این جمعه هم چند تن از امامان جمعه در شهرهای مختلف اشارتی یا هشداری دربارۀ زنان و دختران داشتند و انگار سنت امامجمعههای اصفهان به جاهای دیگر هم سرایت کرده و گویی همانگونه که در خطبۀ اول دربارۀ رعایت تقوا تذکر میدهند هر بار دربارۀ زنان و لباس پوشیدن و دوچرخه سواری و اسبسواری هم باید نکتهای بگویند و اوضاع اقتصادی و معیشتی هم رو لابد رو به راه شده که اشارت و نصیحتی نمی شود و الحمدلله “لاشۀ متعفن” برجام هم در وین دارد احیا میشود.
در بیستوپنجمین سالگرد درگذشت هاشمی رفسنجانی که قطعا همۀ این امامان جمعه 28 سال شنوندۀ خطبههای او بودهاند نیز البته سخنی گفته نشد تا سیاست رسمی بایکوت او نقض نشود.
توقع این نبود که به مرگ شاعری در زندان به خاطر کرونا اشاره کنند اما اگر درکنار نگرانی دربارۀ زنان آرزو می شد کاش هیچکس به خاطر آنچه گفته یا سروده یا فعالیت اجتماعی به زندان نیفتد تا ابتلای او به کرونا به رسانه های فارسی زبان سوژه ندهد هم جای دوری نمیرفت یا دستکم از بخشنامۀ اخیر قوۀ قضاییه دربارۀ رعایت حقوق زندانیان و منع شکنجه و پابند استقبال میکردند. چون این یکی دیگر رسمی و حکومتی بود و مثل یادکرد بیست وپنجمین سالگرد مرگ مشکوک دکتر احمد تفضلی زبانشناس برجستۀ ایرانی هم نبود که 24 دی 1375 از دانشگاه به قصد خانه حرکت کرد ولی هرگز نرسید و جنازه ای پیدا شد که نشان میداد ضرباتی به مغز و پاهای او وارد شده است.
حین مرور اخبار سخنان امام جمعههایی که نگران اسب سواری و دوچرخه سواری دختران و زنان بودند هر چند شک ندارم کثیری از زنان ما اسب را از نزدیک هم ندیده اند چه رسد به این که لذت سوارکاری را چشیده باشند برای رهایی از این همه تکرار ملال آور که نسبتی با زندگی در دنیای کنونی ندارد، چشمم به مقاله ای دربارۀ سفرنامۀ حاج سیاح افتاد.
بیشتر بخوانید:
جای خالی یاد آیت الله هاشمی در تریبون های نماز جمعه کشور/ غلامعلی رجایی: او امام جمعه تهران بود
امام جمعه رفسنجان: اگر رهبری میفرمایند دوچرخهسواری شرعا حرام است، چرا مجلس این را تبدیل به قانون نکرده است؟
هم او که عباس میرزا ولیعهد ناکام قاجار به انگلستان فرستاده بود تا با علوم جدید آشنا شود و با نهایت شگفتی دیدم 150 سال قبل هم حاج سیاح از این که زنان فرنگی سوار اسب میشوند تعجب نکرده بلکه تفاوت را در این دیده که «آنها یک وری روی اسب مینشینند و زنان ما راست سوار می شوند» یعنی در دورۀ قاجار هم نگاه امام جمعۀ گچساران رایج نبوده که «اسب دوانی زن موجب چشم چرانی می شود. چون تهییج می کند و حرام است و این دولت و آن دولت ندارد» و امام جمعه رفسنجان هم گفته « هوشیار باشیم و نگذاریم بانوان دوچرخه سواری کنند.»
حاج سیاح می نویسد: «رفتار فرنگی ها با ما ضد و نقیض است. به جای این که موی سر را بتراشند و ریش را ول کنند، ریش را می تراشند و موی سر را ول می کنند. نزد آنها اختیار با زن است و نزد ما اخیتار با مرد است. زن هایشان یک وری روی اسب می نشینند و زنان ما راست سوار می شوند.»
ملاحظه می فرمایید؟ تعجب میرزا از این نبوده که سوار اسب میشده اند. از تفاوتها تعجب میکرده. امام جمعه های محترم اما با اصل سوار شدن حالا چه اسب باشد چه دوچرخه مشکل دارند.
یکی هم نیست بپرسد در گچساران اسب دوانی میکنند یا در رفسنجان دوچرخه سواری؟ یا متن ها را از تهران میفرستند؟ اگر از تهران میفرستند حداقل به متون زمان قاجار توجه کنند. تا عقبتر از آن دیگر نباشد!
21217