سینماسینما، علی نعیمی:
اتفاق روز جمعه که در برنامه شبکه شما رخ داد فرصتی را فراهم کرد تا کمی بیشتر رفتارشناسی پیرامون اتفاقات چند سال اخیر تلویزیون به عنوان تنها رسانه فراگیر کشور را بررسی کنیم. ناهنجاریهای ظهر جمعه در برنامه تلویزیونی «من و شما» ریشه در چند واقعیت تلخ مدیریت فرهنگی کشور دارد که دمل چرکین آن با چالشهای بی هنگام مجری جوان و جاه طلب برنامه سر باز کرد و شد آنچه که نباید میشد!
یک؛ فقر مالی یا فقر فرهنگی؟
سازمان صدا و سیما حدود یک دهه است تبدیل به تنبلترین و بی برنامهترین سازمان فرهنگی کشور شده است که کیسه احتیاجاتش هر روز گشادتر و نگاه اثر بخش آن هر روز دامنه محدودتری را در بر میگیرد. فقر مالی تلویزیون که چند سالی است ترجیع بند صحبتهای مدیران ارشد این سازمان شده است یکی از بهانههایی است که میتواند در برابر هر اتفاقات و پیشآمد و رخدادی جلوه کند و تمامی کمبودها و ضعفها را پشت چهره مظلوم و بیپناهش پنهان کند. واقعیت این است که همین ضعف در تامین نیازهای اولیه و نداشتن برنامه مدون و صحیح اقتصادی تلویزیون را در دهه گذشته به جولانگاه حامیان مالی خود بدل کرده است که هر لحظه و هر ساعت ذهن مخاطب را مسحور کرده و او را آنچنان گیج میکنند که دلزدگیهای تدریجی مخاطب را به دنبال دارد. هجوم سامانههای ستاره/مربع به برنامههای تولیدی و فاکتورهای موسسات مالی برای ساخت برنامههای ترکیبی و کمدی/تبلیغاتهای کنکوری که هر روز و هر لحظه روان مخاطب را تحت تاثیر خود قرار میدهد و استرس و یاس و ناامیدی عمومی را به جامعه تزریق میکند؛ همگی نتیجه همین مدیریت و باور غلط برای خودکفایی اقتصادی است. انحصار پخش برنامههای تلویزیونی که از ابتدای تاسیس رادیو و تلویزیون ملی پیش از انقلاب و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب باعث شده است این رسانه عمومی نه تنها هیچگاه به فکر رقابت با هم ترازهای خود در بخش خصوصی باشد؛ بلکه همواره بر طبل یگانگی تولید و پخش کوبیده است تا از میان تفرقه و دوئیتی که ایجاد میکند بیش از پیش آنتن فربه و بی بازده خود را از تبلیغ سرویسهای قابلمه و کتونیهای رنگ و وارنگ و کتابهای کمک درسی پر کند. ایستادن پشت شعارهای ملی و استراتژیک همچون حمایت از کالای ایرانی یک بهانه زشت و غیرقابل باور است که تنها راه رانت و گسترش فعالیتهای اقتصادی نامشروع را از طریق یک رسانه گسترده ایجاد میکند. برای اثبات راه غلط تلویزیون تنها میتوان به صدها شکایت و پرونده قضایی که در طول این سالها رسانهای شدند و از شرکتهایی که تبلیغ کرم حلزون و دمنوشهای لاغری را با حمایت گسترده تلویزیون پیش بردند؛ اشاره کرد. نتیجه همه این اتفاقات تنها یک خروجی دارد. سلطه نگاه سرمایهداری بر تنها رسانه فراگیر کشور.
دو؛ رقابت با دشمن فرضی
از همین برنامه جمعه گذشته شروع میکنیم. نام برنامه چیست؟ «من و شما» یاد آور شبکه تلویزیونی «من و تو» که به لطف زرق و برق و جذابیتهای بصری خود در سالهای اخیر رقیب جدی تلویزیون ایران شده است. صدا و سیما از زمان گسترش فعالیتهای شبکههای فارسی زبان ماهوارهای بیش از هر زمان دیگری به سندرم تقلید برای رقابت دچار شده است. تمامی تاک شوها و هات تاکهایی که در طول این مدت تولید شده است تا تمامی جنگها و برنامههای ترکیبی و حتی مسابقههای تفریحی تلویزیون همگی تقلید با واسطه و بدون واسطه از برنامههایی است که از یکی از شبکههای فارسی زبان پخش شده است. از کپیبرداری نعل به نعل برنامه «شب کوک» با برنامه «استیج» شبکه «من و تو» گرفته تا «دورهمی» و «برنده باش» و «آقای گزارشگر» و «دستپخت» و بسیاری برنامه ترکیبی و تفریحی که فاقد هویت ملی و نگاه داخلی است. نتیجه آن فرهنگ وارداتی است که مجریانش را بی هویت و هتاک بار میآورد و سخنان سخیف را جزوی از رک گویی میدانند و برای جذب بیشتر مخاطب حاضرند کرامت انسانی را در مقابل دوربین به مسلخ ببرند. رسانه ملی که قرار بود دانشگاه عمومی باشد و هر برنامهاش بر رشد فرهنگی و مطالعاتی جامعه تاثیر مثبت بگذارد امروز تبدیل شده است به یک بنگاه بزرگ حقالعمل کاری که مخاطبانش را تشنه جایزههای چند صد میلیونی و قرعهکشیهای روزانهاش کرده است و شان و جایگاه و منزلت شهروندانش را به گردش گردونههای اعداد و شماره تلفنهای افراد گره زده است و آنقدر بر دور باطل خود اصرار میکند که نمیداند قرار است برای چه کسی و چه چیزی برنامه سازی کند.
تغییر رفتار تلویزیون یک مسئله بنیادین است که اگر هر لحظه دیرتر مدیران برای آن تصمیمی نگیرند باز هم شاهد چنین رذالتهای رفتاری از قابل شیشهای خواهیم بود. هتاکی داور مسابقه دستپخت به شرکت کننده خانم و توهین آرش ظلیپور به مسعود فراستی روی آنتن زنده و چندین مورد بی اخلاقی و بی حرمتی به ساحت بزرگان که در رسانه ملی رخ میدهد نتیجه گسترش و رشد خرده فرهنگهای ضد ارزش است که ریشه اصلی آن را باید در برنامه سازی این روزهای تلویزیون جستجو کرد. هیچ ملتی با تشویقهای دویست میلیونی یک مسابقه تلویزیونی کتابخوان نشده است. همانطور که فرهنگ نقد در جامعه با توهین و هتاکی به رشد و خودباوری نخواهد رسید. رویای تبدیل شدن به بزرگترین و تاثیرگذارترین رسانه خاور میانه تنها با تغییر ساختار فکری در عرصه مدیریت فرهنگی امکان پذیر خواهد بود؛ که اگر چنین نشود صدای ناقوس مرگ را هر لحظه نزدیکتر میشنویم. مرگ تدریجی یک رویا !