بدون شک مهمترین نقش رسانه اطلاعرسانی به جامعه و آگاهیبخشی است البته چارچوبهایی برای تحقق این رسالت وجود دارد که رسانهها خود را پایبند به حرکت در همان ساختار میدانند، اما برخی رسانهها خود را فراتر از این رویه میدانند و اقدامات قابل تامل آنها سابقه طولانی دارد، مانند کیهان.
«حسین شریعتمداری» مدیرمسئول روزنامه کیهان روزگذشته با اشاره به اعدام علیرضا اکبری به جرم جاسوسی نوشت: «اکنون نوبت انتقام به ما رسیده است و انتظار آن است که وزارت محترم اطلاعات برخی از اطلاعات مربوط به سرنخها، سرپُلها و عوامل سرویسهای اطلاعاتی انگلیس و موساد را که در بازجوییهای فنی و کارشناسانه از جاسوس مورد اشاره بهدست آورده است، منتشر کند. لطفا در افشای اطلاعات بهدست آمده- و یا حداقل- در افشای بخشهای رسواکننده دشمن کوتاهی نکنید. از اطلاعات کسب شده باید به موقع استفاده شود وگرنه با مرور زمان و عبور از موقعیت موثر، به کاغذ پارههایی تبدیل میشوند که به درد کارخانههای مقوا و کارتنسازی میخورند!» نوشتار شریعتمداری محل سوال است. نخست اینکه او در چه جایگاهی است که وظیفه انتقام را بر دوش خود احساس میکند؟ شریعتمداری در چه جایگاهی از مفاد اعترافات خبر دارد که از وزارت اطلاعات درخواست انتشار اطلاعات دارد؟ آنچه شریعتمداری نگاشته درحوزه کاری وزارت اطلاعات و نهادهای قضائی و امنیتی است نه یک روزنامه!
اعترافات در نزد کیهان
البته کیهان بهطور کلی علاقه زیادی به انتشار اعترافات دارد. در سال ۹۸ اعتراف یکی از بازداشتشدگان را منتشر کرد: «در خارج و داخل کشور آموزشهایی دیده بودیم. تعیین زمان شروع آشوبها برعهده ما نبود و به ما توصیه کرده بودند که گوش بهزنگ باشیم تا زمان مناسب را به اطلاعمان برسانند. ما نمیدانستیم موضوع اعتراضی که قرار است به خاطر آن دست به آشوب و تخریب بزنیم چیست و گفته بودند شما به موضوع و علت اعتراض کاری نداشته باشید ماموریت شما تخریب و آشوب و آتش زدن است. برای چند نفرمان اسلحه گرم تهیه شده بود ولی همهمان موظف بودیم قمه یا دشنه و چاقوی بلند و ماسک با خود داشته باشیم.» قبل از آن در مردادماه سال ۱۳۷۸ روزنامه کیهان تصویری از سعید امامی عامل قتلهای زنجیرهای را در صفحه اصلی خود منتشر کرد. رسانهها در واکنش به اقدام کیهان از تیتر «اعترافات سعید امامی که در روزنامه کیهان منتشر شد» استفاده کردند. براساس آنچه کیهان منتشر کرد، سعید امامی در آن زمان و در رابطه با قتلهای صورت گرفته گفته بود: «تحلیل من این بود که با توجه به درگیریهایی که در جو سیاسی و فرهنگی کشور پیش آمده، چند قتل پرسروصدا و با جلوههای بد مثل ضربات کارد متعدد در مورد خانواده فروهر، یا مفقودشدن نویسندگان و بعد پیداشدن جنازه میتواند در داخل و خارج کشور مورد بهرهبرداری قرار گیرد.»
اعترافات قطبزاده
کیهان به اعترافات قطبزاده هم علاقه داشت و کیهان به نقل از خاطرات مرحوم محمدی ریشهری نوشت: «جریان بازداشت آقای قطبزاده در تاریخ ۱۷/۱/۱۳۶۱ به اتهام توطئه نظامی برای براندازی جمهوری اسلامی ایران، مهمترین و خبرسازترین اقدامات دادگاه انقلاب اسلامی ارتش در سال ۱۳۶۱ بود. جریان آقای قطبزاده در اطلاعات سپاه پیگیری میشد و دادگاه انقلاب ارتش، بهدلیل اینکه موضوع آن براندازی بود و با تعدادی از نظامیان نیز بهگونهای ارتباط داشت، احکام مورد نیاز اطلاعات سپاه برای پیگیری، این موضوع را در اختیار آنان قرار میداد. در پی تعقیب و مراقبت از آقای قطبزاده و فعالیتهای اطلاعاتی ـ که حدود یکسال و نیم طول کشیدـ مشخص شد که وی درصدد ایجاد یک جریان براندازی است و برای این منظور ارتباطاتی را در داخل و خارج آغاز کرده است. براساس آنچه از طریق فعالیتهای اطلاعاتی بهدست آمده بود و اظهارات آقای قطبزاده پس از دستگیری که آن را تأیید کرد، وی به این نتیجه رسیده بود که جمهوری اسلامی از مسیر خود منحرف شده و برای بازگرداندن آن به مسیر اصلی، راهی جز برخورد نظامی وجود ندارد.»
ادعایی درباره ریشه اعترافات
اقدامات کیهان در راستای موضوع اعتراف به خارج ایران کشیده شد، چنانکه ایسنا در آذر ۹۱ نوشت: «روزنامه کیهان نوشت: شبکه بی. بی.سی اخیرا با تهیه فیلمی به نام اعترافات با حضور مازیار بهاری، فرج سرکوهی، علی افشاری و رامین جهانبگلو تلاش کرد تا اعترافات مستند این افراد هنگام محاکمه در ایران را تحت فشار معرفی کند، اما از آنجا که بازیگران این فیلم (افراد یاد شده) سناریوی تدوین شده توسط حلقه دیگری را بازی و روخوانی میکردند، ادعاهای شاخداری مطرح کردهاند که دروغ بودن آن محرز است. بی.بی.سی در این فیلم سعی میکند همه اعترافات افراد مذکور را زیر سر کیهان معرفی کند و طبق روش سابق و برخلاف واقعیات، مدیرمسئول این روزنامه را بازجو جا بزند. علی افشاری از عناصر فرصتطلب دفتر تحکیم نیز که سالهاست حتی مورد التفات اپوزیسیون قرار ندارد، در فیلم بی.بی.سی ادعا میکند در زندان مقالهای از روزنامه «کیهان» و با عنوان «براندازی در سکوت»، را به او دادهاند تا براساس آن متن اعترافاتش را تنظیم کند. دروغ وی آنجاست که مقاله «براندازی در سکوت» اساسا پس از انتشار اعترافات این به اصطلاح فعال اپوزیسیون به چاپ رسیده است!»
در نتیجه…
مشخص نیست برخی از این موضوعات چگونه به کیهان میرسد و چرا رسانههای دیگر از دستیابی به آنها محروم هستند. آیا حسین شریعتمداری دارای سمتی در برخی نهادها است و یا مانند ماجرای دیدار خاتمی و سوروس اطلاعرسانی نادرست و جوسازی است.
بیشتر بخوانید:
۲۱۲۲۰