به گزارش بخش حوادث سایت ، بزرگ ترین اشتباه من این بود که به جای کمک خواستن از پلیس به خاطر مزاحمتی که راننده یک خودرو برایم ایجاد کرد، خودسرانه با او وارد مجادله شدم چرا که در برابر توهین زشت او کنترل خودم را از دست دادم و چون در شرایط بدی قرار گرفته بودم دیگر نفهمیدم که …

زن صیغه‌ای: شوهر سابقم مرا دزدید

زن ۲۴ ساله که برای شکایت از راننده جوان یک خودرو به قانون پناه آورده بود، در حالی که بیان می کرد کاش قبل از وقوع این حادثه با پلیس تماس می گرفتم، ماجرای این حادثه را به گذشته تلخ خود گره زد و به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: چهار سال بیشتر نداشتم که با طلاق پدر و مادرم سرنوشت من نیز تغییر کرد.

آن زمان مادرم به دلیل اعتیاد پدرم از او جدا شد و به دنبال زندگی خودش رفت. دیگر من مانده بودم و پدر معتادی که فقط در پی تامین هزینه های اعتیادش بود. همسایگان وقتی زندگی فلاکت بار مرا نزد پدرم دیدند، با پلیس تماس گرفتند و این گونه بود که به حکم قانون راهی بهزیستی شدم چرا که پدرم توان مراقبت از مرا نداشت. سال ها در بهزیستی ماندم تا این که به اولین خواستگارم پاسخ مثبت دادم. آن زمان فکر می کردم ازدواج بهترین راه برای رهایی از شرایط زندگی در بهزیستی است.

در واقع به نعمت هایی که خدا به من داده بود ناشکری کردم چرا که احساس می کردم با محدودیت هایی روبه رو هستم وبا ازدواج طعم آزادی و خوشبختی را خواهم چشید ولی در حالی که دخترم نیز به دنیا آمده بود همواره مورد سرزنش همسرم قرار می گرفتم. او پرورشگاهی بودن مرا مدام به رخم می کشید و تحقیرم می کرد به همین دلیل زندگی ما دوام چندانی نداشت و روزی مهر طلاق بر شناسنامه من خودنمایی کرد. بعد از این ماجرا همسرم دخترم را از من گرفت و من هم به ناچار به همان منزل پدری ام بازگشتم تا این که حدود چهار ماه قبل یکی از همسایگان مرتب برایم هدیه و گل می فرستاد و از این طریق از من خواستگاری می کرد.

برایش پیغام دادم که شما متاهل هستید و من نمی توانم با شما ازدواج کنم اما او با اصرار می گفت با همسرم اختلافات شدیدی داریم و در حال متارکه هستیم. خلاصه با اصرارهای زیاد همسایه، به عقد موقت او درآمدم اما همسرش به محض این که متوجه ماجرا شد، به زندگی اش بازگشت و من دوباره طعم یک شکست دیگر را حس کردم. هوویم هر روز به منزل ما می آید و از من می خواهد دست از سر شوهرش بردارم.

در همین شرایط سخت روحی برای خرید به مرکز تجاری آمدم و منتظر خودرو بودم که ناگهان راننده ای مقابلم ترمز و با بوق های ممتد مرا دعوت به سوارشدن کرد. من که احساس می کردم او مسافرکش نیست از سوارشدن به خودروی او امتناع کردم ولی او دست از سرم برنمی داشت و ناگهان مرا زن بدکاره خطاب کرد. از این توهین زشت او آن قدر برآشفتم که از شدت عصبانیت لگدی به خودرواش کوبیدم او هم پیاده شد و مرا کتک زد تا این که مردم جلوی او را گرفتند.

آن راننده مدعی بود باید خسارت خودرواش را بپردازم من هم به جای کمک گرفتن از پلیس و برای رهایی از شر او حلقه طلایم را از انگشتم بیرون کشیدم و گفتم این امانت نزد شما باشد فردا قرار می گذاریم من خسارت شما را می دهم شما هم حلقه طلا را بازگردانید ولی دیگر خبری از او نشد و من به ناچار به قانون متوسل شدم اگرچه می دانم./خراسان

این خبر زن جوان: به ناچار همسر موقت مرد همسایه شدم اولین بار در پدیدار شد.

مشاهده لینک زن جوان: به ناچار همسر موقت مرد همسایه شدم

hotnewsحوادث6 سال پیش • dahio.com • 118



دیدگاهتان را بنویسید



مطالب پیشنهادی

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش سوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش دوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۸ راهکار برای بیشتر مثبت فکر کردن

مثبت اندیشی از رویکردهای سالم در زندگی است و توسط بسیاری از روانشناسان توصیه می‌شود. در این مطلب از لیست‌میکس ۸ راه مثبت اندیشی را با هم مرور می‌کنیم. با [...]

با این ده کتاب، خواندن رمان تاریخی را شروع کنید!

تاریخ شاید برای خیلی از ماها موضوع موردعلاقه نباشد و میل زیادی به خواندن رمان تاریخی نشان ندهیم؛ اما کتاب‌هایی در این حوزه وجود دارند که به‌قدری هیجان‌انگیزند که ممکن [...]

واقعیت های نگران‌کننده‌ای که از آن بی‌خبرید

می‌دانستید کبد با یک ضربه ممکن است از کار بیفتد؟ یا مغز بدون جمجمه آن‌قدر نرم است که از هم می‌پاشد؟ در این لیست ده واقعیت را که هر کدام [...]




ترندها