کاراکاس این روزها درگیر اجرای سناریوی جدید واشنگتن در آمریکای لاتین است و آینده سیاسی ونزوئلا در هالهای از ابهام قرار دارد.
با گسترش اعتراضات در ونزوئلا، رئیس مجلس خود را بهعنوان جایگزین مادورو معرفی کرد و بلافاصله پسازآن غربیها و در رأس آنها آمریکا، دولت گوایدو را به رسمیت شناختند و برای اعمال فشار بیشتر و در نتیجه حذف حکومت منتخب مردم، در شورای امنیت سازمان ملل تشکیل جلسه دادند.
در شرایطی که همچنان حمایت برخی کشورها همچون چین و روسیه از دولت مادورو ادامه دارد، اما آینده سیاسی ونزوئلا در هالهای از ابهام قرار گرفته است.
دراینباره با عبدالحمید شهرابی، کارشناس ارشد مسائل آمریکای لاتین به گفتوگو نشستیم. متن کامل این گفتگو را در ادامه بخوانید.
دلایل و برنامههای آمریکا برای حمایت از اعتراضات و آشوبها در ونزوئلا چیست؟
از ابتدای پیروزی انقلاب بولیواری در سال ۱۹۹۸ میلادی، آمریکا به دنبال این بوده که این انقلاب را به شکست بکشاند و این تحول تاریخی در منطقه آمریکای لاتین را به عقب برگرداند. واشنگتن برای رسیدن به این هدف از هر وسیلهای که در اختیار داشته استفاده کرده است. حمایت تمامعیار از گروه مخالف ضدانقلاب، برنامهریزی برای کودتا، پشتیبانی از اغتشاشات و تحریک شورشهای خیابانی، جنگ اقتصادی و تحمیل فشارهای ناشی از آن به مردم، همگی در راستای سیاست راهبردی حکومت ایالاتمتحده در جهت ایجاد بیثباتی، نارضایتی در میان مردم، فاصله انداختن بین ملت و دولت و نهایتاً سرنگونی حکومت انقلابی ونزوئلا انجام شده است.
تلاش آمریکا برای ایجاد آشوب و درواقع تغییر ساختار سیاسی در ونزوئلا به چه دلیل است؟
دلیل اصلی این است که ایالاتمتحده بهعنوان قدرت برتر در نظام سلطه سرپیچی از این نظام را برنمیتابد.
ونزوئلا با پیروزی انقلاب بولیواری از زیر یوغ نظام امپریالیستی رها شد و بهجای تبعیت از آمریکای شمالی، وحدت کشورهای آمریکای لاتین در مقابل سلطهگری واشنگتن را ترویج کرد. کاراکاس برای تحقق آرمان رهاییبخش سیمون بولیوار، بانی ایجاد اتحادیههای منطقهای همچون آلبا و اوناسور شد. در سطح داخلی هم دولت بولیواری چه در دوران چاوز و چه تحت ریاست جمهوری مادورو حمایت از طبقات و اقشار محروم اجتماعی را مشی خود قرار داد و این دو رویکرد با منافع هیئت حاکمه یکدرصدی ایالاتمتحده کاملاً در تضاد است. برای همین است که آمریکا مصمم بوده و هست که از سرمشق شدن ونزوئلا و تکرار تجربه آن در منطقه آمریکای لاتین جلوگیری کند. برنامهریزی و اقدامات اخیر برای سرنگون کردن دولت مادورو در این راستا صورت میگیرد.
واشنگتن با پیگیری این برنامه، چه سناریویی برای منطقه آمریکای لاتین دارد؟
سناریوی آمریکا تثبیت سلطه تضعیفشده خود در منطقه است و در اجرای این سناریو باید پایگاههایی را که در اختیارش بوده و بعد از پیروزی انقلاب در ونزوئلا بهمرور از دست داده، دوباره تصاحب کند. کودتاهای بهاصطلاح پارلمانی هندوراس در سال ۲۰۰۹، پاراگوئه در سال ۲۰۱۲ و برزیل در سال ۲۰۱۶ به همین منظور انجام شد. همینطور دخالت در انتخابات سال ۲۰۱۵ آرژانتین و روی کار آوردن رئیسجمهور دست راستی نزدیک به آمریکا یکی از همین موارد به شمار میرود.
در این میان، هدف اصلی، ونزوئلاست، زیرا از این ناحیه است که دولت آمریکا به دلایل ذکرشده بیش از همه احساس خطر میکند.
پیامهای نشست اخیر شورای امنیت چه بود و نگاه غرب چگونه قابل انزواست؟
درخواست تشکیل جلسه شورای امنیت بهمنظور به رسمیت شناختن ریاست جمهوری گوایدو بهعنوان نماینده گروه مخالف این کشور، از طرف دولت ایالاتمتحده مطرح شد، اما حتی موافقت با تشکیل این جلسه با آرای شکننده اعضای فعلی شورا صورت گرفت؛ یعنی از ۱۵ عضو شورا بهغیراز خود آمریکا و متحدان اروپائی آن بهعلاوه کویت، پرو، لهستان و جمهوری دومینیکن، نمایندگان کشورهای روسیه، چین، آفریقای جنوبی و گینه استوایی مخالف برگزاری جلسه بودند و دو کشور اندونزی و ساحلعاج هم در رأیگیری شرکت نکردند. در بحثهایی هم که در جلسه صورت گرفت، نماینده روسیه مخالفت شدید کشورش را با این اقدام مداخلهجویانه آمریکا اعلام داشت و با توجه به حق وتوی چین و روسیه، پیشنهاد آمریکا حتی به رأی گذاشته نشد.
بااینحال صفبندی اعضای موافق و مخالف در شورای امنیت، آرایش وسیعتر نیروها در سطح جهان در مورد تحولات ونزوئلا را منعکس کرد. آمریکا شمشیر را از رو میکشد، اروپا با تعیین ضربالاجل به دولت قانونی ونزوئلا مواضع ریاکارانه و تبعیت عملی خود از آمریکا را یکبار دیگر نشان میدهد و کشورهای وابستهای چون کویت و لهستان هم که ارادهای مستقل ندارند، بهفرمان ارباب موضع اتخاذ میکنند؛ اما از طرفی دیگر کشورهای مستقل که در میان آنها نیروهای قدرتمندی چون چین و روسیه وجود دارند، در کنار ونزوئلا میایستند. همین آرایش در سطح وسیعتر در میان سایر کشورهای جهان وجود دارد.
درباره چگونگی انزوای نگاه غرب دو راهکار باید بهصورت همزمان اتخاذ شود. یکی مقاومت و پایداری در مقابل سلطهگری و دفاع از حق حاکمیت ملی، همانند مقاومت ملت ایران، سوریه، فلسطین، لبنان، کوبا، فلسطین و ونزوئلا که عملاً غرب سلطهگر را به انزوا میکشاند و دیگری دیپلماسی فعال که برخورد روسیه در همین ماجرا نمونهای از آن است.
دلایل حمایت چین و روسیه از دولت مادورو در مقابل هجمهها و فشارهای غرب چیست؟
روسیه و چین هماکنون شرکای اصلی اقتصادی دولت ونزوئلا هستند و ما به ازای تقویت جایگاه آنها در این کشور تضعیف نفوذ ایالاتمتحده بوده است. طی ۱۰ سال منتهی به سال ۲۰۱۶ میلادی، چین ۶۲ میلیارد دلار به ونزوئلا وام داده است که بخش عمدهای از این وام میبایست از طریق فروش نفت پس داده شود. روسیه هم طی چند سال گذشته ۱۷ میلیارد دلار به ونزوئلا وام داده است. علاوه بر این، روسیه تمایل دارد همکاریهای استراتژیک خود با ونزوئلا را ازجمله در حوزه نظامی گسترش دهد.
از جانب دیگر، علیرغم صادرات ۴۱ درصد از نفت ونزوئلا به ایالاتمتحده در حال حاضر، آمریکا مایل است که با کنترل منابع عظیم نفت و گاز در ونزوئلا وابستگی خود به نفت کشورهای اوپک را کاهش دهد و خود به یکقطب تأمین نفت تبدیل شود و از این طریق قدرت بیشتری برای به چالش کشیدن روسیه پیدا کند. البته طبیعی است که روسیه و چین هم از این انگیزه آمریکا بیاطلاع نیستند. در این چارچوب، حمایت روسیه و چین از دولت مادورو و بهویژه موضع قاطع روسیه در این زمینه قابل درک است.
چه سناریوهایی در انتظار آینده ونزوئلاست؟
شواهد نشان میدهد که آمریکا بعد از شکستهای پیدرپی خود در سرنگونی دولت بولیواری و استیصال ناشی از آن، این بار تلاش دارد تا تمام توان خود را بهمنظور روی کار آوردن یک حکومت دستنشانده در کاراکاس به کار بگیرد که در این راستا به قول آمریکایی همه انتخابها روی میز است.
از سوی دیگر حمایت از گروه مخالف ضدانقلاب به شکلی آشکارتر و با قوت بیشتر انجام میشود و از این طریق هرجومرج و خشونتهای خیابانی وسعت میگیرد. همچنین حمایت از دولت موازی همانطور که در لیبی و سوریه بهعنوان زمینهسازی برای دخالت نظامی صورت گرفت، انجام خواهد شد.
فشارهای اقتصادی مهمترین ابزار آمریکا برای وادار کردن دولت مادورو به عقبنشینی است و دولتی که تا هماکنون هم ۲۳ میلیارد دلار از ناحیه تحریمهای اقتصادی متحمل زیان شده، با فشارهای بیشتری مواجه خواهد شد. توقیف ۷ میلیارد دلار از دارائیهای شرکت نفت ونزوئلا و از دست دادن ۱۱ میلیارد دلار درآمد در سال دیگر به علت تحریمهای نفتی در همین راستا صورت میگیرد.
این در شرایطی است که هماینک ونزوئلا تنها یکسوم از ظرفیت، یعنی سه و نیم میلیون بشکه نفت خود را در سال صادر میکند و در این حال ظرفیت پالایش نفت در این کشور بهشدت کاهشیافته است. اتکای شدید ونزوئلا به اقتصاد نفتی اقتصاد این کشور را ضربهپذیر کرده و در وضعیت جنگ اقتصادی این ضربهپذیری تشدید میشود. از طرفی دیگر همزمان دخالت مخرب الیگارشی پرقدرت و با نفوذ ونزوئلا برای ایجاد بیثباتی، تضعیف اقتصادی این کشور را تشدید میکند.
همچنین فشارهای دیپلماتیک توسط آمریکا و متحدانش بر ونزوئلا افزایش خواهد یافت که نمونه آن اخطار اخیر اروپا به دولت بولیواری برای برگزاری انتخابات طی ۶ روز بعد از تاریخ اولتیماتوم است!
با توجه به حمایت ارتش از دولت مستقر که احتمال کودتای موفق و یا دخالت نظامی خارجی را تضعیف میکند، یکی از اهداف اصلی فشارهای آمریکا ایجاد شکاف مابین دولت و ارتش و جذب رهبران نیروهای نظامی خواهد بود.
از طرف دیگر، دست دولت مادورو برای مقابله با این تهاجم وسیع و چندجانبه بسته نیست. وی هم از حمایت ارتش و هم از حمایت میلیونها تن از اقشار مستضعف جامعه ونزوئلا برخوردار است. درواقع بسیج و حفظ این نیروی عظیم درصحنه، در کنار دیپلماسی فعال و انقلابی در عرصه بینالملل و گسترش همکاری با متحدان پرقدرتی چون روسیه، چین، آفریقای جنوبی و ایران، امکان مقابله مؤثر با تهاجم نظام سلطه را به انقلاب بولیواری میدهد.
نقل از شورای راهبردی روابط خارجی