گفتگو/مشکلات اقتصادی فرانسه ریشه در ساختارهای اقتصادی این کشور دارد و سیاستهای لیبرالی دولت با کاهش مزایای رفاهی و ایجاد فشار مضاعف بر طبقات پایین، نقطه آغاز بروز نارضایتیها در این کشور شده است.
چندهفتهای از اعتراضات جلیقه زردها در فرانسه میگذرد و دلایل متعددی از سوی کارشناسان درباره علل این ناآرامیها بیان میشود، اما شواهد حاکی از آن است که این اتفاقات پیامدهای در ابعاد مختلف داخلی و بینالمللی برای این کشور و حتی همسایگانش بر جای خواهد گذاشت. همچنین سست شدن بنیانهای اروپا همواره بهعنوان یکی از اهداف بلندمدت واشنگتن در راستای تقابل راهبردی آمریکا و قاره سبز محسوب میشود و با ادامه ناآرامی در یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین کشورهای اروپا، واشنگتن به خواسته خود نزدیکتر خواهد شد، اما سوال مهم اینجاست که تضعیف فرانسه بهعنوان یکی از کشورهای تأثیرگذار در عرصه بینالملل از منظر راهبردی برای ایران چه شرایطی ایجاد خواهد کرد؟ دراینباره گفتوگویی با دکتر پیروز ایزدی، کارشناس مسائل سیاسی فرانسه داشتیم که متن کامل آن در پی میآید.
پرسش: اعتراضهای فرانسه متأثر از چه دلایلی است و در ابعاد مختلف داخلی چه آثاری در داخل این کشور بر جای خواهد گذاشت؟
مشکلات اقتصادی یکی از مهمترین علل و ریشههای اعتراضهای اخیر در فرانسه است و بهویژه در سیاستهای نو لیبرالی مکرون همچون افزایش مالیاتها برای کاهش کسری بودجه کشور، کوچک کردن دولت، کاهش هزینههای عمومی و ایجاد انگیزه برای سرمایهگذاران و کارفرماها مشاهده میشود. البته وی با اتخاذ این سیاستها به دنبال دستیابی به سرمایهگذاری بیشتر، جذب نیروی کار بیشتر، کاهش بیکاری و در نهایت رونق اقتصادی بود، زیرا بیکاری مشکل مزمنی است که در همه دورههای زمانی در این کشور وجود داشته و دولتهای مختلف هم از هر دو جناح موفق به حل آن نشدهاند.
مشکل امروز فرانسه ریشه در ساختار اقتصادی این کشور دارد. ولی از طرفی راهحل ارائهشده از طرف مکرون و سیاستهای نو لیبرالی او در مرحله اول فشار را بر مردم وارد کرده است. استدلال رئیسجمهور فرانسه این است که در ابتدا باید از طریق اجرای این سیاستها به اقتصاد رونق بدهیم و پس از ورود اقتصاد به مرحله شکوفایی، در آن زمان طبقات پایین هم از منافع آن بهرهمند خواهند شد، اما واقعیت این است که در همان مرحله اول با توجه به اینکه سیاستهای وی مبتنی بر کاهش هزینههای عمومی بناشده بود، موجب کاهش مزایای رفاهی و ایجاد فشار بیشتر بر طبقات پایین و در نتیجه بروز نارضایتیها در این کشور شد.
پرسش: ناآرامیهای فرانسه چه پیامدهایی در ابعاد بینالمللی برای این کشور خواهد داشت؟
ناامیدی یکی از آثاری است که مردم فرانسه از مکرون پیدا کردند. با توجه اینکه در چند سال گذشته اعتماد مردم نسبت به نخبگان سیاسی متعلق به احزاب راست و چپ از بین رفته بود، به یکباره وی با شعارهای فراجناحی وارد عرصه ی سیاسی این کشور شد و مردم به شعار بهبود وضعیت از سوی فردی که خود را بهنوعی خارج از سیستم موجود معرفی میکرد، امیدوار شدند، ولی درنهایت از او ناامید شدند. همچنین در این شرایط با توجه به کاهش محبوبیت مکرون جریانهای افراطی میتوانند از این وضعیت بهرهبرداری کنند.
زمانی که دولت یک کشور در پیشبرد سیاستهای اقتصادی خود شکستخورده و محبوبیتش را از دست میدهد تا حدودی اراده کافی برای تصمیمگیریهای سرنوشتساز و مهم را نخواهد داشت و به همین جهت ممکن است در روند فعالیتهایش در حوزه سیاست خارجی بهویژه در ارتباط با اتحادیه اروپا تأثیرگذار باشد. بهطور مثال در موضوع اتحادیه اروپا مکرون قصد داشت با تقویت بنیه اقتصادی فرانسه کشورش را شریک و همپایه آلمان معرفی کند و درنهایت کشورش نقش مؤثرتری در رهبری این اتحادیه داشته باشد.
پرسش: ناآرامیهای فرانسه چه پیامدهایی برای سایر کشورها در عرصه منطقهای و بینالمللی خواهد داشت؟
امروز مشکلات اقتصادی متأثر از سیاستهای تحمیلی اتحادیه اروپا در بیشتر کشورهای این قاره به چالشی مشترک تبدیل شده است. بهطور مثال این اتحادیه در موضوع کسری بودجه معتقد است که میزان کسری نباید بیش از ۳ درصد تولید ناخالص داخلی باشد که همین موضوع باعث شده تا دولتها با کاهش هزینههای عمومی و افزایش مالیاتها کسری بودجه خود را جبران کنند، اما واقعیت این است که همین موضوع موجب ایجاد فشار مضاعف بر مردم و کاهش مزایای رفاهی آنها میشود. مردم مشکلات موجود را ناشی از بروکراسی حاکم بر اتحادیه اروپا و عدم توجه آنها به وضعیت معیشتی آنها میدادند و معتقدند که این اقدامات در نهایت به ضرر مردم تمام میشود. به همین دلیل در کشورهای دیگر اروپایی ازجمله بلژیک هم مشکلاتی مشابه مانند فرانسه وجود دارد و طی هفتههای گذشته شاهد اعتراضاتی در این کشور بودهایم.
سیاستهای نو لیبرالیستی اتحادیه اروپا با اعمال فشار بیشتری بر کشورهایی که از نظر بنیه اقتصادی ضعیفتر هستند، باعث به وجود آمدن چالشهای متعدد در اقتصاد آنها میشوند. در نهایت این کشورها مستعد بروز نارضایتی و اعتراضات خیابانی از سوی مردم کشورشان به دلیل مشکلات اقتصادی هستند.
پرسش: آیا نو لیبرالیسم آمریکایی، هدف خود را تضعیف اروپا قرار داده است؟
ترامپ پس از روی کار آمدن خود همواره اروپا را یک رقیب اقتصادی میداند و چون اولویتش در ابتدا شکوفایی اقتصادی کشور آمریکاست، بهنوعی ناسیونالیسم اقتصادی را در پیشگرفته است و به همین جهت ازنظر وی تضعیف اروپا درنهایت به نفع واشنگتن خواهد بود. همانطور که برای روسیه هم تضعیف اروپا مفید خواهد بود، زیرا در موضوع کریمه اروپا تحریمهایی را ضد مسکو اعمال کرد.
پرسش: تضعیف فرانسه بهعنوان یکی از کشورهای تأثیرگذار در عرصه بینالملل از منظر راهبردی برای ایران چه شرایطی ایجاد خواهد کرد؟
برجام به دلایل امنیتی برای اروپاییها بسیار حائز اهمیت است و آنها برای ادامه حضور ایران در این توافق تلاش میکنند و به دنبال ایجاد انگیزه برای تهران با اعطای امتیازاتی همچون سازوکار مالی SPV هستند، اما واقعیت این است که با توجه به اتفاقات اخیر در داخل فرانسه، دولت این کشور بهاندازهای تضعیف نخواهد شد که از این سیاست خود دست بکشد و آنها به حضور خود در برجام ادامه خواهند داد. از طرفی ذکر این نکته ضروری است که حجم تعاملات مالی و بازرگانی فرانسه و سایر اروپاییها با ایران به میزانی نیست که توانایی تأثیرگذاری آینده روابط دو طرف را داشته باشد.
ایران در این شرایط باید همواره پنجرههای گفتوگو را با طرفهای اروپایی باز نگاه دارد؛ مانند دورگذشته تحریمها دیگر اجماع قبلی علیه ایران وجود ندارد و این موضوع متأثر از اختلافات امروز میان اروپا و آمریکا و شکاف فرا آتلانتیکی میان این دو است که درنهایت عدم اجماع جدید میان آنها به نفع ایران خواهد بود.
بر گرفته از سایت شورای راهبردی روابط خارجی