به گزارش خبرآنلاین، بالاخره روز موعود انتخابات درحال نزدیک شدن است، حال و روز وحدت در جناحهای سیاسی و تبلیغات انتخاباتی چندان تعریفی ندارد، با این حال کاندیداهای یازدهمین انتخابات مجلس نیمی از فرصت تبلیغاتیشان را اگرچه کمجان و کم رمق اما پشت سر گذاشتند. لیستهای جناحهای سیاسی درحالی به جدال یکدیگر رفتهاند که در این دوره شاهد سکوت سنگین چهرههای شاخص، مردان پشت پرده و تاثیرگذار جناح های سیاسی مهم هستیم هرچند برخی شخصیتها، اصلاحطلبان را به شرکت در انتخابات دعوت کرد اما دیگر خبری از تکرار نبود. اردوگاه اصولگرایان هم وضعیتی بهتر از اصلاحطلبان ندارد و چهرههای شاخص آن طیف هم سنگر سکوتشان را حفظ کردهاند. کافی است مقایسهای میان دو انتخابات داشته باشیم تا ببینیم کدام چهرهها در انتخابات گذشته میداندار بودند و در این دوره به ناظر کنار زمین تبدیل شدهاند.
سکوت فیلسوف اصولگرا
سال ۸۶ از شورای امنیت ملی و دبیری آن کنار کشید و وارد کارزار انتخابات شد البته این انتخابات اولین تجربه او نبود و قبل از آن هم یکبار در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ به میدان آمده بود. علی لاریجانی در جریان انتخابات مجلس هشتم با حمایت جامعه مدرسین و مراجع قم اولین کاندیدای جناح راست در این شهر شد و به عنوان نماینده اول قم راهی ساختمان بهارستان شد. لاریجانی در همان مجلس گوی سبقت را از همجناحی خود یعنی غلامعلی حدادعادل ربود و بر کرسی ریاست قوه مقننه تکیه زد و این پست ۱۲ بار برای او تمدید شد تا رکوردی که به نام هاشمی رفسنجانی ثبت شده بود شکسته شود و به نام لاریجانی زده شود. لاریجانی برای مجلس نهم نیز در لیست اصولگرایان قرار گرفت و راهی مجلس شد. اما مجلس نهم برای او به اوج اختلافات با احمدینژادیها و اصولگرایان حامی او تبدیل شد تا آنجا که در روز ۲۲ بهمن سال ۹۱ به سمت او مهر پرتاب کردند. از همان زمان لاریجانی مانند ناطق نوری، آیت الله هاشمی، حسن روحانی و … از نواصولگرایانی که آن روزها میدان دار جریان راست شده و بزرگان را عقب رانده بودند، فاصله گرفت و این موضوع در جریان انتخابات ۹۲ با حمایت تمام قد لاریجانی از حسن روحانی عیانتر شد. دلبریدن لاریجانی از مدعیان اصولگراتر بودن وقتی اظهر من الشمس شد که در جریان انتخابات سال ۹۴ مستقل وارد کارزرا رقابت شد و حتی لیست امید یعنی لیست ائتلافی اصلاحطلبان و اعتدالیون نامش را به عنوان کاندیدای مورد حمایتشان در لیست قرار دادند. البته در همان سال باز هم جامعه مدرسین و مراجع عظام قم و جامعه روحانیت از کاندیداتوری علی لاریجانی حمایت کردند. او راهی مجلس دهم شد و اینبار هم تندروها کم برایش دردسرساز نبودند. همین اختلافات و دو دستگیها در تحرکات انتخاباتی اصولگرایان برای مجلس یازدهم ظهور و بروز بیشتری داشت تا آنجا که وقتی هنوز صحبتی از کنارهگیری لاریجانی از انتخابات درمیان نبود لیست اصولگرایان قم با امیرآبادی، ذوالنوری و زاکانی بسته و نام لاریجانی از این لیست حذف شد. لاریجانی اما تصمیمش را خیلی پیش از شروع ثبت نام ها علنی کرد و حداقل برای انتخابات پیش رو با رقابت های پارلمانی خداحافظی کرد. لاریجانی اما تاکید جدی بر حضور در انتخابات پیش رو فارغ از هرگونه گلایه و انتقاد دارد.
خبری از لابیمن جناح راست نیست
۲۸ سال نماینده بودن کم نیست؛ محمدرضا باهنر که از مجلس دوم تا پایان مجلس نهم در ردای نمایندگی ظاهر شد از جمله اصولگرایانی است که دیگر فوت و فن سیاست خاصه سیاست پارلمانی را به خوبی میداند؛ میداند کجا باید وارد میدان شود، چه موقع فریاد انتقاد سر بدهد و چه موقع با صدای آهسته تذکر بدهد. او در تمام اینسالها نقش پررنگی را در معادلات اصولگرایانه بازی کرده و این نقش بعد از فوت حبیبالله عسگراولادی و نشستن بر کرسی دبیرکلی «جبهه پیروان خط امام و رهبری» بیشتر شد. باهنر در جریان انتخابات سال ۹۴ عطای نمایندگی را به لقایش بخشید و دیگر وارد کارزار انتخاباتی نشد اما این به معنای استعفا دادن از سیاست نبود بلکه درست در همان بحبوحه رقابتهای انتخاباتی ۴ سال پیش با وجود آنکه خودش نماینده نبود اما تمام قد از لیست متحد اصولگرایان حمایت کرد لیستی که بعدها انتقاداتی درباره آن مطرح کرد و معتقد بود این لیست میتوانست بهتر بسته شود. ۴ سال از آن تاریخ گذشت و فصل انتخابات مجلس یازدهم از راه رسید حالا دیگر همه دغدغه اصولگرایان متوجه «وحدت» و لیست واحد شده بود «شورای ائتلاف نیروهای انقلابی» با ریاست غلامعلی حدادعادل میداندار این موضوع شد. هرچند محمدرضا باهنر عضو این شورا نبود اما از همان اول از این حرکت حمایت میکرد و از هر تریبونی که به دستش میرسید اصوالگرایان را به وحدت و حرکت در چارچوب شورای ائتلاف دعوت میکرد. «از اصولگرایان دو لیست بیرون نمیآید» این جملهای بود که باهنر در تابستان ۹۸ در یکی از مصاحبههایش مطرح کرد اما با این وجود هرچه به انتخابات نزدیکتر شدیم اختلافات اصولگرایان عیانتر شد تا آنجا که در آخرین روز باقیمانده از مهلت تبلیغات انتخاباتی تعداد لیست اصولگرایان به ۷ لیست رسیده است. وقتی اختلافات به این حد از انشقاق و گسستگی ختم میشود برخلاف دور قبل دیگر ظهور و بروزی از لابی من اصولگرایان نیست و به نظر میرسد محمدرضا باهنر سکوتش را که بعید است از رضایت باشد حفظ میکند و هیچ حمایتی از هیچ کدام از لیستهای انتخاباتی انجام نمیدهد.
غیبت مرد اخلاق اصولگر
محمدحسن ابوترابیفرد نیز که ۱۶ سال ردای نمایندگی به تن داشت در همه سال های حضورش در پارلمان در کنار باهنر تکمیل کننده تحرکات درون پارلمانی بود، او در قامت یک چهره میانجی گر، هرجا اختلافی ظهور میکرد ردپایش برای میانداری به میان میآمد. او دوسال بعد از پایان دوره نمایندگیاش در مجلس یعنی بهمن ۹۶ به عنوان خطیب نماز جمعه تهران منصوب شد و همین سمت کافی بود تا وجهه میانجیگریاش پررنگتر شود تا آنجا که وقتی برخی نمایندگان اصلاحطلب مجلس مانند احمد مازنی گفتوگوی ملی و حل وفصل اختلافات سیاسی را کلید زدند یکی از ابوترابیفرد به عنوان یکی از چهرههای موثر در این جریان نام بردند و حتی جلساتی هم با او داشتند. ابوترابی فرد این روزها بیشتر از آنکه در ردای رد یا تائید لیستی ظاهر شود به حکم جایگاهش تنها از ضرورت مشارکت و حضور در انتخابات میگوید.
دلخوری داور
سالهاست که دیگر از آن نقش پدری خود فاصله گرفتهاند، از همان روزهایی که طیف جدید اصولگرایان به پدران خود پشت کردند یا در جریان انتخابات سال ۹۲ که کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری مانند علی اکبر ولایتی که به گفته آیتالله محمد یزدی حاضر نشد تلفن آیتالله مهدوی کنی را پاسخ دهد فاصله گرفتن اصولگرایان با خانه پدری بیشتر عیان شد. جامعه روحانیت مبارز بر خلاف جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که از همان انتخابات سال ۹۴ خود را از عرصه سیاست و انتخابات کنار کشید و سکوت اختیار کرد ترجیح داد همچنان چتر پدریاش را بر سر اصولگرایان حفظ کند هرچند در جریان انتخابات گذشته بار دیگر اصولگرایان چندان به توصیه جامعه روحانیت مبارز و محوریت آن توجه نکردند اما در این دوره قرار بود نقش داوری داشته باشند موضوعی که در ساز وکار شورای ائتلاف تعریفی از آن ارائه نشد و با گلایه آیت الله موحدی کرمانی و پورمحمدی هم روبرو شد اما در نهایت سکوت این روزهای این تشکل روحانی آنهم زمانی که اصولگرایان همچنان بر سر رسیدن به یک لیست واحد دچار اختلافات زیادی شده اند، حکایت از آن دارد که جامعه روحانیت اینبار هم از سوی همان طیف نواصولگرایان کنار گذاشته شده و نقشی بیش از نقش مشورتی برایش قائل نشده اند. با این حال جامعه روحانیت و در راس آن آیت الله موحدی کرمانی تاکید جدی بر حضور پرشور و مشارکت حداکثری در انتخابات فارغ از تصمیمات درون جریانی دارند.
ناطق نوری از جامعه روحانیت تا سنگر سکوت
۱۰ سال است که نه اسمش در راس لیستهای انتخاباتی دیده می شود، نه اساسا برای حمایت از کسی یا گروهی پا به میدان میگذارد. نه آنکه نظری نداشته باشد یا روش و مشی سیاسی اش مشخص نباشد، اتفاقا همه میدانند که دلش با کدام جریان است و حتی از رفتار کدام جناح لب میگزد؛ ناطق نوری را یکی از حلقههای اصلی جامعه روحانیت مبارز از ابتدای شکلگیری این تشکل می دانند، مردی که حضور پررنگی در تحرکات این تشکل روحانی داشت و نقشش در معادلات سیاسی قابل انکار نیست اما دلخوری او از همقطارانش و کمرنگ شدنش در فضای تصمیمات جامعه روحانیت گرچه ریشه در انتخابات ۸۸ دارد اما شاید این دلخوری از اصولگرایان به قبل از آن سال و انتخابات سال ۸۴ باز گردد. با همه این حرفها مهرماه ۹۸ به یکبار خبر حضور ناطق نوری در جلسه جامعه روحانیت مبارز بعد از ۱۰ سال به یک شوک برای اصولگرایان تعبیر شد مسئلهای که اولین زنگ را در ذهن به صدا درآورد که احتمالا این حضور میتواند یک نشانه باشد و آن نقشآفرینی ناطق نوری در جناح اصولگرا به منظور رسیدن به کرسیهای بهارستان است؛ هرچند بازار گمانهزنیها درباره ظهور و بروز انتخاباتی ناطق نوری حسابی داغ بود اما این روزها این شیخ اعتدالی نه تنها هیچ حمایتی از لیست اصولگرایان نکرد حتی برخلاف سال ۹۴ که از لیست ائتلافی اصلاحطلبان و اصولگرایان میانهرو همپای خاتمی و هاشمی رفسنجانی حمایت کرد درباره لیست جناح چپ هم سخنی به میان نمیآورد. البته او با بیانیهای از مردم دعوت کرد پای صندوقهای رای بیایند و در انتخابات شرکت کنند اما این دعوت او هیچ رنگ و بویی از حمایت به نفع جناح سیاسی نبود.
خاکستریهای جناح چپ
اما بزرگان تنها در اردوگاه راست به مشی سکوت روی نیاورده اند، بلکه در آن سوی قصه انتخابات و در اردوگاه چپ هم هستند بزرگانی که سال های نه چندان دور محوریت تحرکات انتخاباتی بودند و تصمیمات از مسیری که آنها ایستاده بودند می گذشت اما این روزها تنها مشی سکوت را پیشه خود کرده اند و بس.
وقتی صحبت از چهرههای خاکستری و دستهای پشتپرده اصلاحطلبان میشود محال است از «موسوی خوئینیها» و «عبدالله نوری» سخنی به میان نیاید. دوچهرهای که در مجمع روحانیون مبارز نقش فعالی دارند و در طول این سالها هربار که انتخاباتی بر پا بود و اصلاح طلبان در آْن مشارکت فعال داشتند آنها نیز با مهرهچینیها دستی بر معادلات انتخاباتی چپیها داشتند همانطور که سال ۹۴ این نقش را ایفا کردند اما ورق در انتخابات ۹۸ برگشت و همه چیز درست در نقطه مخالف تصورات اصلاحطلبان به پیش رفته و تیر خلاص را نظارت استصوابی شورای نگهبان به سمت آنها شلیک کرد. حال با وجود آنکه برخی از احزاب اصلاحطلب مانند کارگزاران، مردمسالاری و … پا به میدان رقابت گذاشتهاند و لیست ائتلافی منتشر کردهاند سکوت این افراد همچنان سنگین است و این درحالی است که مجید انصاری از اعضای جامعه روحانیون مبارز به عنوان سرلیست اصلاح طلبان انتخاب شده است.
حتی محمدرضا عارف، رئیس شورای عالی سیاستگذاری و فراکسیون امید که طی چند سال اخیر لیدر اصلی تحرکات انتخاباتی در جریان چپ بود چندان موضع گیری فعال و تاثیرگذاری نداشته و به جز نشست روز گذشته ظهور و بروز علنی در انتخابات پیش رو نداشته است. گویی از همان روزی که بدون مشورت با بزرگان اصلاحات تصمیم به عدم کاندیداتوری گرفت قرارش را بر دور شدن از فضای انتخابات مجلس یازدهم نهاده بود.
23 / ۲۷۲۱۶