این موارد مربوط به حوادث شب چهارشنبه آخر سال نیست.
در اخبار مختلفی، مواردی منتشر شد که تاکنون سابقه نداشت. از جمله حضور مردان میانسال و جاافتاده در هیجان خواهی نوجوانان –که شاید بگوییم مقتضای سن شان است- حادثه ساز شده است. قطعا باید جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی به دنبال این باشند که چرا با وجودی که برخی افراد سن هیجان خواهی طبیعی آنها سپری شده ولی باز هم فیل شان یاد هندوستان کرده و به سودای تیر و ترقه درکردن در شب چهارشنبه سوری، دچار قطع عضو شده اند. اخباری مانند انفجار ترقه در لباس موتورسوارانی که تصادف کرده اند از جمله حوادث عجیب امشب بود.
قطعا افزایش محسوس حوادث چهارشنبه سوری امسال برای جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی باید موضوع جالبی برای مطالعه باشد. چرا که ارتباط این رویدادهای تاسف بار و قطع عضو و کورشدن گروهی از فرزندان مردم، با ماندن در قرنطینه چند ماهه نشان از رسیدن حوصله ها به نقطه انفجار دارد. گویی بسیاری از اشخاص هیجان خواه، سعی داشتند تلافی چند ماه کز کردن در خانه و سکوت و قرنطینه را با حرکات متهورانه امشب، دربیاورند و متاسفانه خطرپذیری بی حساب و کتاب برخی از این اشخاص باعث حوادث تلخی از جمله کشته و مجروح شدن جوانان و قطع عضو و حتی مصدومیت اشخاص سالخورده در حوادث هیجانی امشب شده است.
متاسفانه در شرایطی فعلی باید گفت فراگیری این رویداد –که به اشتباه نام آن را مراسم سنتی گذاشته اند- آنقدر زیاد است که امکان کنترل همه این حوادث برای هیچکس از جمله قوای انتظامی وجود ندارد. به خصوص زمانی که حوادث، کاملا پیش بینی نشده و ناگهانی است و مثلا در اثر بی احتیاطی در حمل و نقل مواد آتشزا و ترقه های دستساز، مرگ کودکی رخ می دهد.
نکته اینجاست که نظرسنجی ها نشان می دهد بیش از ۵۰ درصد از پاسخگویان با برگزاری آیینهای چهارشنبه آخر سال در شرایط کرونایی موافق نیستند. همچنین ۴۶.۷ درصد «تامین نقاط مشخص و امن برای برگزاری مراسم» را بهترین راهکار برای کاهش آسیبهای ناشی از مراسم چهارشنبه آخر سال میدانند.
پس با این حساب، چه کسانی در خیابان تیر و ترقه می زنند و مردم را می ترسانند، خودشان آسیب می بینند و شهر را ناامن می کنند؟ آیا با اقلیتی هیجاندوست طرف هستیم که اکثریت بافرهنگ و آرام را اذیت می کنند یا واقعیت این است که هیجان خواهی پس از ماهها راکد ماندن در شرایط قرنطینه کرونایی و محدودیت های تردد و معاشرت، باعث شده رفتارهای خطرپذیر و بازی با آتش و ترقه، فراگیرتر از سالهای گذشته باشد؟
پاسخ به این پرسش هر چه که باشد، نشان می دهد چگونه سنت دیرپای زیبا و به یادماندنی و آرامشبخش چهارشنبهسوری در طی سالیان اخیر تبدیل به رسم شب هول شده است. اینجاست که دیگر سخن گفتن از مراسم «پریدن از روی آتش» و «قاشق زنی» دیگر سر تاقچه سنتها گرد گرفته و تا زمانی که صدای تیر وترقه در شهر می پیچد، کسی نمی تواند با همسایه ها دم بگیرد: «شب چارشنبه سوری می پریم از روی الو، عمه خانوم؛ ز کنار، خال قزی خانوم، ز جلو؛ واسه ی قاشق زنی؛ امشب میرن توی کوچه، برای بچه هاشون؛ میگیرین نقل و کلوچه».
در میان هیاهوی ترقه ها و دود باروت، خاطرات خیس خورده چهارشنبه سوری و آوازهای سنتی جشن پایان سال، گویی با دهن کجی هیجانخواهی پیر و جوان و نوجوان، در میان هق هق آسیب دیدگان و خانواده های جوان از دست داده، کجخند می زند و رد می شود.
۴۷۲۳۱