- ظرف محدود ما فقط منحصر به فهم عالم بالا نیست؛ در همین دنیای خودمان هم محدود هستیم. در همین دنیای خودمان و در تحلیل جامعه و اطراف خودمان هم محدود هستیم. تا چهار کلاس درس میخوانیم خیال میکنیم ما عالم دهر شده ایم و باقی همه بی سواد هستند؛ تا چهار رکعت نماز نمیخوانیم خیال میکنیم همه ما عابد و مسلمان هستیم و باقی مردم همه بی دین هستند؛ تا اندکی از مظاهر دنیا را کنار میزنیم خیال میکنیم ما زاهد شده ایم و همه دنیا شهوت ران و مال طلب هستند و به مادیات رفته اند. این از ظرف کوچک ما است و وقتی پر شد آفت دارد.
- بدتر از او، مرحله تحقیر بقیه است که ببینید من نماز اول وقت را ترک نمیکنم، ولی همسایه و دوست من اهل نماز هم نیستند. به ملت عظیم ایران که نگاه میکنیم خیال میکنیم این مردم بی دین، غربگرا یا شرق گرا شده اند و اسلام دارد ضعیف میشود؛ این از ظرف محدود ما است. هر وقت این فکر به سراغ ما آمد که در این ملت بزرگ و فرهنگ غنی به نحوی خدشه کردیم و نگرانی در خودمان راه دادیم، بدانیم که ظرف ما پر شده است و بفهمیم که از حقارت خودمان است؛ و الّا در مواجهه با این ملت و فرهنگ بزرگ چه جای نگرانی است؟!
- ملتی که از پس هزاران سال، فرهنگ غنی خودش را حفظ کرده، مگر ما حفظ کرده ایم و امثال ما حفظ کرده اند؟! ۱۴۰۰ سال میگذرد، چه کسی اسلام را در این سرزمین حفظ کرده است؟ ما اسلام را در این سرزمین حفظ کرده ایم؟! همین ملت بزرگ اسلام را حفظ کرده و همین مردم بزرگ اگر یک وقتی احساس کردند نیازمند هستند عالمان دینی را پرورش بدهند، حوزههای علمیه را اداره کرده اند. همین مردم وقتی احساس کردند که باید فرهنگ خودشان را بیمه کنند، جامعهای را پدید آوردند که از دل آن سعدی و حافظ متولد میشود.
- هر وقت در وجود خودمان احساس کردیم که ما از ملت ایران متدیّنتر هستیم، ما از ملت ایران دلسوزتر نسبت به اسلام هستیم، ما از ملت ایران نسبت به احکام اسلامی دلسوزتر هستیم، بدانیم آن لحظهای است که اضمحلال و زوال ما دارد شروع میشود. این ملت خیلی بزرگ و عظیم است؛ چه جای نگرانی نسبت به دین و فرهنگ وجود دارد؟! برآیند این ملت دین خدا را حفط کرده است. خدمتی که ایرانیها به اسلام و تشیع کرده اند را کس دیگری کرده است؟! همین ملت آمدند و این مسیر را پیش بردند. اگر میخواهیم دین خدا تقویت شود راهش این است که به این ملت اتکا و اعتماد کنیم.
- تمام هنر امام در همین معنا بود. امام از یک شهرستانی بلند شد و درس خواند و یک حکومت ۲۵۰۰ ساله را کنار زد و خودش حکومت جدیدی را تأسیس کرد؛ وقتی نگاه کنید یکی از شخصیتهای موفق تاریخ است. عامل موفقیت امام، جدای از ایمان به خدا، یک چیز بیشتر نیست و آن هم «اعتماد به مردم» بود؛ که عامل موفقیت ما هم هست. امام تا بن دندان «خوشبین به ملت» بود؛ نه اینکه بگوید ملت بین دین هستند و من باید آنها را با دین کنم؛ ملت ما غربگرا و شرق گرا شده اند و من باید آنها را به راه راست هدایت کنم. هر وقت احساس کردیم ملت دارد تحت تأثیر قرار میگیرد، بدانیم ما مقصر و محدود هستیم و داریم بد تحلیل میکنیم.
- برآیند جامعه یعنی جامعه ایران در طول تاریخ متدیّنِ متدیّنِ متدیّن داشته و بی دینِ بی دینِ بی دین هم داشته، اما برآینده این جامعه حافظ فرهنگ و تشیع بوده است. چه کسی هیأت مذهبی را اداره میکند؟ همین هیأت مذهبی که بعضی وقتها دوست و دشمن علیه آنها کار میکنند. نگاه و اتکاء امام به همین ملت بود. امام میگوید من خادم ملت هستم.
- ولایت فقیه در مقام حقوقی و فقهی هست و منافاتی با خادم بودن فقیه ندارد. یک وقتی در حقوق و شرع اسلامی برای اینکه دست این خادم شما باز باشد، یک جاهایی محدودش نمیکنید و به او ولایت میدهید؛ این منافاتی ندارد که خادم است. ولی فقیه که ما عرض میکنیم، امام میفرمودند و در فقه ما هم هست، یک اصطلاح حقوقی است. یک وقت نگویید چرا امام ولایت فقیه را اثبات میکند و بعد خودش را خادم میداند.
- نگاه امام به ملت و جامعه راه تعالی ما است؛ همه مشکلات حل میشود. دین مردم را میخواهید درست کنید، به مردم بگردید و بگذارید این فرهنگ عظیم تودههای ملت کار خودش را انجام بدهد. بی خودی نیست یک شخصیتی پیشرفت میکند و مقبول میشود. این ۳۰، ۴۰ سال تخریبی نبود که نسبت به امام صورت نگیرد و توهینی نبود که نسبت به امام نشود. تمام دستگاههای تبلیغاتی شرق و غرب و ضد انقلاب، تمام تلاششان را گذاشتند که این چهره نورانی را خدشه دار کنند. یک نفر را پیدا کنید که بگوید ایشان به مردم اتکا نداشت و مردم دوستش نداشتند؛ عین روز روشن است که مردم عاشقش بودند، مردم دوستش داشتند و او مردم را دوست داشت. یک نفر هم سراغ نداریم که انکار کند این فرد در اوج محبوبیت آمد و در اوج محبوبیت رفت.
- امام خمینی فرمودند ما زبان مردم هستیم؛ مردم ایران چک سفید امضا به ما نداده اند. چرا حرف شما را گوش میکنند؟ چون برآیند جامعه ایرانی حرفی که من میزنم را مصلحت خودشان میدانند، حرف من را گوش میکنند و من سرباز، خادم و دنبال کار اینها هستم و این را میفهمند. من بارها عرض کرده ام، مسئولین جمهوری اسلامی اگر یک قدم برای مردم بردارند مردم صد قدم سمت آنها بر خواهند داشت. اگر یک لحظه خیال کردیم ما داریم کار میکنیم، اما ملت ایران کارهای ما را نمیبینند، این همان محدودیت ظرف است؛ ظرف ما پر شده است.
- فهم برآیند این ملت از اسلام بهتر از ما است که خیال میکنیم ۲۰ سال است داریم در حوزه درس میخوانیم. مخالفین و کسانی که خارج از کشور صبح تا شب بیانیه میدهند، یک حرف حسابیتر از اصول اصلی انقلاب ایران ندارند. ما هم هرچه ضربه میخوریم به خاطر فاصله گرفتن از همینها است. امام به مردم گفت این خواستههای شما است و این ملت از اقصی نقاط کشور برخاستند. این ظلم به مردم است که ما فکر کنیم اینها بی دین شده اند و ما برویم دیندارشان کنیم؛ اینها بی فرهنگ شده اند و ما باید برویم بافرهنگشان کنیم.
- جنگی که پیش آمد را چه کسی اداره کرد؟ این ملت چقدر صبور است؟ در این انقلاب چقدر اشتباه و بی تجربگی شده و چقدر همه صبح به صبح فسادهای اقتصادی شنیده اند؟ یک بار شد که قاطبه ملت کاری که باید انجام بدهند را انجام ندادند؟! در بزنگاهها و آن وقتی که همه ناامید بودند، آن وقتی که همه دست به دعا بودند، شد این ملت یک گام به عقب بگذارد؟! در جنگ وقتی شرق و غرب به شما حمله کردند، آن وقتی که هیچ امیدی نبود، شد این ملت عقب نشینی کند؟! در این تحریمهای اقتصادی به تعبیر غربیها فلج کننده، هنوز مانده اند که چطور این ملت و دولت فلج نشد.
- قاطبه ملت ایران از مؤمنین صدر اسلام عمیقتر ایمان آوردند. این مؤمنین خالصی که خدا میفرماید اصحاب بهشت هستند، به خدا میگویند چیزی که وعده دادی را به ما بده. اگر ملت ایران چنین چیزی را از ما بخواهد، شد منحرف، غربگرا، شرق گرا؟! اگر به ما گفت این فسادهای اقتصادی جزو وعدههای شما بود یا نبود، این که مسئول جمهوری اسلامی با پیکان بیاید و با بنز برود جزو وعدهها بود یا نبود، کف روی آب را ول کنید؛ کسی که در غرب نشسته و چیزی میگوید، فریب خورده و یا با اشاره و پول ساختارشکنی و آب را گل آلود میکند، نباید ذهن خودمان را به اینها درگیر کنیم. اتفاقا ظلم وقتی میشود که مسئول جمهوری اسلامی بگوید میبینید که اینها چه شعارهایی میدهند و چه فحاشیهایی میکنند.
- پای حرف خانواده شهدا، کارگرها و مستضعفان بنشینید. این ملت صبور، ولی معترض است؛ همه معترضیم. ان شاء الله حکومت مهدوی (عج) حکومت کامل است؛ وقتی نقص وجود دارد، اعتراض باید وجود داشته باشد. اگر اعتراض نبود و سکوت مرگبار بود، ما باید میترسیدیم. اگر مسئولین ما هر غلطی میکردند مردم فقط نگاه میکردند، باید میگفتیم یا این ملت مرده و یا این حاکمیت صدام است که صدا از کسی در نمیآید. اینکه جامعه ما فریاد میزند به خاطر مسلمان بودن است و نمیگذارد هر پای کجی گذاشته شود. این را از پیامبر (ص) و هویت اصیل ایرانی خودش یاد گرفته است.
- «هویت ایرانی» امتیازاتی دارد و آن را دست کم نگیریم. جامعه شناسان ویژگیهای این هویت ایرانی را شماره کرده اند؛ خیلی ملت بزرگی است. تا الآن هر جا این ملت آمده اند، مشکلات را حل کرده اند و تمام درها باز شده است. اگر به ملت مراجعه کردیم، برنده شده ایم و اگر خودمان را تافته جدا بافته دیدیم، باخته ایم؛ کما اینکه گذشتگان باختند. اگر این ملت را ارج و قدر نهادیم و آن طور که هست و شایسته است دیدیم، این ملت جواب خواهد داد و جواب داده است.
- حتی کاسبی حلال هم برای مسئول جمهوری اسلامی حرام است. ما مخالف ثروت نیستیم و اتفاقا بار فرهنگی را خیلی از ثروتمندان بر دوش کشیده اند؛ اما اگر خواستی در جمهوری اسلامی مسئولیت پیدا کنی، تو را به خدا فکر جیب نکن؛ برای خدمت و کار بیا. این باید مسأله ما باشد و باید دنبال راهکار برای آن باشیم و نمیشود به «عدالت» اتکا کنیم. در هر صورت ما نسبت به ملت خودمان امیدوار و متکی هستیم. این جمهوری اسلامی برخاسته از ملت است، برخاسته از شرق و غرب نبوده، و همین ملت هم حفظش میکند. وقتی کار به باریکترین جا برسد، اگر به ملت برگردیم همه چیز حل میشود. ذرهای نباید ناراحتی و نگرانی از مردم داشته باشیم..
بیشتر بخوانید:
۲۱۲۲۰