این کارشناس حقوق بینالملل که ساکن ایران نیست، او توضیح میدهد که: «فضای داخلی آمریکا به نحوی شکل گرفته که در آن فردی که برای تأمین امنیت پروازهای خطوط هوایی ایران قطعهی «هواپیمای مسافربری» خریداری کرده را همتراز یک فرد جانی یا مجرم قرار میدهند. هنوز این حقیقت جا نیفتاده که قوانین تحریم قوانینی مغایر با حقوق اساسی انسانها هستند که حتی نقض آنها نه یک «جرم» که یک «نافرمانی مدنی» قابل احترام است.»
حدود یکماه از آزاد شدن نزار زکا، دوتابعیتی لبنانی-آمریکایی، که دورهی محکومیت خود را به جرم جاسوسی در زندان طی میکرد میگذرد. آزادی که باتوجه به وجود تعداد قابل توجهی از هموطنان ایرانی در زندانهای آمریکا و کشورهای دیگر، این انتظار جدی را بوجود آورده است که بزودی برخی زندانیان ایرانی محبوس در خارج از مرزهای کشور نیز آزاد خواهند شد؛ حال پس از آزادی نزار زکا و تبلیغات گسترده برای نازنین زاغری -دیگر زندانی دوتابعیتی حاضر در ایران- این سوال مطرح میشود که چرا برای افکار عمومی -چه در داخل و چه در خارج- ایرانیانی که در زندانهای آمریکا و کشورهای دیگر محبوس هستند مورد سوال و نگرانی نیستند؟ و اینکه با شرایط موجود که گوگل برای نازنین زاغری و اعتصاب همسرش در صفحهی نخست خود آگهی میرود ایران برای زندانیانمان در بیرون از خاک کشور -که آنها نیز مانند خانم زاغری خانوادهای دارند- چه میتواند بکند؟
اینها مواردی است که رضا نصری، حقوقدان بینالمللی و کارشناس سیاست خارجی در گفتوگو با انصاف نیوز به آنها پاسخ داده است. او با تاکید بر اینکه «ایرانیان زندانی در آمریکا، شهروندان متعارفی هستند که به صرف انجام امور عادی شغلی، معیشتی یا حتی خانوادگی مورد تعرض دولت آمریکا قرار گرفتهاند» شیوهی برخورد آمریکا با این افراد را در راستای تروریسم اقتصادی میداند و این اقدام را نوعی گروگانگیری تلقی میکند.
نصری همچنین راهکارهایی برای حمایت و رهایی زندانیان ایرانی در آمریکا و اروپا ارائه میدهد و تاکید میکند که یکی از بهترین روشها «بسیج خود جامعهی ایرانیتبار مقیم آمریکا و استفادهی آن از ظرفیت قوهی قضاییه این کشور است».
همچنین این کارشناس سیاست خارجه باتوجه به سفر مشاور دیپلماتیک امانوئل مکرون به ایران، در بخش پایانی گفتوگو به سوالی درمورد مذاکرات درون برجامی ۴+۱ و همچنین احتمال حضور آمریکا در این نشستها پاسخ داده است.
متن کامل را در ادامه بخوانید:
با توجه به تبلیغات گسترده برای زندانیان دوتابعیتی زندانهای ایران -مثل خانم زاغری و تبلیغاتی که اخیرا همسرش در اعتراض به این بازداشت انجام داد و توسط رسانههای بسیاری پوشش داده شد- برای زندانیان سیاسی و امنیتی ایرانی که در کشورهای دیگر بازداشت هستند، چه در چارچوب موازین حقوق بین الملل و چه تبلیغات رسانهای از نظر شما چه میتوان کرد؟
رضا نصری: ایرانیانی که در آمریکا زندانی هستند، یا به درخواست دولت آمریکا از یک کشور ثالث منتظر استرداد به آمریکا هستند را نمیشود «زندانی سیاسی» یا «زندانی امنیتی» تلقی کرد. آنها بخاطر فعالیت سیاسی یا به اتهام فعالیتهای امنیتی محاکمه و زندان نشدهاند. اتفاقاً آنها شهروندان بسیار متعارفی هستند که به صرف انجام امور عادی شغلی، معیشتی یا حتی خانوادگی – مانند انتقال یا دریافت یک وجه یا مبادرت به یک تجارت ساده – مورد تعرض دولت آمریکا قرار گرفتهاند. گاه دولت آمریکا صرفاً بخاطر نشان دادن جدیت خود در اجرای قوانین تحریمی و برای عبرتآموزی دیگران آنها را در معرض انواع آزادهای حقوقی و امنیتی قرار داده و گاه زندگی برخی از آنها را متلاشی کرده است. معتقدم شیوهی برخورد آمریکا با این افراد در راستای همان «تروریسم اقتصادی» است و شاید بهترین واژه برای توصیف این شیوه واژه «گروگان گیری» باشد.
یک نکته که باید به آن توجه داشت این است که بسیاری از این افراد تابعیت آمریکا یا یک کشور غربی دیگر (مانند کانادا) را داشتهاند و میبایست قاعدتاً حداقل از حمایتها و حقوق شهروندی مندرج در منشورهای حقوق شهروندی و قوانین اساسی این کشورها برخوردار باشند. اما به صرف اختلافات سیاسی میان ایران و آمریکا، آنها بیمهابا از حمایت قانون و بسیاری از حقوق خود محروم شدهاند و محکومیتهای ناعادلانهای را سپری کردهاند. در مقاطعی دستگاه دیپلماسی کشور برای آزادسازی این افراد رایزنی و تلاشهای بسیاری انجام داد. اخیراً هم وزیر امور خارجه مجدداً به صراحت در رسانههای آمریکا پیشنهاد مذاکره برای تبادل این زندانیان با زندانیان آمریکاییتبار در ایران را مطرح کرد. اما دولت آمریکا با بیرغبتی به این پیشنهاد پاسخ داد. در هر حال تلاشها و رایزنیهای دیپلماتیک دولت و یادآوری مکرر اسامی این افراد در محافل بینالمللی برای استیفا حقوق آنها موثر خواهد بود؛ تلاش فعالان مدنی و رسانهها برای ایجاد حساسیت نسبت به سرنوشت این افراد نیز قطعاً میتواند حمایت افکار عمومی و نهادهای مدنی آمریکا را جلب کند و دولت آمریکا را در اینباره به پاسخگویی بکشاند. اما به نظرم یکی از موثرترین روشهای حمایت از این افراد بسیج خود جامعهی ایرانیتبار مقیم آمریکا و استفادهی آن از ظرفیت قوهی قضاییه این کشور است. آنها میتوانند در دادگاههای فدرال ایالات متحده مطابقت قوانین تحریمی با قانون اساسی آمریکا را به چالش بکشند و از طرح این موضوع در دادگاهها برای تشکیل کمپینهای مدنی و کارزارهای تبلیغاتی نیز استفاده کنند.
چرا به زندانیان سیاسی ایرانی خارج از کشور -مثل دکتر سلیمانی- در این رسانه ها پرداخته نمیشود؟
رسانههای ایران که غالباً به زبان فارسی تولید محتوا میکنند و قادر به تاثیرگذاری بر افکار عمومی خارج از کشور نیستند. ظاهراً فایدهای هم در طرح این موضوع برای مخاطب فارسیزبان داخلی نمیبینند. رسانههای مهم خارج از کشور هم تا حدودی زیادی تحت تاثیر گفتمان دولت آمریکا قرار دارند و به تبعیت از آن «قوانین تحریم» را قوانینی در جهت تأمین «امنیت ملی» آمریکا میخوانند و – به تبع آن – افرادی را که ناقض این قوانین باشند را «مجرم» میدانند. در واقع، متاسفانه فضای داخلی آمریکا به نحوی شکل گرفته که در آن فردی که برای تأمین امنیت پروازهای خطوط هوایی ایران قطعهی «هواپیمای مسافربری» خریداری کرده را همتراز یک فرد جانی یا مجرم قرار میدهند. هنوز این حقیقت جا نیفتاده که قوانین تحریم قوانینی مغایر با حقوق اساسی انسانها هستند که حتی نقض آنها نه یک «جرم» که یک «نافرمانی مدنی» قابل احترام است.
آیا از تعداد زندانیان سیاسی ایرانی که خارج از مرزهای کشور محبوس هستند اطلاعی دارید؟
اطلاع دقیقی از تعداد آنها ندارم. اما میدانم جامعهی ایرانیان مقیم آمریکا در کلیت خود به صورت بالقوه زیر سایهی سنگین قوانین تحریم و در معرض طرح اتهامات جدی قرار دارد. در واقع، قوانین تحریم آمریکا به نحوی طراحی شده که دولت آمریکا میتواند در صورت اراده هر شهروند ایرانیتبار خود را به آسانی متهم به ارتکاب جرم کند و مورد آزار حقوقی قرار دهد. وقتی صرف داشتن یک حساب بانکی در ایران جرم است، سخت نیست دریابیم جامعهی ایرانیتبار مقیم آمریکا تا چه میزان آسیبپذیر شده است!
ظرفیتهای مذاکرات درون برجامی
باتوجه به سفر مشاور دیپلماتیک مکرون به ایران، درحالی که بحث مذاکرات درون برجامی میان ۴+۱ نیز دنبال میشود و پیشنهاد حضور آمریکا در این مذاکرات هم از سوی فرانسه یا آمریکا طرح شده است، فکر میکنید ظرفیتهای این مذاکرات درون برجامی برای ایران چه خواهد بود؟
به نظرم برداشت آقای مکرون این است که ترامپ – با شکلگیری فضای انتخاباتی در آمریکا – بسیار مستعد پذیرش یک توافق هر چند شکلی و صوری میان ایران و اروپا شده است تا آن توافق را به عنوان یک دستاورد سیاست خارجه خود به افکار عمومیاش عرضه کند. در واقع، احتمالاً ارزیابی او این است که شخص ترامپ از «سیاست فشار حداکثری» سرخورده شده و حاضر است – به مراتب بیشتر از قبل از خروج خود از برجام – در برابر ایران نرمش نشان دهد. در مواردی مانند معاهده NAFTA – که مانند برجام دچار غضب ترامپ شده بود – شاهد بودیم چگونه رییسجمهور آمریکا – علیرغم تمام تبلیغات و فضاسازیهایی که شخصاً انجام داد – در دور مذاکرات جدید خود با کانادا و مکزیک به تغییرات بسیار ناچیزی تن داد تا در این پرونده نیز دست خالی در انتخابات حاضر نشود. گمانم آقای مکرون بر این باور است که میتواند در مورد برجام هم چنین سرنوشتی را رقم بزند. یعنی با اخذ «آتشبس» در جنگ اقتصادی، سلسله مذاکراتی را آغاز کند که یا مستعد خرید وقت تا تغییر دولت ترامپ باشد یا با ایجاد اندک «اصلاحاتی» او را به تایید توافق جدید ترغیب نماید.
310 25310