ظاهرا این کار تلویزیون است؛ گل به خودی.پیروزی در برابر خود!شکست دادن خود! یک همچین چیزهای تکراری.
تلویزیون است دیگر اگر این کارها را نکند که لابد تلویزیون نیست.
سیما و شبکه نمایش حرکت مثبتی کرد؛پخش زنده مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر، این شیرینی اما به سرعت تبدیل به تلخی شد.
سانسورهای پی در پی هنرمندان منتخب جشنواره که انگار آنها هم خوب بلد شده اند چه کار کنند تا بیشتر دیده شوند.
حتما و قطعا اگر تلویزیون، بخشی از حرف های فرشته طائرپور،امیر آقایی،محمد حسین مهدویان و… را سانسور نمی کرد آب از آب تکان نمی خورد.
یعنی تلویزیون کار خودش را کرده بود و حتی به خاطر انجام وظیفه حرفه ای اش از سوی مردم مورد تشویق هم قرار می گرفت و آن شیرنی که عرض شد را تبدیل به تلخی نمی کرد.
این اتفاق اما افتاد. هنرمندانی که از قبل حرف های نه خیلی تندی آماده کرده بودند تا در صورت برنده شدن روی سن بیان کنند، سانسور شدند، سانسور شدند تا بهتر دیده شوند.
تا مخاطب دنبال این باشد که مگر امیر آقایی و محمد حسین مهدویان و فرشته طائرپور چه گفته اند که سانسور شده اند.
سانسور شدند تا بخش سانسور شده حرف هایشان بارها و بارها و بارها دیده شود و ملت کنجکاور در پی این باشد که چه شد، چنین شد.
غافل از آن که اتفاق خاصی نیفتاده بود. با پخش کامل حرفهای هنرمندان نه به کسی بر می خورد نه کسی زیر سوال می رفت نه کسی کنجکاو می شد نه کسی از این آب گل آلود سیما ماهی می گرفت.
با این اتفاق اما صدا و سیما با دست خودش، خود را بازاند. با دست خودش سوژه به مخالفانش داد و با دست خودش کمک کرد تا حرفهای نیمچه اعتراضی سانسور شدگان خیلی بیشتر دیده و شنیده شود؛ رویه ای که البته اگر غیر از این بود از دوستان تلویزیونی جای تعجب داشت،نداشت؟!
1717