دکتر وحید غروی گفت: برای پاسخ به این پرسش اساسی باید به واقعیت هایی در رابطه با موقعیت ایران اشاره کنیم. می دانیم که در چهل سال گذشته، به خاطر نبود رابطه عادی با کشورهای غربی به ویژه دولت ایالات متحده آمریکا و مهم تر از آن رابطه خصمانه میان ایران و آمریکا که در گذر زمان تبدیل به یک نوع جنگ سرد شده و تحریم های اقتصادی رنگارنگ به ویژه در چند سال اخیر که چهره راست افراطی و ایران ستیزی همچون دونالد ترامپ، بر مسند ریاست جمهوری در کاخ سفید تکیه زده، بر علیه کشورمان وضع شده است. مهم ترین تاثیر ملموس این نوع سیاست از سوی آمریکا، ممانعت از هر گونه سرمایه گذاری در بخش های زیر بنایی اقتصاد ایران، نه تنها از سوی کشورهای اروپایی که متحدان سنتی آمریکا میباشند بلکه سایر کشور ها حتی کشورهای غیر همسو با این کشور مانند چین، روسیه و … است. در این بزنگاه حساس تاریخی، اظهار تمایل یک قدرت بزرگ اقتصادی جهان مانند چین برای سرمایه گذاری کلان در ایران، توجه همه محافل بین المللی و کشور ها را به خود جلب کرده و در راس آنها، آمریکا را دچار خشم و انفعال نموده است.
این کارشناس افزود: واقعیت تلخی که باید بر آن اذعان کنیم این است که بخش های زیربنایی ایران عمدتا در صنعت نفت و سایر زیر ساخت های اقتصادی، نیازمند و تشنه سرمایه گذاری است. دشمنی آمریکا علاوه بر بستن راه سرمایه گذاران بین المللی، حتی مانع تجارت عادی و صادرات کشور چه در بخش انرژی و چه در سایر بخش ها شده است. نتیجه ای که از این مقدمه می توان گرفت این است که پیشنهاد سرمایه گذاری از سوی کشوری که در حال سبقت گرفتن از بزرگترین اقتصاد جهانی یعنی آمریکاست، بسیار مهم و تاریخی است. در صورت انجام این توافق، شکستن تابوی نزدیک شدن به ایران و سرمایه گذاری کلان در این کشور تحریم شده، تمامی جهان و مهم تر از همه هژمونی آمریکا را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
غروی افزود: اهمیت این مساله برای ایران ابعاد مختلفی دارد که باید مد نظر قرار گیرد. در درجه اول بعد سیاسی است و اینکه، تحقق این امر، یک پیروزی بزرگ سیاسی و حیثیتی برای ایرانی خواهد بود که توانسته پس از چند دهه محاصره اقتصادی که در نوع خود در تاریخ معاصر بی مانند بوده، در این سد آهنین رخنه و شکاف ایجاد کند.شکی نیست که تحریم های ظالمانه آمریکا که قوانین حقوق بین الملل در آزادی تجارت را زیر پا نهاده و با قلدری و زور مداری، دیگر کشور ها و شرکت های بزرگ تجاری را به خاطر داد و ستد با ایران، مورد تحریم قرار داده است، وجاهت و مشروعیت بین المللی ندارد و به همین خاطر، همه کشورهای سرمایه گذار در انتظار شکست آن بوده اند. در اینکه سرمایه گذاری کلان برای کشوری مانند ایران حیاتی است هیچ شک و تردیدی وجود ندارد. آنچه که در این میان برای ایران اهمیت دارد و یا به اصطلاح خط قرمز است، این است که در بستن هر نوع قرار داد سرمایه گذاری و یا بازرگانی صرف نظر از اینکه طرف مقابل چه کشوری است، حفظ استقلال و منافع ملی، باید اولین ملاحظه باشد.
وی در پایان تصریح کرد: به عقب افتادن روند توسعه کشور در چند دهه گذشته به دلایل مختلف از قبیل بحران هایی همچون گروگان گیری، جنگ تحمیلی و تحریم های ظالمانه آمریکا و متحدان اروپایی آن کشور، لزوم سرمایه گذاری در بخش های حیاتی کشور را اجتناب ناپذیر می سازد. با در نظر داشتن استقلال، منافع ملی و به کارگیری یک دیپلماسی اقتصادی همراه با کیاست و تدبیر، شراکت اقتصادی با چین به عنوان بزرگترین اقتصاد جهانی نباید موجب ترس و وحشت گردد. بدون شک، بخشی از این واهمه که در رسانه ها و بویژه فضای مجازی به روشنی دیده میشود، متاثر از ایده چین ستیزی دولت آمریکا است که از رقابت با چین درمانده شده و در تلاش است تا این کشور را در چشم افکار عمومی بین المللی منفور و منزوی سازد. پمپاژ گسترده احساسات ضد چین که دولت ترامپ و وزارت خارجه آن کشور، سرمایه گذاری کلانی بر روی آن کرده اند، موجب انتشار گسترده ادبیات چین ستیزانه در در میان مردم و به ویژه در فضای مجازی شده است.
دلسوزی هر شهروند ایرانی که کشورش را دوست دارد و می داند که خون پاک هزاران نفر از هموطنانش برای حفظ استقلال و تمامیت سرزمینی کشورش ریخته شده، بسیار ستودنی است. در این میان باید هشیاری ملی ما ایرانیان مانع از آن شود که در دام تبلیغات سایر قدرت های جهانی و نیز ایران ستیزان بیفتیم و نا خواسته در مسیر ایده های آنان گام بگذاریم.
مشروح این گفتگو را اینجا بخوانید.
۳۱۱۳۱۱