علت این اقدام وزارت امور خارجه چین نیز این بود که مقامات لیتوانی اعلام کرده اند که به مقامات تایوان اجازه داده اند تا اقدام به تاسیس دفتر نمایندگی تایوان در لیتوانی کنند.
در تاریخ روابط خارجی چین موارد معدودی وجود دارند که این کشور سفیر خود را به دلیل تنش با کشوری خاص فرا خوانده باشد. آخرین باری که چین سفیر خود در خارج از کشور را فرا خواند به سال ۱۹۹۵ میلادی و زمانی مربوط می شود که دولت آمریکا به «لی دنگ ویی» رهبر وقت منطقه تایوان چین اجازه بازدید از آمریکا را دارد و در آن شرایط بود که چین «لی دائویو» سفیر وقت خود در آمریکا را فرا خواند.
این بار اما چین نه تنها سفیر خود از لیتوانی را فرا خوانده بلکه از طرف مقابل نیز خواسته است که سفیرش را فرا بخواند.
این نوع اقدام دیپلماتیک از سوی چین بسیار نادر محسوب می شود که نشان دهنده جدی بودن وضعیت پیش آمده است.
لیتوانی یکی از سه کشور بالتیک با جمعیتی کمتر از ۳ میلیون نفر محسوب می شود با این حال اقدام چین علیه لیتوانی صرفا به این دلیل نیست که لیتوانی کشوری کوچک است و می توان به آن زور گفت چرا که دیپلماسی چین همواره به اصل برابری بین کشورهای بزرگ و کوچک پایبند و با آزار و اذیت کشورهای کوچک توسط کشورهای بزرگ مخالف بوده است و چین حتی با کوچک ترین کشورها نیز بر اساس احترام و ادب رفتار می کند.
با این وجود، چین معتقد است که کشورهای کوچک نیز نمی توانند بی دلیل اقدامات تحریک کننده اتخاذ کنند و باید از قوانین بین الملل که توسط همه کشورها به رسمیت شناخته شده اند، پیروی نمایند.
اما لیتوانی بی دلیل و مکررا منافع اصلی چین را به چالش کشیده است. همه آگاهند که تنها یک چین در جهان وجود دارد و دولت جمهوری خلق چین نیز تنها دولت قانونی است که نماینده کل چین محسوب می شود و در این بین تایوان نیز بخشی غیر قابل انکار از خاک چین است.
اصل چین واحد یک هنجار و اجماع میان جامعه بین الملل محسوب می شود و پیش شرط و پایه سیاسی در راستای توسعه روابط دوستانه و همکاری بین چین و سایر کشورهاست. این در حالیست که طرف لیتوانی اصل چین واحد را نقض کرده و به مقامات تایوان اجازه داده است تا به تاسیس به اصطلاح «دفتر نمایندگی» در لیتوانی بپردازند.
چنین اقدامی از سوی لیتوانی معادل تکرار تاریخ و تخریب جدی حاکمیت و تمامیت ارضی چین است.
بین چین و لیتوانی هزاران کیلومتر فاصله وجود دارد و هیچ گونه مناقشه تاریخی بین آنها نبوده است. به جز لیتوانی، سایر کشورهای اروپایی حساسیت موضوع تایوان را درک می کنند اما لیتوانی از ابتدای سال جاری میلادی (۲۰۲۱) به فعالیت های ضد چین خود ادامه داده است.
مجلس لیتوانی در فوریه سال ۲۰۲۱ قطعنامه هایی را با محور خروج از ساز و کار همکاری با چین و ۱۷ کشور اروپای مرکزی و شرقی به تصویب رساند. در تاریخ ۲۰ مه سال جاری بود که مجلس لیتوانی قطعنامه ای در رابطه با مداخله در مسئله شین جیانگ چین تصویب کرد. در تاریخ ۲۰ ژوئیه امسال نیز، مقامات تایوان اعلام کردند که پس از مشورت با مقامات لیتوانی، به تاسیس دفتر نمایندگی خود در پایتخت لیتوانی خواهند پرداخت.
«مانتاس آدومناس»، معاون وزیر امور خارجه لیتوانی نیز اخیراً ابراز امیدواری کرده است که سایر کشورها مانند لیتوانی به این نتیجه برسند که آنها نیز نباید از حمایت از تایوان بترسند و اگر از تایوان حمایت کنند، زندگی خوبی خواهند داشت.
سؤال این است که چرا لیتوانی جرات کرده است که بارها در مسائل حساس چین مداخله کند؟
در پاسخ به این سؤال، می توان به سه مورد زیر اشاره کرد:
نکته اول همراهی لیتوانی با آمریکاست. در دیوار بیرونی تالار شهر «ویلنیوس» پایتخت لیتوانی جمله بوش پسر رئیس جمهور اسبق آمریکا نوشته شده است با این محتوا: «هر کسی که به لیتوانی حمله کند، دشمن ارتش آمریکاست».
احتمالا این جمله لیتوانی را به مطیع ترین مهره برای آمریکا تبدیل کرده است.
از زمان روی کار آمدن دولت «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا، کشورهای اروپایی تحت فشار بیشتری جهت جانبداری از پکن و یا واشنگتن قرار گرفته اند. در چنین شرایطی، دولت لیتوانی که خواسته های بسیار زیادی از آمریکا دارد، به منظور ترغیب به اصطلاح «دیپلماسی ارزشی» و «رقابت استراتژیک با چین»، طرف واشنگتن را گرفته است تا با دولت بایدن همراهی کند.
نکته دومی که در پرداختن به علت جسارت لیتوانی در دخالت در امور داخلی چین می توان به آن اشاره کرد، این است که چنین رویکردی از سوی لیتوانی ناشی از نیازهای ضد روسی آن است.
لیتوانی کشوری است با شدیدترین مواضع ضد روس در اروپا. این کشور اغلب در برافراشتن پرچم علیه روسیه پیشگام است و در حال حاضر نیز به کشوری تبدیل شده که در راستای ادامه رویکرد ضد چین خود، مسافتی طولانی را طی کرده است. احتمالا از نگاه برخی سیاستمداران لیتوانی، تمام کشورهایی که با روسیه دوست هستند، دشمن لیتوانی هستند!
لیتوانی در طول این سال ها همواره علیه روسیه می جنگد و از «آلکس ناوالنی» اپوزیسیون روسیه حمایت و از کشورهای غربی در تحریم علیه مسکو پیروی می کند. حتی وقتی سیاستمداران طرفدار آمریکا در لیتوانی دیدند که روابط چین و روسیه روابطی دوستانه است، درصدد برآمدند تا چین را هدف بگیرند.
نکته سوم نیز این است که مقامات لیتوانی توسط مقامات تایوانی فریب خورده اند.
قدرت اقتصادی لیتوانی محدود است و بر اساس آمار، تولید ناخالص داخلی آن در سال ۲۰۲۰ میلادی حدود ۵۹ میلیارد دلار آمریکا برآورد شد که این رقم کمتر از ۴ درصد استان «گوانگدونگ» چین محسوب می شود.
مقامات لیتوانی بر این باورند که حمایتشان از تایوان می تواند منافع عظیم اقتصادی آنها را تامین نماید. با این حال آمارها نشان می دهند که از ژانویه تا آوریل ۲۰۲۱، حجم تجارت دو جانبه بین چین و لیتوانی ۸۰۵,۵۷۰ میلیون دلار آمریکا بوده و رشدی ۲۱ درصدی را پشت سر گذاشته در حالیکه حجم تجارت دو جانبه بین لیتوانی و تایوان در همین بازه زمانی ۴۵,۹۰۵ میلیون دلار آمریکا برآورد شده است.
بسیار واضح است که کدام کفه ترازو سنگین تر و کدام سبک تر است!
روزنامه «گلوبال تایمز» چاپ چین اخیرا تفسیری منتشر و تاکید کرده است که استراتژی بقای کشورهای کوچک بیشتر ایجاد تعامل با کشورهای بزرگ است و در این بین، موفق ترین کشور با این استراتژی کشور سوئیس است که آتش دو جنگ جهانی، قلمروی آن را نسوزانده است.
مشابه کشور کوچکی مانند لیتوانی که در خصومت با کشورهای بزرگ تخصص دارد، بسیار نادر است. با این وجود، باورها بر این است که لیتوانی نیز در نهایت بهای رویکرد نامناسب خود در تخریب قوانین بین المللی را پرداخت خواهد کرد.
۳۱۱۳۱۱