مجید میراحمدی، رئیس ستاد اربعین درباره اینکه چرا امسال پیشبینی تعداد زائران دقیق انجام نشده بود؟ گفته بازگردان مردم از مرزهای زمینی تصمیم شجاعانهای برای حفظ جانشان بود، او ادامه داده که نمیخواهم ناگفتهها را بگویم چون مصالح کلی کشور اقتضا میکند.
بین همهی جملات میراحمدی درباره چرایی بروز برخی نابسامانی ها در مراسم اربعین امسال تاکیدش بر این که « بخاطر “مصالح کشور”،” ناگفتهها” را نمی گویم»، ذهن مخاطب را درگیر میکند، ترکیب پر تکرار« ناگفته ها و مصالح کشور»؛ گاهی به صراحت اعلام می شود و گاهی خروجی رویکرد مسئولان بوده است؛ مثل بی خبری دو روزه از چرایی وقوع حادثه هواپیمای اوکراین، یا زمانی که قرار بود بنزین گران شود و رئیس جمهور سابق گفت او هم صبح جمعه در جریان قرار گرفته یا ادعای فرمانده وقت سپاه پاسداران در مورد ناگفته های عملیات کربلای ۴ که همین دو سال قبل مدعی شد عملیات فریب بوده و …
شکل ظاهری این نگفتن ها خیلی متفاوت است اما وجه مشترک همه این راز داری ها «فعلا لازم نیست مردم بدانند» بوده، به خاطر همین میشود گفت که در اغلب موارد زمانی مصلحت کشور چاشنی رازداری مسئولان شده که به نحوی در ریشه ماجرا ضعف یا کاستی مدیریتی دخیل بوده است.
ترکیب نگفتن به خاطر مصلحت بدترین نسخه برای رفع و رجوع یک اتفاق یا اشتباه مدیریتی است، شاید این ترکیب دهنپرکن، راه دررویی برای فرار مسئولان از پاسخگویی درمورد ضعفها و ناکارآمدیها وانفعالهای مدیریتی باشد اما اتفاقا بدترین پاسخی است که می توان به مردم داد و توقع داشت که آن ها هم قانع شوند.
آن هم در روزگاری که به مدد شبکههای ارتباط جمعی اخبار لحظه به لحظه با مستنداتی چون فیلم، عکس و صدا مخابره می شوند و سرعت دسترسی ارشدترین مقام اجرایی کشور با یک شهروند عادی در یک روستای دور افتاده از پایتخت یکسان است. حتی اگر بحث سرعت انتشار اخبار هم در کار نباشد و واقعا رازی پشت پرده پنهان مانده باشد هم، دیر یا زود راز پنهان مانده با مُهر افشاگری به بمب خبری تبدیل می شود و در کسری از ثانیه فضای مجازی را تسخیر می کند.
در نهایت ماجرا مردم در جریان همهئ ناگفته ها قرار میگیرند اما اینکه چطور و چگونه این ناگفته ها برایشان بازگو میشود مهم تر از اصل رازمگو ست. چرا که مُهرمحرمانگی بر موضوعات و بعد افشای آن، حس نامحرم بودن را به مردم القا می کند، احساسی که خواسته یا ناخواسته اعتمادعمومی به مسئولان را خدشهدار میکند و رفتهرفته بین خودی وناخودی بودن – مردم و مسئولان- دیوار می کشد. دیواری که هر ادعای مصلحت سنجی و راز داری بر آن خشتی می شود که قد دیوار را واقعه به واقعه و اتفاق به اتفاق بلندتر می کند.
از سوی دیگر هم سربسته ماندن چند و چون بروز اتفاقی که نقل محافل شده وجامعه را درگیر کرده نه تنها از ذهن مردم پاک نمیشود و بلکه هربار که اتفاق مشابهی بیفتد در حافظه جمعی مردم باز تکرار میشود و سال به سال و اتفاق به اتفاق ضمیمه عملکرد مسئولان می شود که ماحصلش شکلگیری انباشتی از ابهام درباره عملکرد مسئولان است، ابهامات کوچک و بزرگی که بیشتر از آنکه به سود مصالح ملی باشد تضعیف کننده آن خواهد بود.
به همین دلیل قربانی کردن مصالح کشور پای ناگفته های برخی آقایان،بزرگترین تله برای تضعیف اعتماد عمومی و امیداجتماعی است، چرا که دم دستیترین تعبیرش میشود این که لازم نیست مردم در جریان همه جزییات باشند.
۲۱۲۱۶
