زمین تخت است نه کروی
یکی از ادعاهای عجیبی که پیروان آن سعی دارند علمی جلوهاش دهند، ادعای تخت بودن زمین است. اگرچه این باور، نوظهور نیست و در دوران باستان، پیروانی داشتهاست، اما با رشد دانش بشر در این زمینه، وجود افرادی که همچنان به آن اعتقاد دارند، عجیب به نظر میرسد.
پیروان این باور آنقدر ادعای خود را جدی گرفتهاند که در سال ۱۹۵۰ میلادی انجمن جهانی «زمینتختباوران» را تاسیس کردند. اعضای این انجمن، کروی بودن زمین را توطئهای جهانی میدانند و معتقدند؛ دانشمندان ناسا نقش اساسی در گسترش آن داشتهاند، اما وقتی از خود آنها سندی برای اثبات ادعایشان میخواهی، منتقدان خود را به چند ویدئوی نامعتبر در فضای مجازی ارجاع میدهند که با حقههای تصویربرداری ثبت شدهاند.
مدتی پیش یک نویسنده انگلیسی به نام «ساموئل روبوتام» این موضوع کهنه را دوباره به صدر اخبار آورد که بازتاب گستردهای در رسانههای اجتماعی داشت. او مدعی شد؛ زمین مانند یک دیسک است که گنبدی بر فراز آن وجود دارد و ماه، خورشید و ستارگان به زیر آن چسبیدهاند. روبوتام نظریهاش را این طور تکمیل کرد که دور تا دور زمین را کوههای یخ فرا گرفته که انتهای زمین است. کمی بعد تعدادی از آمریکاییهای شناخته شدهتر از جمله «تیلا تکویلا» و «بابی ری سیمونز جیآر» نیز به جمع «زمینتختباوران» پیوستند که به نظر بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت؛ شاید هم عرصهای بود تا بتوانند شهرت بیشتری برای خود کسب کنند. موج این ادعا آنقدر گسترده شد که در سال ۲۰۱۷ میلادی، فردی به نام «مایک هیوز» ادعا کرد که میخواهد در حیاط خانهاش موشکی بسازد تا به ارتفاع ۵۵۰ متری زمین برود و با چشمان خودش ببیند که زمین، انحنایی ندارد.
سوختن خودبهخودی انسان
تصور کنید در حال صحبت کردن با کسی هستید و او ناگهان بدون هیچ دلیلی جلوی چشمان شما میسوزد و خاکستر میشود. در این لحظه چه فکری درباره علت این اتفاق به نظرتان میآید؟ از آن جایی که هر خرافه یا باور نادرستی از ناآگاهی انسان سرچشمه میگیرد، کسانی که اطلاع درستی از علت این اتفاق ندارند، درباره آن شایعههای عجیب و غریبی ساختهاند، اما در زبان علم به این پدیده «سندروم هیروشیما» میگویند.
«سوختن خودبهخودی انسان» پدیدهای است که در آن، شخص بدون هیچ عامل خارجی ناگهان آتش میگیرد و خاکستر میشود. در ۳۰۰ سال گذشته بیش از ۲۰۰ نفر بر اثر این اتفاق، جان خود را از دست دادهاند. یکی از متخصصان مشهور کالبدشکافی به نام «توماس بارتولین» در سال ۱۶۶۳ میلادی، اولین مورد سوختن خودبهخودی انسان درباره یک زن فرانسوی گزارش داد. نکته عجیب در گزارش بارتولین این بود که آتش به محیط اطراف قربانی هیچ آسیبی نرساندهاست. در واقع قربانیان این اتفاق بر اثر عاملی درونی گرفتار آن میشوند. به همین دلیل، محیط اطراف آنان درگیر این حادثه نمیشود.
پس از انتشار این خبر، گزارشهای مشابه بسیاری ثبت شد. تحقیقات بسیاری در طول سالها، برای روشن شدن علت این پدیده شد. در ۲۰۰۵ میلادی، گروهی از دانشمندان نظریه منطقیتری درباره علت آن ارائه کردند. آنها اعلام کردند؛ هنگامی که بدن انسان در معرض مواد آتشزا قرار میگیرد مانند یک شمع عمل میکند، با این تفاوت که از بیرون به داخل واکنش نشان میدهد. مطابق این نظریه، در سوختن خودبهخودی انسان، چربی بدن مانند موم شمع و لباسها و موهای قربانی مانند فتیله آن عمل میکند و این باعث میشود، آتش همچنان شعلهور بماند بیآنکه به محیط اطراف آسیبی برساند.
ما در سال ۱۷۲۰ میلادی زندگی میکنیم
در بازار داغ شایعههای عجیب و غریب، شخصی هم پیدا شده که معتقد است ما الان در سال ۱۷۲۰ میلادی زندگی میکنیم. «هریبرت ایلیگ» که یک محقق آلمانی است میگوید؛ حدود ۲۹۰ سال از تاریخ قرون وسطی واقعیت ندارد و با دروغ ساخته شدهاست. او میگوید؛ شواهد باستانشناسانهای برای ادعایش دارد. این محقق آلمانی، فرضیه «سفر در زمان» را شاهد ادعای خود میداند. فرضیهای که اگرچه جذابیتهایش باعث شده تا موضوع بحث و تحقیق دانشمندان و حتی مردم عادی قرار گیرد، اما هنوز به اثبات نرسیدهاست بنابراین نمیتوان آن را دلیل چنین ادعایی دانست.
فرضیه سفر در زمان به ایده حرکت در لحظههای مختلف زمان گفته میشود که مشابه حرکت بین مکانهای مختلف در فضاست و در آن، امکان ارسال اشیاء و حتی گاهی اطلاعات، به زمان گذشته و آینده وجود دارد. همچنین ایلیگ برای اثبات ادعای خود میگوید: فرمانروایان سه امپراتوری قدرتمند جهان، یعنی «پاپ سیلوِستِد دوم»، «امپراتور روم» و «امپراتور بیزانس» با یکدیگر توطئه کردهاند و با دستکاری تقویم، ۲۹۷ سال را در تاریخ، تحریف کردهاند. او معتقد است امپراتور روم یک حاکم واقعی نیست و با سندسازی به تاریخ اضافه شدهاست. بیشتر مورخان در سرتاسر جهان به این فرضیه انتقاد کرده و آن را ادعای بیاساسی دانستهاند.
سلاح هستهای تمدن مریخ را از بین برده است
دکتر «جان برندنبرگ» معتقد است، مریخ زمانی تمدن داشتهاست، اما در حدود نیم میلیارد سال پیش با سلاحهای هستهای و به عمد از بین رفتهاست. به گفته این فیزیکدان، خاک سیاره مریخ، همیشه قرمز نبوده بلکه پراکنده شدن مواد رادیواکتیو حاصل از یک انفجار هستهای باعث قرمز شدن آن شدهاست. او معتقد است به دلیل این انفجار، سطح مریخ با لایه نازکی از مواد رادیواکتیو مانند اورانیوم و پتاسیم پوشیده شدهاست. او میگوید هرکس با علم نقشهخوانی آشنا باشد، میتواند این واقعیت را درک کند. به گفته برندنبرگ، نقشههای به دست آمده از پرتوهای گاما، در سطح سیاره مریخ نقطه قرمز بزرگی را نشان میدهد که حاصل از یک واکنش هستهای طبیعی در این سیاره است.
از طرف دیگر «ایلان ماسک» مدیرعامل شرکت اسپیس ایکس معتقد است، با بمباران اتمی مریخ میتوان امکان حیات را در آن ایجاد کرد. او معتقد است بمباران اتمی، دمای این سیاره را بالا میبرد و این سریعترین راه برای سکونتپذیر کردن سیاره مریخ است. بر اساس نظریه ایلان ماسک، بمب هستهای، دیاکسیدکربن یخ زده در مریخ را آب میکند و نوعی اتمسفر در آن به وجود میآورد. به نظر او این اتمسفر میتواند نور خورشید را به دام بیندازد و به این ترتیب سیاره مریخ گرمتر شود. همچنین ماسک میگوید، انتشار دیاکسید کربن در مریخ، اتمسفر آن را ضخیمتر میکند که این امکان ایجاد آب روی این سیاره را به وجود میآورد. اگرچه این ادعا همچنان در حد حرف باقی ماندهاست، اما چندان عملی هم به نظر نمیرسد. اتمسفر مریخ، کمتر از یک درصد اکسیژن دارد و ۹۶ درصد آن را دیاکسید کربن تشکیل دادهاست. این نسبت امکان تنفس را برای انسان غیرممکن میکند.
اسکلتی عجیبالخلقه در موزه اسکاتلند
یکی از شایعههای پربازتاب دیگر در شبکههای مجازی، مربوط به کشف اسکلتی در اسکاتلند بود. این اسکلت به دلیل ساختار نامتعارفاش که نیمی اسب و نیمی انسان بود، توجه بسیاری را به خود جلب کرد. عدهای مدعی بودند این اسکلت مربوط به موجودی باستانی و عجیبالخلقه است؛ درحالیکه یک جانورشناس بهنام «بیل ویلرز» آن را ساخته و در موزه بینالمللی حیات وحش توسان به نمایش گذاشتهبود. این اسکلت بخشی از مجموعه «حیات وحش اساطیری» است. موجودات افسانهای و اساطیری دیگری نیز در این مجموعه به نمایش گذاشته شدهاند، اما در این مورد خاص، اسکلت مربوط به موجودی افسانهای به نام «قنطروس» است. «سانتور» و «نیماسب» نامهای دیگر این موجود افسانهای است که در میان اساطیر یونان از معروفترینها به شمار میآید.
قنطروس بالاتنه و دو دست انسانگونه و بدن و چهارپا، شبیه اسب دارد. این موجود علاوهبر موزه توسان به مجموعههای علمیتخیلی دیگری هم راه پیدا کردهاست. در کتاب «جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها» به قلم «جی کی رولینگ» -نویسنده کتابهای هریپاتر- درباره این موجود افسانهای توضیحاتی آمدهاست. داستان این کتاب درباره موجودات خیالی مجموعه هریپاتر است. رولینگ در این کتاب، قنطروسها را اینطور توصیف میکند که آنها از قدرت تکلم بهرهمند هستند و روشهای ویژهای برای استتار و مخفی شدن دارند. قنطروس یا سانتورها به نجوم تسلط دارند و از علوم سحرآمیز و پیشگویی هم سر در میآورند.