تا زمان فوتش در سال ۱۹۷۳ در فرانسه، جایگاه پابلو پیکاسو در تاریخ ثابت شده بود ولی جایگاهاش به عنوان مشهورترین هنرمند قرن بیستم فقط توسط نقاشی به دست نیامده بود.
تصاویر ثبت شده از پیکاسو چند روز پس از آزادی پاریس در استودیوی خودش در خیابان گرند آگوستین در محله لاتین پاریس. دوم سپتامبر ۱۹۴۴
جزئیات استودیو پابلو پیکاسو با آثار «سرِ زن» و تسکین مادر ترزا. ۱۹۴۴
مطالعه بیشتر: آزادی و انزوا در اوزارک
جزئیات استودیو پابلو پیکاسو با آثار «سرِ زن» و تسکین مادر ترزا. ۱۹۴۴
تصاویر ثبت شده از پیکاسو چند روز پس از آزادی پاریس در استودیوی خودش در خیابان گرند آگوستین در محله لاتین پاریس. دوم سپتامبر ۱۹۴۴
با وجود اینکه این بخش از کارهای او نسبت به دیگر کارهایش، کمتر مورد توجه قرار گرفته است، پیکاسو به همان اندازه که به قرار گرفتن در پشت دوربین علاقهمند بود، به قرار گرفتن در جلوی آن نیز علاقه داشت. همانطور که دوست و شرححالنویس او جان ریچاردسون در کتاب پیکاسو و دوربین عنوان کرده است، این هنرمند دوربینهای زیادی داشت، اکثر این دوربینها لایکا بودند و به صورت گسترده در کارهای او استفاده میشدند. همانطور که دوربینها کوچکتر، قابل حملتر و در دسترستر شدند پیکاسو از آنها در کارهای استودیویی خودش هم استفاده کرد. او از عکسهایی که میگرفت به عنوان مرجع برای نقاشیها و مجسمههای خودش استفاده میکرد. او از چیزهایی که داخل یا بیرون استودیو الهام میگرفت عکاسی میکرد. علاوه بر این او از عکاسی به عنوان راهی برای مستندسازی کارهای هنری خودش و تجربه ایدههای جدید استفاده میکرد. همچنین ریچاردسون بر روی اهمیت تصاویر منبع مانند کتابی در مورد مجسمههای باستانی یونانی که توسط کریستن زرووس به چاپ رسیده است در مجسمههای پیکاسو تاکید زیادی دارد.
نقاش و مجسمهساز اسپانیایی پابلو پیکاسو در خانه خودش. ۱۹۴۴
محل اقامت پابلو پیکاسو
مطالعه بیشتر: ریاضی و هنر: محاسبات زیباییشناسی
در اواسط قرن بیستم که عکاسی تبدیل به یک رسانه جمعی شده بود، پابلو پیکاسو به سرعت متوجه قدرتی که یک عکس میتواند داشته باشد شد و آنرا تحت کنترل خودش درآورد. پس از جنگجهانی دوم که فتوژورنالیسم نسبت به قصهگویی پیچیدهتر شد و به زندگی شخصی و خصوصی افراد هم نفوذ کرد پیکاسو با عکاسهایی که از او پرتره میگرفتند دوست شد. از این عکاسها میتوان به براسای، من ری، سیسیل بیتون و رابرت کاپا یکی از بنیانگذاران آژانس مگنوم اشاره کرد. این عکاسها به انتشار تصاویری از این قصهگوی خوشتیپ، شیکپوش و باهوش که دوبار ازدواج کرده بود، پدر سه فرزند بود و معشوقههای زیبای متعددی داشت کمک کرد.(این صفات همگی بخشی از روایاتی بودند که او را به سمت رفاه و موفقیت روانه کردند.)
نقاش اسپانیایی در مقابل نقاشیاش “گوئرنیکا” در مراسم رونمایی از آن در نمایشگاه بینالمللی جهان که شش هفته پس از بمباران روستای باسک در گوئرنیکا برگزار میشد. پیکاسو این نقاشی را روی بوم کشید و تبدیل به نماد بینالمللی جمهوریخواهان اسپانیا شد. این شهر توسط یک بمباران هوایی در ۲۹ آپریل ۱۹۳۷ به صورت کامل نابود شد. ادعا میشود که این حمله توسط گروههای ناسیونالیست انجام نشده است و عامل آن هنگ کاندور از نیروی هوایی آلمان بوده و تحت فرمان دولت فرانکو این کار را انجام داده است. ۱۲ ژولای ۱۹۳۷٫ پاریس، فرانسه.
تصاویری از استودیوی پیکاسو در خیابان گرند که توسط عکاسهای مگنوم هربرت لیست و رابرت کاپا گرفته شده است، اولین نگاهها به محیط کار این هنرمند و نگاهی به کارهای او در آن زمان بود. بعدا یکی از بنیانگذاران مگنوم با نام هنری کارتیر برسون توانست از خانه پیکاسو عکس بگیرد. در یک تصویر کاملا صمیمی که در سال ۱۹۴۴ ثبت شد، پیکاسو در اتاق خوابش ایستاده است، تخت او مرتب نشده است، بالا تنه او لخت است و دستهایش به گونهای روی کمربندش قرار دارد که او را هم تحریککننده و هم آسیبپذیر نشان میدهد.
نقش عکاسهای مگنوم در ساخت داستان پیکاسو کاملا مشخص است. در سال ۱۹۳۷، یک سال پس از جنگهای داخلی اسپانیا، دیوید سیمور، تصویری از این نقاش در مقابل کار نمادین و بزرگ خودش گوئرنیکا که ۶ هفته پس از بمباران یک روستای اسپانیایی نقاشی کرده بود گرفت.
پابلو پیکاسو به همراه فرزندش کلاود و همسرش فرانسیس گیلوت در ساحل. آگوست ۱۹۴۸
مطالعه بیشتر: مجموعه عکس: زیر درخت یوزو
پابلو پیکاسو با همسرش فرانسیس گیلوت و فرزندشان کلاود. والاوریس، آلپ ماریتیم، فرانسه آگوست ۱۹۴۸
نقاش اسپانیایی در حال آموزش نقاشی به فرزندانش پالوما و کلاود و دو دوست دیگر. ویلا کالیفرنیا، منطقه پروانس آلپ-کوته دزور شهر کن، فرانسه، ۱۹۵۷
پابلو پیکاسو و پسرش کلاود. خلیج خوان، آگوست ۱۹۴۸
مطالعه بیشتر: مردم فراموش شده آذربایجان
گوئرنیکا چیزی است که پیکاسو را به رابرت کاپا متصل کرده است. با اینکه پیکاسو ۳۲ سال پیرتر است، این دو نکات مشترک زیادی داشتند: هر دو مهاجر بودند و هر دو توسط نازیها فراری داده شده بودند. این دو از لحاظ سیاسی به چپها تعلق داشتند(و به احزاب کمونیست تعلق خاطر داشتند) و در فرم هنری که انتخاب کرده بودند هر دو خستگی ناپذیر بودند و آثار بیشماری را در طول عمرشان ساخته بودند.
از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹، کاپا برای مستندسازی جنگ داخلی، در اسپانیا بود و مانند پیکاسو، جنگ الهامبخش مشهورترین کارهای او بود. “سرباز در حال سقوط” عکسی بود که به خاطر آن پیکچرپست به کاپا لقب بزرگترین عکاس جنگ را داد.
پابلو پیکاسو به همراه فرانسیس گیلوت و خواهرزادهاش خاویر ویلاتو در ساحل. خلیج خوان، فرانسه، آگوست ۱۹۴۸
کاپا درحالی که در تابستان ۱۹۴۵ در جنوب فرانسه در حال ماموریت بود و همسر پیکاسو فرانسیس گیلوت را در سال ۱۹۴۵ ملاقات کرده بود زمانی را با این زوج و فرزندشان در کوته دزور گذراند. گیلوت در مورد کاپا وملاقاتش با آنها گفت: “کاپا یک دوست بود و ملاقات ما اصلا رسمی نبود.” پرترههای حساسی که از نزدیک توسط کاپا گرفته شده است، پیکاسو را یک پدر آزاد نشان میدهد که از شادیهای کوچک زندگی لذت میبرد. کاپا در این تصاویر پیکاسو را نه به عنوان یک هنرمند بزرگ، بلکه به عنوان یک مرد نشان میدهد. این عکسها بخشی از خاطرهانگیزترین عکسهای پیکاسو و بخشی از افسانهای است که امروز درمورد پیکاسو میشنویم.
مطالعه بیشتر: فرناند لگر و شکوفایی کوبیسم
ما مطمئن نیستیم که این تصاویر پیکاسو واقعی را به ما نشان میدهد یا نه ولی همانطور که پیکاسو میگوید، “همه میدانیم که هنر واقعیت نیست. هنر یک دروغ است که باعث میشود متوجه واقعیت شویم، حداقل واقعیتی که به ما داده شده است تا آن را درک کنیم.”
نقاش اسپانیایی پابلو پیکاسو، پاریس، فرانسه، ۱۹۴۸
نوشته رابرت کاپا و عکاسی از پیکاسو اولین بار در مجله نوریاتو | رسانه جامع هنرهای تجسمی پدیدار شد.