صرفنظر از دیدگاههای موافق و مخالف و تحریف های بعضا عامدانه ای که نسبت به برخی مواضع و سمت گیریهای دستگاه دیپلماسی مطرح می شود، هیچکس نمی تواند توانمندی دکتر ظریف را در بکارگیری حرفه ای و بهنگام ادبیات دیپلماتیک برای بیان قدرتمندانه مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران، انکار کند.
اینک این سوال پیش می آید که آیا مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران برگرفته از شیوه نامه ای مدون حاوی زیر ساختها، خطوط کلی و اهداف کلان نظام در زمینه روابط خارجی است که به آن استراتژی (راهبرد کلان) می گویند و یا اینکه مبنای تبیین مواضع اصولی، همان شعارها، اظهارات و بیانیه هایی است که همه روزه از تریبونهای مختلف و در محافل و مجامع متعدد ابراز و اظهار می شود؟ بدیهی است که فرایند تدوین، تبیین و اجرایی نمودن استراتژی روابط خارجی در هر کشوری تحت نظارت عالی ترین سطوح تصمیم سازی و تصمیم گیری آن کشور انجام می گیرد و دستگاه دیپلماسی ماموریتهای خود را در چارچوب دستیابی به اهداف معین شده در استراتژی و البته پاسخگویی به نهادهای ذیربط به انجام می رساند و ناگفته پیداست که فقدان استراتژی موجب سردرگمی در سیاست خارجی خواهد شد.
این نوشتار مجالی برای بررسی و ارائه تعاریف متعدد در مورد دو واژه دیپلماسی و استراتژی و اینکه اصولا رابطه میان دیپلماسی و استراتژی چه گستره ای را در بر می گیرد و چه عواملی تعامل میان این دو مفهوم را سازمان دهی و تعریف می کند، نیست. قدرمسلم آنست که هیچ کشوری در هر سطح از قدرت داخلی و جایگاه خارجی منطقه ای یا بین المللی بی نیاز از دیپلماسی نیست. منزوی ترین کشورهای جهان هم نیازمندی خود را به دیپلماسی فعال انکار نی کنند.
اینکه امروز گروهی ادبیات دیپلماتیک را مورد نکوهش قرار می دهند و سعی در القای این مطلب دارند که دیپلماسی مساوی با ذلت پذیری و مسامحه جویی است، دانسته یا ندانسته حرکتی خطرناک و در تضاد با منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را پیگیری می کنند. بدیهی است اعلام آمادگی هر کشوری برای انجام مذاکره با دیگر کشورها، به دور از اجبار و در صورت وجود زمینه و بسترهای مناسب برای تامین منافع و امنیت ملی، از اصول اولیه یک دیپلماسی پویا بشمار می رود. نکته دیگر اینکه دیپلماسی برخلاف برخی تصورات عوامانه، رودرروی عملکردهای دفاعی و نظامی نیست، چرا که در تبیین هر استژاتژی روابط خارجی، ملاحظات امنیتی، نظامی و دفاعی، رفع تهدیدات احتمالی و بازدارندگی، در صدر اولویتها مورد ملاحظه قرار می گیرند و دستگاه دیپلماسی هم ملزم به تبعیت از آن است با این تفاوت که بقول دیپلمات پیشکسوت صادق ملکی، عرصه دیپلماسی عرصه سلحشوری نیست. دیپلماسی قدرت نرم است و برای رسیدن به اهداف تعیین شده، روشها، سازوکارها و ادبیات مخصوص به خود را بر اساس شرایط داخلی، منطقه ای یا بین المللی به کار می گیرد که در مواقعی قابل توضیح در صحنه عمومی نیست.
سخن آخر اینکه امروز برخی طرفهای منطقه ای و غربی، محکمتر از گذشته بر طبل جنگ می کوبند و در صدد القای این شبهه هستند که در مسیر تعامل جهانی با جمهوری اسلامی ایران، دیپلماسی کارایی خود را از دست داده و ناموفق بوده است. ما نباید در دام تندروهای منطقه ای و داخلی مبنی بر شکست دیپلماسی بیفتیم، چرا که در شرایط کنونی، تضعیف رییس دستگاه دیپلماسی، تضعیف موضع اصولی جمهوری اسلامی ایران در روابط خارجی مبتنی بر اولویت دادن به گفتگو و تعامل سازنده و به کارگیری روشهای عزتمند برای حل و فصل اختلافات و رفع تنش ها است.
*کارشناس سیاسی
310 310