جدیدترین رمان اسماعیل کاداره اتوبیوگرافیکیترین اثر داستانی تولیدشده توسط این نویسنده معروف آلبانیایی تا به امروز است. در عین حال ظریفترین، تکاندهندهترین و روی هم رفته رکترین نوشته او تا به حال است.
«عروسک» که نخستین بار سال ۲۰۱۵ به زبان آلبانیایی نوشته شده بود و حالا توسط جان هاجسون به انگلیسی ترجمه شده، کارش را با تعریفی از پیغامی آغاز میکند که کاداره از برادرش در سال ۱۹۹۴ دریافت کرد که در آن به او اطلاع داده میشد مادرش وقت زیادی برای زنده ماندن ندارد.
کاداره که به سرعت از پاریس به سمت او حرکت میکرد، متوجه شد که مادرش «نمیتواند هیچ چیز بفهمد» و در آپارتمان عمهاش در تیرانا در کما فرو رفته است. از اینجا به بعد روایت کاداره به نمایشی باوقار از طبیعت دوران رشد خود، تلاشهایش برای تبدیل شدن به یک رماننویس، وضعیت زندگی سیاسی و داخلی آلبانی قرن بیستم و شاید اثرگذارتر از همه، رابطه پر از احساس اما پیچیدهای که او و مادرش داشتند تبدیل میشود.
شدیدترین و بادوامترین حس کاداره از مادرش حسی از انزوا، سادهنگری و شکنندگی است. او در اوایل کتاب پلههای چوبی خانه را به یاد میآورد که در آن مادرش زندگی میکرد. او مینویسد که پلهها هرگز زیر پای او صدا نمیدادند چون مانند گامهایش همه چیز او از جمله لباسها، نحوه بیان و آه کشیدنهایش سبک بود.
او به این ترتیب مادرش را شبیه به یک عروسک کاغذی میبیند که تحت تأثیر یک ظرافت شکننده است که از طریق آن کاداره منبع سختیهایی را پیدا میکند که باعث پیچیده شدن رابطه او با مادرش میشدند. آن سختیها شکل نه سردی یا کمبود علاقه، بلکه شکل غیاب «چیزهای مادری» را به خود گرفتند که در تمام شعرها و ترانههای دوران کودکی او در آلبانی به آنها اشاره میشد.
بیشتر این دوران در شهر جیروکاسترا در خانه عظیم اجدادی کاداره سپری میشود که برای او مانند زندانی به نظر میرسید. این حس زندانی بودن مخصوصاً توسط مادربزرگ کاداره تشدید میشد که از خانه بیرون نمیرفت و به نظر میرسد دیوارهای خانه او را در خود نگه داشته بودند.
در این محیط خصومتی که به زور سرکوب شده، ما شاهد تلاشهای اولیه کاداره جوان برای تبدیل شدن به یک نویسنده هستیم، تلاشهایی که بیشتر شامل نوشتن تبلیغهای کوتاه برای رمانهای نیمهنوشته یا نانوشته میشوند و از نبوغ خود او میگویند. ما همچنین در مشاهده کردن مجموعهای از آزمونها به او ملحق میشویم که داخل خانه خانوادگی به وقوع میپیوندند و طبیعت آنها هرگز مشخص نمیشود.
نظرات کاداره درباره شخصیت زندگی در آلبانی در حالی که مردم آن دارند با حکومت کمونیستی کنار میآیند هم به رمان پسزمینه سیاسی و اجتماعی میبخشد. بعضی از این جزئیات به طور تیرهای طنزآمیز هستند و بعضیها هولناک.
به این ترتیب «عروسک» ممکن است یکی از گیراترین، ظریفترین و احساسیترین آثار نوشته شده درباره آزمونهای ماندگار جاهطلبی، شهرت و عشق و همچنین توازن بین بخشندگی و قربانی کردن، آزادی و رهایی و مادرها و پسرها باشد.
اسماعیل کاداره ۸۴ ساله، از نویسندگان مشهور آلبانی است. وی اوایل دهه ۱۹۹۰ در پی فشارهای رژیم کمونیستی انور خوجه آلبانی را ترک کرد و به فرانسه پناهنده شد. کاداره سال ۱۹۹۶ به عضویت فرهنگستان علوم اخلاقی و سیاسی فرانسه درآمد و پس از آن نیز به عنوان افسر «لژیون دونور» معرفی شد. نخستین رمان او «ژنرال ارتش مرده» سال ۱۹۶۱ منتشر شد و پس از آن در حدود ۲۰ رمان و چندین کتاب شعر به چاپ رساندهاست. وی هر سال یکی از کاندیداهای جایزه نوبل ادبیات است.