گروه سیاسی: میتوان پیشبینی کرد که نسل اول بنا به شرایط سنی رو به خروج است و این نسل رو به خروج انقلاب اگر نتواند با توسل به جنگ به عنوان راه حل نهایی به اهداف مسلکی خود جامه عمل بپوشاند، ۱-یا به سازشی با نسل جوان تن خواهد داد و عواقب عملکرد آنان را در این جهان به داوری آخرت واگذار خواهد کرد،۲- یا نسل حاکم بعدی با سازگاری بیشتر به عرصه بین المللی باز خواهد گشت، ۳- یا با توجه به ثروت روز افزون جهان عرب و جذابیت و جاذبه آن برای فلسطینیان آنان را نیز به راه توسعه اقتصادی و صنعتی خواهد کشاند و در نتیجه ایران را که اکنون با اکثریت یافتن جامعه تجدد طلب با دوگانگی بسیار کمتری مواجه است به حال خود خواهد گذاشت تا در دنیای متعارف به زندگی متعارف بپردازد.
اینها سه پیشبینی فریدون مجلسی دیپلمات سابق ایران، در باره آینده ایران است که در ویژه نامه پایان سال روزنامه سازندگی منتشر شده است. از نظر مجلسی سه پیش بینی مذکور دارای مبانی و شرایطی بوده که خلاصه مقاله به شرح زیر آمده است:
*وقایع و اعتراضات اخیر و سراسری در ایران و نیز بازتاب آن در میان ایرانیان مهاجر این نگرانی و پرسش را در میان کثیری از ایرانیان پدید آورده است که آینده پیش روی ایران چگونه میتواند باشد؟ نگرانی قابل درک، که پاسخ دادن به آن مشکل است.
*قانون اساسی ایران پس از انقلاب اسلامی، مقدرات کشور و ملت را در کف کفایت ولی فقیه و رهبری قرار داده است که خود او نیز از احکام و باورها و آموزههایی تبعیت میکند که از دیرباز تنظیم و تقدیر گردیده است. …تحولات منجر به انقلاب اسلامی حاصل پدیداری نوعی دوگانگی عمیق فرهنگی و هویتی میان ملت بوده است که گویی دو ملت را در یک کشور جای داده بود.
*اروپا برای تحول خواهان ایرانی، حتی شاهان قاجاری، الگوی تجدد خواهی محسوب میشد و به دنبال تکرار تجربیات آنها در زمینههای مختلف بودند. این تغییرات یا تأثیر گذاریها در شهرهایی که تا حدی در همسایگی فرهنگی اروپا بودند مانند تبریز و رشت و از آنجاها تا تهران و اصفهان اثر میگذاشت. زندگی شهری تدریجا با آن الگوهای تجملی و رفتاری خو میگرفت. با این حال، وقتی نوبت به گسترش محتوای فرهنگی از طریق مدارس نوع فرنگی رسید مقاومتهای سنتگرایان آغاز شد، زیرا دانستند که آن آموزشها فقط دین محور نیست.
*با پیروزی آنان (سنتی ها در انقلاب اسلامی ۵۷) ارزشهای سنتی حاکم شد. در این بستر نوعی تجدد خواهی ملایم و تدریجی در طی چهل سال شکل گرفت که با تعادل اجتماعی بیشتر با فرهنگ جهانی آشنا و در ارتباط بوده است. اینان نسلهای بعدی همان سنتگرایانی هستند که پیاده نظام انقلاب بودند و از انقلاب و تعهدات و وعدههای آن توقعات متجددانهتری دارند. اکثریت یافتن آنان همزمان بوده است با پیر شدن نسل اولیه انقلابی که با احساس حق تقدم در حاکمیت، در برابر نسلهای بعدی با مشکلات اقتصادی و اجتماعی هم روبهرو هستند.
*سیاست خارجی جمهوری اسلامی که از آغاز دشمنی با غرب آغاز شد و تا حد تابو سازی اسرائیل محور سیاست خارجی قرار گرفت، با هزینههای بسیار در پی فرآوری و غنی سازی اورانیوم بوده است که تصور دستیابی به سلاح هستهای را برای غربیان و متحدان اسرائیل به وجود آورده است که منجر به تحریم ایران و ماجراهای برجام شد. این کشمکش التهاب و تنشی پایدار در زندگی نسلهای جدید ایران پدید آورده است که ضمن تشدید اعتراضها موجب تمایل شدید به گریز و مهاجرت شده است.
*با این مقدمات میتوان پیشبینی کرد که نسل اول بنا به شرایط سنی رو به خروج است و این نسل رو به خروج انقلاب اگر نتواند با توسل به جنگ به عنوان راه حل نهایی به اهداف مسلکی خود جامه عمل بپوشاند، یا به سازشی با نسل جوان تن خواهد داد و عواقب عملکرد آنان را در این جهان به داوری آخرت واگذار خواهد کرد، یا نسل حاکم بعدی با سازگاری بیشتر به عرصه بین المللی باز خواهد گشت، یا با توجه به ثروت روز افزون جهان عرب و جذابیت و جاذبه آن برای فلسطینیان آنان را نیز به راه توسعه اقتصادی و صنعتی خواهد کشاند و در نتیجه ایران را که اکنون با اکثریت یافتن جامعه تجدد طلب با دوگانگی بسیار کمتری مواجه است به حال خود خواهد گذاشت تا در دنیای متعارف به زندگی متعارف بپردازد. به امید آنکه برخی افراط گریها موجودیت ایران را به مخاطره تراژیک نیندازد.
۲۱۶۲۱۶