، سفارت آمریکا در بنغازی در آتش میسوخت و سفیر این کشور نیز جان خود را از دست داد.هیلاری کلینتون وزیرخارجه وقت به سنا احضار شد و در جلسه استماع دسامبر 2011 اعترافی تاریخی کرد. کلینتون در این جلسه که فیلم صحبتهای او همان زمان در فضای مجازی دست به دست شد به صراحت میگوید برای مقابله با شوروی القاعده را به وجود آوردیم و ریگان رئیس جمهور وقت نیز از این ایده استقبال کرد.
اعتراف کلینتون درباره ایجاد این گروه تروریستی به معنی تشکیل گروههایی از جمله داعش،النصره و ….مادر اصلی این گروه ها که در منطقه زاد و ولد شدند القاعده به رهبری اسامه بن لادن بود و بن لادن ها از کجا آمده بودند؟
خانواده بن لادن یکی از متمول ترین خانواده سعودی است که همچنان خانواده او در عربستان از ثروت چشمگیری برخوردار است، به پاکستان رفت و سازمان تروریستی القاعده را برای مقابله با شوروی تاسیس کرد.
کلینتون در این سخنان می گوید، ما گذشته مشترکی با سازمان القاعده داریم.کسانی را که امروز با آنها در افغانستان وپاکستان می جنگیم 20 سال پیش خودمان به وجود آوردیم زیرا در جنگ علیه شوروی سابق از آنها استفاده می کردیم.
وی افزود، ما القاعده را به وجود آوردیم زیرا نمی خواستیم شوروی سابق بر آسیای مرکزی چیره شود و ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا با مشارکت کنگره به زعامت دموکرات ها از طرح ایجاد القاعده جهت مقابله با اتحاد جماهیر شوروی استقبال کرد .
کلینتون در ادامه تصریح کرد، دموکرات ها از این ایده حمایت و تاکید کردند ما با دستگاه اطلاعاتی پاکستان و عوامل پاکستانی وارد عمل می شویم تا مجاهدانی را از عربستان و سایر کشورها استخدام کنند.در همین موقع بود که وهابیت وارد اسلام شد، ما توانستیم بر شوروی سابق در سایه عملیات این افراد پیروز شویم. پس از عقب نشینی شوروی از افغانستان ما میلیاردها دلار خسارت دیدیم و مهار القاعده را از دست دادیم و همکاری با آنها را متوقف کردیم و برخورد با افکار و اعتقادات آنان را به پاکستان محول کردیم.
کارشناسان می گویند،القاعده زیر نظرآمریکا و با پول عربستان و با حمایت دستگاه اطلاعاتی پاکستان به وجود آمده است.پیش از این نیز مشاور عالی فرانسوا میتران، ویلیام کیسی رئیس سابق سیا،برژنسکی و برخی دیگر از شخصیت هایسرشناس غربی در بیان مواضع خود بصورت علنی و تلویحی القاعده را ساخته و پرداخته آمریکا می دانستند.
مشاور عالی “فرانسوا میتران” رئیس جمهور سابق فرانسه، دو هفته قبل از حمله نظامی امریکا به افغانستان در نشریه اکسپرس نوشت: گروههای تروریستی که امریکا در افغانستان با آنها درگیر است، همان گروههایی هستند که خود غرب، بویژه امریکا آنها را بوجود آورد.
ژاک اتالی میافزاید: رهبران این گروهها از جمله بن لادن شاگردان سابق سازمان (سیا) هستند، منابع مالی آنها را امریکا و متحدان نزدیکش فراهم نمودهاند و پیامهای مرگبارشان را شرکتهای بزرگ غربی به سراسر جهان مخابره میکردند.
پس از آنکه آمریکا مقابله با شوروی در افغانستان را بایگانی کرد پروژه 11 سپتامبر اجرایی شد که 4 هواپیما ربا با 19 نفر از اعضای القاعده با حمایت اطلاعاتی بندربن سلطان وزیر اطلاعات وقت عربستان، به برج های دوقلو مرکز تجارت جهانی آمریکا حمله کردند. پس از این حمله خاورمیانه دیگر رنگ آرامش به خود ندید. امریکا به انتقام جویی از این حمله به افغانستان لشگرکشی کرد و طالبان را از قدرت ساقط کرد چراکه معتقد بودند که طالبان به القاعده در افغانستان پناه داده است. با بی نتیجه ماندن جنگ افغانستان جرج بوش رئیس جمهور وقت دستور حمله به عراق در سال 2006 را صادر کرد که در پی این حمله ابومصعب زرقاوی رهبر القاعده عراق کشته شد.بن لادن نیز در سال 2011 از سوی دولت اوباما در ابیت آباد پاکستان کشته شد و باز هم آنها خود را قهرمان مبارزه با تروریسم معرفی کردند. این در حالی است که پس از کشته شدن بن لادن گروه های تروریستی در سوریه و عراق سر براوردن عمده گروه ترویستی داعش کسانی بودند که در جنگ امریکا علیه عراق در زندان های امریکا اموزش دیده بودند. تا نوبت رسید به رئیس جمهور ترامپ که ابوبکر البغدادی رهبر گروه ترویستی داعش را کشت و بازهم یک رئیس جمهور و یک قهرمانی دیگر!
سقوط القاعده و احیای گروهی دیگر با نام داعش
ابوبکر البغدادی رهبر داعش کسی بود که سیا او را در زندان بغداد اموزش داده بود.خبرآنلاین در سال 98 پس از کشته شدن البغدادی در گزارشی مفصل نوشت: شاید البغدادی مانند یک سگ و یا یک بزدل مرده باشد(به گفته ترامپ)، اما به قطع و یقین مرگ او موجب امن تر شدن دنیا نمی گردد. تا زمانی که سیاستمدارانی چون مقامات آمریکا بر دنیا حکمرانی می کنند، و بر مرکب جهل توده های مردم سوارهستند و سیاست خود را پیش می برند، به تحقیق، امنیتی در دنیا وجود نخواهد داشت که بخواهیم از امن تر شدن آن سخن به میان آوریم.
«رابرت کیگن» و « ویلیام کریستول» – از نئوکان های معروف آمریکایی – در سال 1997 به تاسیس اتاق فکری با نام «پروژه قرن جدید آمریکا (The Project for the New American Century)» در واشنگتن اقدام کردند. این اتاق فکر به اختصار به PNAC معروف گردید و اساس نامه آن توسط 25نئوکان دیگر به امضا رسید.
نئوکان های شاخص امضا کننده ی اساس نامه مزبور عبارت بودند از: دیک چنی (معاون جرج بوش)، الیوت آبرامز، ویلیام بِنِت، جب بوش (برادر جرج بوش و فرماندار سابق فلوریدا)، فرانسیس فوکویاما، زلمای خلیل زاد (سفیر سابق آمریکا در افغانستان)، دونالد رامسفلد ( وزیراسبق دفاع)، پاول ولفوویتز( رییس اسبق بانک جهانی)، استیو فوربز ( صاحب امتیاز مجله فوربز) و الیوت کوهن.
افراد مذکور با انتشار اساس نامه اندیشکده «پروژه قرن جدید آمریکا» در 3 ژوئن 1997 به تبیین اصول سیاست خارجی آمریکا در قرن بیست و یکم پرداختند.
در اساس نامه مزبور آمده است : «سیاست خارجی و دفاعی آمریکا هدفمند نیستند. محافظ کاران همواره منتقد ناهماهنگی سیاست های دفاعی و خارجی دولت کلینتون بوده اند، هر چند که به تحقیق، کمکی هم به تغییر راهبرد نقش آمریکا در جهان نکرده اند. هدف ما تغییر راهبرد آمریکاست. هدف ما جلب حمایت عموم برای رهبری آمریکا در جهان است».
در اساسنامه مزبور، سیاست خارجی «پروژه قرن جدید آمریکا» حول چهار محور تبیین می شود:
1. برای پذیرش مسئولیت های بین المللی آمریکا و نوسازی نیروهای مسلح ایالات متحده، نیازمند افزایش بودجه دفاعی هستیم.
2. باید روابط خود را با کشورهای دارای نظام دموکراتیک تقویت کنیم و رژیم هایی را که با منافع و ارزش های ما دشمنی می ورزند را به چالش بکشیم.
3. باید از آزادی اقتصادی و سیاسی در کشورهای خارجی به شکل ریشه ای و اساسی حمایت کنیم.
4. باید بپذیریم که ایالات متحده در حفظ و توسعه نظم جهانی ای که برای امنیت، رفاه و اصول آمریکا مفید فایده است، نقش منحصر به فردی را در جهان ایفا می کند.
به تعبیر افراد امضا کننده ی این اساس نامه، سیاست فوق الذکر، نوعی «سیاست ریگانی» است که اصول اخلاقی و نظامی در سیاست خارجی آمریکا در آینده را شکل خواهد داد.
هنگامی که جرج بوش در سال 2000، برنده انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شد، 10 تن از 25 فردی که نام شان در میان امضا کنندگان بیانیه «پیناک (PNAC)» به چشم می خورد، وارد دولت وی شدند. دونالد رامسفلد، دیک چنی و پاول ولفوویتز از افراد شاخص این جریان در دولت بوش بودند.
>>> در اینباره این مطالب را بخوانید:
چرا می گوییم البغدادی تربیت شده آمریکا بود؟ / این داستان را بخوانید!
از کودکی تا خلافت مخوف ترین تروریست جهان/ ابوبکرها ادامه دارند…
آلت دستی به نام ابومحمد المصری
دکتر محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان با کنایه نوشت آقای “دروغ میگوییم، فریب میدهیم، دزدی میکنیم” بصورت رقتآوری، حرفه فاجعهبار خود را با دروغهای جنگ طلبانه پایان می دهد.
هیچ کس فریب نمیخورد. تمامی تروریستهای حادثه ۱۱ سپتامبر از کشورهای محبوب مایک پمپئو در خاورمیانه بودند؛ هیچ کدام از ایران نبودند.
کنایه ظریف به سخنرانی مایک پمپئو در 15 آوریل 2019 در دانشگاه نظامی تگزاس بود که گفت: وقتی من رئیس سیا بودم، ما دروغ میگفتیم، فریبکاری میکردیم، دزدی میکردیم. ما برای این کارها یک دوره کامل آموزشی داشتیم. این به شما شکوه تجربه (آزمون و خطای) آمریکایی را یادآوری میکند»
>>> بیشتر بخوانید:
پاسخ تند ظریف به ادعای پمپئو درباره ارتباط ایران با القاعده
پمپئو شکوه تجربه را حالا می خواهد با بهانه کشته شدن المصری در تهران که به گفته نیویورک تایمز این ترور از سوی عوامل اسرائیل و امریکا انجام شده است را دستمایه جنگی دیگر در منطقه قرار دهد.
پمپئو در حالی تهران را متهم به ایجاد پایگاه القاعده در ایران می کند که با شکست فشار حداکثری به دنبال حمله نظامی به ایران است. این اتهام سبب می شود که برای حمله به ایران نیازی به مجوز کنگره و سنا نباشد و امریکا می تواند مستقیم وارد عمل شود.
در همین باره روزنامه کامرسانت روسیه در گزارشی نوشت: مایک پمپئو تهران را به داشتن رابطه با گروهک تروریستی القاعده متهم کرد. به گفته او، در سال 2015 میلادی و پس از عقد توافق هسته ای، این روابط برقرار شد. این سخنان هشت روز مانده به پایان دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ ایراد شد. مشاوران جو بایدن معتقدند که دولت ترامپ تمامی امکانات خود را به کار می برد تا شرایط ازسرگیری روابط با تهران و بازگشت امریکا به توافق هسته ای را برای رئیس جمهور منتخب دشوار کند.پمپئو به تشدید فشارهای بین المللی علیه تهران فرا خواند، اما در این میان، کمترین اثباتی مبنی بر وجود روابط میان القاعده و ایران ارائه نکرد.
نکته قابل توجه این است که اسرائیل در میان دیگر کشورهای خاورمیانه بیش از همه، از تلاش های دولت ترامپ برای تشکیل اتحاد ضد ایرانی و مقابله با توافق هسته ای حمایت می کند.
پمپئو برای نخستین بار، خبر کشته شدن ابو محمد المصری، نفر دوم القاعده، در تهران را تائید کرد. اما، او به این موضوع اشاره ای نکرد که چه کسی در پشت این ترور قرار داشته است. المصری را به سازمان دهی عملیات تروریستی علیه سفارت امریکا در کنیا و تانزانیا در سال 1998 میلادی متهم می کنند که طی آن، 224 نفر کشته و بیش از 4 هزار نفر زخمی شدند. اما، به نوشته نشریه «نیویورک تایمز»، این تروریست توسط سرویس اطلاعاتی اسرائیل و به دستور امریکا ترور شده است.
اتهامات واشنگتن و سرویس های اطلاعاتی غرب علیه تهران در رابطه با حمایت از القاعده و پناه دادن به اعضای این گروهک در داخل کشور، مورد جدیدی نیست. اما، در دوره انتقال دولت در امریکا و احتمال گرم شدن روابط میان امریکا و ایران، ایراد چنین اتهاماتی دسیسه جویی بشمار می رود.
نظرات محافل اطلاعاتی و تجسسی پیرامون روابط میان ایران و القاعده ضد و نقیض است. برای نمونه، خبرگزاری «رویترز» سخنان یک مقام بلند پایه اطلاعاتی را نقل قول می کند که تصریح کرده، ایرانی ها هرگز، با القاعده دوستی نداشته اند. روابط میان ایران شیعه و القاعده سنی هرگز، آسان نبوده است. این گروهک، نظامیان و دیپلمات های ایرانی را زندانی کرده و از آنان برای معامله با تهران استفاده کرده است. افزون بر آن، بعد از آغاز جنگ در سوریه در سال 2011 میلادی، ایران و القاعده در جبهه های متفاوتی می جنگیدند و رهبر القاعده سخنان تندی را خطاب به تهران ایراد می کرد.
کیریل سمنوف،کارشناس شورای روسیه درامور بین الملل، معتقد است: «پایه های روابط میان ایران و القاعده به دوره ورود نیروهای شوروی به افغانستان و نخستین جنگ افغانستان در سال های 1992 – 1979 میلادی برمی گردد. اگرچه،القاعده توانست، در افغانستان پایگاه داشته باشد و ایران نیز از آن حمایت می کرد، اما بعد از عملیات تروریستی 11 سپتامبر، تهران در روابطش با این گروهک بازبینی کرد. برای نمونه، در سال 2002 میلادی، ایران 16 نفر از اعضای سعودی القاعده را به دولت عربستان سعودی تحویل داد و دیگر رهبران را نیز زندانی کرد. اما، سیاست امریکا در خاور میانه و تلاشش برای سرنگونی رژیم ها، تهران را به استفاده از شبه نظامیان القاعده ناگزیر کرد.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که اثبات کافی برای وجود روابط فعال میان تهران و القاعده در سال های اخیر وجود ندارد.حمید رضا عزیزی، سیاست شناس ایرانی، معتقد است: «فرای از این که تا چه حد سخنان پمپئو صحت دارد، می بایست این موضوع را در نظر داشت که سخنان وی چند روز مانده به پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ ایراد شده اند. اگر آنان اثباتی مبنی بر مجرم دانستن ایران در دست داشتند، پس چرا آن را افشا نمی کنند. هدف از این دسیسه جویی، پیچیده و دشوار کردن شرایط برای تیم بایدن است».
ترور شهیدسردار قاسم سلیمانی دقیقا به همین علت بود که او در عرصه مبارزه با تروریسم از افغانستان تا سوریه و عراق و چچن و با گروه های تروریستی مبارزه کرد،برخی کارشناسان معتقدند که یکی از علل ترور شهید سردار سلیمانی ممانعت او از انجام اقدامات تروریستی امریکا و متحدانش در منطقه بوده است.
با اینحال این 4 روز باقیمانده نیز هر اتفاقی ممکن است تا اینکه بالاخره تیم ترامپ نیز کاخ سفید را ترک کند. این اتهام می تواند حمله نظامی به ایران را میسر کند.
>>> بیشتر بخوانید:
ترامپ با کدام بهانه میخواهد بدون اجازه کنگره به ایران حمله کند!؟
23 /310 310