داستان شگفتانگیزی است؛ اگر سیلابی روان شود و خرابی نداشته باشد، وزارت نیروییها آن را به حساب «مدیریت سدها» میگذارند و یا مسوولان وزارت کشاورزی، آن را ناشی از تأثیر مثبت آبخیزداری (که در قاموس ایشان، ساختن انواع سیلبند مصنوعی در درهها و مسیلها است) میخوانند. اما اگر سیل مخرب و پرتلفات باشد، حتی اگر در پاییندست سدها و سیلبندها رخ داده باشد، هر دو گروه میگویند که باید سدها و بندهای بیشتری ساخته شود، یا میگویند که اقلیم تغییر کرده و الگوی بارشها مانند گذشته نیست، و در هر صورت حاضر به پذیرش این موضوع نیستند که با سازه نمیتوان و نباید در پی مهار سیل بود.
در سوم فروردین امسال، پهنههای پاییندست سدهای استقلال، شمیل، و نیان در استان هرمزگان در پی بارش سنگین باران و باز کردن دریچهی سدها، گرفتار سیل شد و طبق اخبار رسمی(۱) دو روستای تمبک بالا و تمبک پایین تخلیه شدند، چهارصد هکتار زمین کشاورزی و سیصد هکتار باغ دچار آبگرفتگی شد، و طبق برآوردهای اولیه دویست و بیست میلیارد ریال خسارت وارد شد. در همان روزها، شهرهای کهنوج، قلعهگنج، عنبرآباد، و کل حوضهی هامون جازموریان که زیردست سد بزرگ جیرفت و چندین سد و بند دیگر قرار دارند، نیز دچار سیلزدگی شد. در این چند مورد، هیچیک از طرفداران ساخت سد و سیلبند نگفتند که چرا سازههایشان نتوانست جلوی خرابی سیلها را بگیرد، اما در سیل سیستان و بلوچستان، سرپرست شرکت آب منطقهای گفت که سد مخزنی زیردان با مهار چهل میلیون مترمکعب سیلاب، از بروز خسارت در چابهار جلوگیری کرد(۲). اما ایشان گویا فراموش کردهاند که همین چند ماه پیش، یعنی در ۲۲ تا ۲۴ دی ۹۸ چهارصد روستا در پهنههای زیر همین سد زیردان و سد پیشین به علت سرریز کردن سدها، دچار آبگرفتگی و خسارتهای بیشمار شدند. در واقع، همانگونه که بارها فعالان محیط زیست و کارشناسان مستقل آب گفتهاند، هیچ سدی نمیتواند سیلهای بزرگ را مهار کند، و برعکس، سدها سبب تشدید خطر اینگونه سیلها (که در شرایط تغییر اقلیم بیشتر هم رخ میدهند) میشوند.
در این میان، آنچه که گویا شنیده نمیشود (در واقع تعمدی در کار است که نشنیده گرفته شود!) صدای کارشناسان مستقل، اعتراضهای مردم آسیبدیده از سیل و خشکسالی، و حتی اظهارات مقامهای رسمی ردههای پایین است که بیشتر با مردم در تماساند. چندین سال است که هاموننشینانِ جازموریان گرفتار چرخهی خشکسالی – ریزگرد و سیل هستند که تا حد زیادی ناشی از سدسازی روی رودخانهی هلیلرود و همچنین بر اثر شکلگیری توهم بیخطر بودن بستر خشکشدهی این رود و مسیلهای منطقه در پاییندست سد جیرفت و دیگر سدها است. در چند سال گذشته، ریشسفیدان و معتمدان محلی، کنشگران محیط زیست، فرمانداران، امامان جمعه، و شوراهای محلی در جنوب استان کرمان و غرب سیستان و بلوچستان کوشیدهاند که به سدسازان (که در شمال استان کرمان نفوذ زیادی دارند) تفهیم کنند که خشک شدن یکی از پربرکتترین دشتهای ایران، یعنی مناطق اطراف جازموریان، بیش از هر چیز ناشی از سدسازی بوده است. برای نمونه میتوان به سخنان فرماندار شهرستان دلگان در استان سیستان و بلوچستان (هممرز با استان کرمان) اشاره کرد که گفته است: «سدهای استقلال و عروس در جیرفت و برخی سدهای کوچک و بزرگ آبخیزداری در استان کرمان که تعداد آنها به بیش از سی سد میرسد، منشأ اصلی آسیبدیدگی تالاب هامون جازموریان است»(۳). بیاعتنایی به این اعتراضها تا آنجا است که حتی میتوان گفت که در لجاجت با این نقدها، ساخت سد صفارود (بدون داشتن ارزیابی محیط زیستی) و یک تونل انتقال آب ۳۸ کیلومتری در بالادست حوضهی جازموریان در دست اجرا است تا بخشی از آب سرشاخههای هلیلرود را به شمال استان کرمان منتقل کند.
اگر در این یکی دو هفتهی آغاز سال، با سیلهایی با تخریب بسیار بالا مانند فروردین ۹۸ روبرو نشدهایم، نه به دلیل اثر پیشگیرانهی سدها یا آنگونه که وزارت نیروییها میگویند به دلیل «مدیریت مخازن»، بلکه بهخاطر بارشهای کمتر بوده است. البته، سیلهای مخرب چندان هم کم نبوده و در چند استان بزرگ جنوب کشور خسارتهای سنگین برجا گذاشته، اما شیوع بیماری کرونا و اخبار مرتبط با آن، تا حد زیادی اخبار سیل و خسارتها و مرگومیرهای آن را به حاشیه رانده است. آیا امیدی هست که مدیران و تصمیمسازان کشور، اندکی در این کلام (نقل از فرماندار شهرستان سیلزدهی کنگان) توجه کنند که: «بحران سیل اخیر، نتیجهی دستکاری انسان در طبیعت… و دستکاری در حوضههای آبریز بالادست است»(۴).
*کنشگر محیطزیست
پینوشت
۱) ایسنا، ۶/۱/۹۹
۲) ایسنا، ۵/۱/۹۹
۳) تارنمای فردای کرمان ۵/۸/۹۷
۴) ایسنا ۴/۱/۹۳
۴۷۴۷