سینماسینما، زهرا مشتاق
من با ورود هیچ کس به سینما مشکلی ندارم و اساسا از توسعه هنر در تمامی شاخه ها استقبال می کنم. چون یکی از شاخصه های رشد در هر کشور تولید هنر و پرورش هنرمند است. اما چیزهایی هست که شما فکر می کنی دم خروس را باور کنی یا قسم حضرت عباس را. سیاست یک بوم و دو هوا را نمی فهمم. شما همین الان مدرک دکتری سینما هم که داشته باشید، بروید معاونت سینمائی وزارت ارشاد و درخواست مجوز برای ساخت فیلم سینمائی بکنید؛ چنان از هفت خوان رستم عبورتان می دهند که هزار بار به غلط کردن می افتید. آن وقت چگونه، با کدام شرایط به فردی تازه وارد که در اینستاگرام گل کرده و اصطلاحا شاخ شده، مجوز اعطا می شود؟ آیا فعالیت در اینستاگرام و ساخت فیلم های تبلیغاتی که برپایه یک قصه اولیه ساخته می شود، مبنای صدور مجوز قرار گرفته است؟ آیا این شامل تمام به اصطلاح سلبریتی های اینستاگرام که برای فروش همه چیز از لباس تا ملک و لوازم آرایش فیلم های تبلیغاتی درست می کنند؛ می شود؟ آیا مثلا کسانی که در شبکه های اجتماعی به اشکال مختلف محتواهایی تولید می کنند که می شود به سینما مرتبط باشد، می توانند با مراجعه به سازمان سینمایی مجوز فیلم سینمائی دریافت کنند؟ یا شاید هم اساسا قوانین سازمان سینمائی تغییر کرده است! و ما از آن بی اطلاع هستیم. تا جایی که من می دانم فرد متقاضی باید حتما چند ویژگی داشته باشد. مثلا در چند فیلم سینمائی دستیار کارگردان بوده و اسم او در تیتراژ ذکر شده باشد. یا حتما حداقل یک فیلم بلند داستانی و ویدئویی یا سه فیلم کوتاه داستانی، نه مستند ساخته باشد. فیلم هایی که نه به لحاظ مضمون، بلکه از نظر کارگردانی و رعایت اصول آن، مورد داوری و ارزیابی قرار گیرد. و البته مدرک مرتبط نیز می تواند یک امتیاز محسوب شود.
نمی دانم کدامیک از این موارد درباره آقای محمد امین کریم پور صدق می کند؟ من کارهای ایشان را در اینستاگرام دیده ام. خیلی هم بامزه هستند. اما بامزگی به تنهایی معیار مناسب و کارآمدی برای ورود به سینما نیست. حتی داشتن پول زیاد گرچه می تواند عامل خاصی برای ورود به سینما باشد، اما همیشگی نیست. سال ها پیش یکی از خانم های بازیگر حرفه ای که همسرشان نیز از جمله دست اندرکاران سینما هستند تعریف می کرد، یک خانم و آقایی آمدند دفتر ما و خانم عاشق این بود که بازیگر شود. شوهر خانم نه گذاشته نه برداشته، دسته چکش را درآورده گفته چند بنویسم نقش اول بازی کند؟ البته آن موقع که این دوست این جریان را برایم تعریف کرد، سینما هنوز ارج و قربی داشت و این کارها زشت و قبیح محسوب می شد. الان که قبح خیلی چیزها ریخته شده، به نظر می رسد از هیچ چیز نباید تعجب کرد. وقتی حتی عرصه هنر به جریان پولشویی و ورود پول کثیف آلوده می شود، وقتی اغلب فیلم ها جولانگاه دماغ عمل کرده های بوتاکس زده و ژل گذاشته می شود و انگار به جای تماشای فیلم، وارد سالن مد می شوید، وقتی عدد تولید فیلم های اجتماعی و قابل تامل کم و کمتر می شود، از چه کسی یا کسانی یا کدام مرجع می توان انتظار تصمیم گیری های مفید داشت. دیگر اسم بردن از فیلمسازان خانه نشین و ترک وطن کرده هم تکراری و نخ نماست. اصلا چرا باید اعتراض کرد؟ اعتراض زمانی معنا دارد، که تمایل و اراده ای به شنیده شدن شما وجود داشته باشد.
اما در پایان برای آنکه مدیون فهرست بلند متقاضیانی که شایسته دریافت مجوز ساخت فیلم از سوی سازمان سینمائی هستند، و مدت های طولانی است که منتظرند، پیشنهاد می شود در جهت شفاف سازی اعلام شود که جناب کارگردان تازه وارد بر اساس کدام مستندات موفق به دریافت مجوز ساخت فیلم سینمائی شده اند. آیا اساسا فیلمنامه «حکم تجدید نظر» مثل دیگر فیلمنامه ها در نوبت طولانی انتظار قرار گرفته؟ یا شخص تهیه کننده چه لابی های قدرتمندی برای اخذ مجوز داشته است؟ آیا این لابی ها فقط به فیلم اولی های اینستاگرامی کمک می کنند یا لطفشان شامل کسان دیگری هم می شود؟ شاید ارائه مدارک مستند و قانع کننده، بتواند لحن بی ادبانه ایشان را که فرموده اند: «هنرمندان حرف مفت زیاد می زنند.» راحت تر به فراموشی سپرد.
گفته اند: «ولش کن بابا. هر کی می خواد بیاد. هنر ذاتی است. اصلا این حرفا اهمیتی بر من نره.( منظور ندارد است که ایشان به شکل غلیظی نره تلفظ می کنند.) انقد جایزه بگیرم. به همه ثابت شه. یه روز چیه؟ خیلی زود. که اونایی که گفتند چرا اینو را دادی تلویزیون( هنوز نمی دانند سینما با تلویزیون فرق دارد.) آرزوشون بشه منو ببینن.»