این در حالی است که ما میتوانیم برای میراث تمدنی، زبان، فرهنگ، هنر و اندیشهمان در جهان مولد و مؤثر باشیم و اتفاقاً میراث تمدنی، زبان و ارزشهای خود را در این بستر گسترش دهیم.
طرح «نظام تنظیم مقررات فضای مجازی» بهرغم عناوین مختلفش به نام «صیانت» شناخته میشود. در برنامه چهارم توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور هم با این تعبیر سروکار داشتهایم که هرچند اشتراک لفظی دارند، در معنا تفاوتی اساسی بین آن دو وجود دارد.
طرح یادشده با آنکه در افکار و انظار عمومی، فراوان، اهمیت دارد، اما از دستور کار جلسات علنی مجلس خارج شد و رسیدگی به آن به کمیسیون داخلی واگذار گردید. برخلاف آن دیگری، در برنامه چهارم، مباحث آن نهتنها در دولت و مجلس و رسانهها که پیش از آن در شوراهای فرادست فرهنگی ارائه شد؛ از این رو لازم است بیشتر در مورد مفهوم و معنای این دو نگاه به صیانت گفتوگو شود تا بیان لایههای پوشیدهتر بحث روشن شود. متأسفانه کمتوجهی به نظر عمومی در پیشبرد چنین طرحهایی منجر به تضعیف بُعد کارشناسی میشود.
هر چند از منظرهای مختلفی میتوان این طرح و چالشهایش را مورد نقد قرار داد و تأثیرات آن بر نظم اجتماعی و اقتصادی نیز نظام حکمرانی کشور برشمرد، اما فراتر از اینها، اینترنت بهویژه پس از کرونا چنان با زندگی روزمره آمیخته شده که یکی بدون دیگری امکانپذیر نیست در این یادداشت تنها بر یکی از نتایج این دو دیدگاه تاملی میکنیم.
این طرح و مباحثی که حول آن شکل گرفته، من را به زمان تدوین برنامه چهارم توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی انداخت که در انجام آن اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه و اهالی حوزههای علمیه و دولتمردان و پدیدآورندگان مشارکت موثری داشتند؛ همچنین مطالعات نظرسنجی و آیندهپژوهی که در آن سالها پایهگذاری شده بود به آن جهت میداد. محور این برنامه در بخش فرهنگ و هنر و رسانه، «صیانت از هویت اسلامی ایرانی» بود. از جمله بزرگانی که در جلسات تدوین برنامه حضور پیوسته داشتند، مرحوم دکتر حسن حبیبی بود که به جز پستهای بالای دولتی در کابینههای مختلف، در شورای نگهبان نیز عضویتی طولانیمدت داشت. او در تمامی جلسات از آغاز تا پایان حاضر میشد و در بیش از 20 جلسه تدوین برنامه، همانند یک کارشناس ورزیده شرکت میکرد و در جریان جزئیات مباحث قرار میگرفت. مواد برنامه پیش از آن که به دولت و مجلس ارائه شود، در شورای فرهنگ عمومی به بحث و بررسی گذاشته شده بود و سپس برای اظهارنظر به شورایعالی انقلاب فرهنگی هم ارسال گردید.
نکته دیگر آن که برای صیانت از این هویت، تقویت زبان فارسی در فضای مجازی بهعنوان یک اصل مورد توجه قرار گرفت. اصلی که آقای حبیبی در آن سالها که ریاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی و بنیاد ایرانشناسی را عهدهدار بود، بیش از سایرین بر آن پای میفشرد؛ هر چند دولت بعدی قانون مجلس را با نسبتهایی ناروا کنار گذاشت. به هر حال تقویت حضور زبان فارسی در فضای مجازی نیازمند زیرساختهایی است که در آن سالها پایهگذاری شد و بدون زیرساختها امکان تقویت جایگاه زبان فارسی در محیط مجازی فراهم نمیآمد و هر روز بیشتر در انزوای فرهنگی قرار میگرفتیم. چندی پیش، فیلمی از شاعر جوان افغانستانی، غفران بدخشانی، یکبار در حضور غزلسرای بزرگ امروز، هوشنگ ابتهاج (سایه) و بار دیگر در حضور استاد محمدرضا شفیعی کدکنی بهطور گسترده در فضای مجازی پخش شد که در آن به خراسان و شهرهای فارسیزبان در فراسوی ایران تأکید شده بود و شاعر در آخر گفت: “من از ایرانم!” که یعنی فارسیزبانم. نگفته پیداست که تأکید بر زبان فارسی، تأکید بر زبان مشترک تمامی مردم این پهنه جغرافیایی و فرهنگی است و بر خلاف آن چه نادانان و یا مغرضان میخواهند جلوه دهند، این زبان نقطه اشتراک کسانی است که در پهنه بسیار بزرگتر از ایران کنونی از نظر فکری هم با یکدیگر پیوند دارند و روابط و مناسبات و فرهنگ و آداب و رسومشان درهمتنیده است. فضای مجازی شرایط این پیوند و گفتوگو و درهمتنیدگی را بیش از پیش فراهم میکند.
زمانی چاپ سنگی و تجارت کتاب عامل پیوند میان دلبستگان به زبان فارسی از اقصی نقاط شبهقاره هند و ماوراءالنهر تا سراسر ایران و افغانستان امروز و قفقاز و آسیای صغیر و حتی عالم عربی بود. این کار با عشق و علاقه بسیار و البته با دشواری، در آن سالها انجام میشد. پدران و اجداد برخی ناشران امروز همچون حاج محمد رمضانی در چنین فعالیتهایی دستاندرکار بودند. کتابخانه مرحوم میرجلالالدین محدث اُرمَوی که به همت آقای سیدجواد شهرستانی خریداری و نسخههای خطی آن به کتابخانه آقای سید احمد اشکوری (مجمع ذخائر اسلامی) و نسخههای چاپی و چاپ سنگی بینظیر آن در سالن مجزایی زیر نظر آقای رسول جعفریان نگهداری میشود، گنجینهای از چنین کتابهایی است که به قول خانواده مرحوم محدث، گونیگونی از شبه قاره، کشورهای عرب و غیرعرب منطقه بهدست ناشران برایشان میآوردند.
امروز فضای فرهنگ جهانی طوری است که اگر در اجرای آن مصوبه تقریباً دو دهه بین برنامه چهارم، که در پی ایجاد شرایط مناسب برای مشارکت هرچه گستردهتر کاربران در فضای مجازی بود، تعلل کنیم، بهواقع خسارتی جبرانناپذیر به این فرهنگ وارد کردهایم و بسیار کسان را در اینسو و آنسو از دسترسی به چنین فضا و آینده دستاوردهای فرهنگی، هنری و علمی ایران و جهان محروم ساختهایم و همچنین خودمان را از حضور در عرصۀ جهانی بازداشتهایم و از دسترسی به گنجینههای ارزشمند و دستآوردهای علمی ـ فرهنگی ـ هنری دیگران محروم ساختهایم.
نتایج حاصل از این سیاست نهتنها در حوزه اقتصاد و اشتغال بسیار است، بلکه در انزوای ایران فرهنگی تأثیر اساسی خواهد گذاشت و کمکم زمینه حذف آن را حتی در کشورها و ملتهای نزدیک و ایراندوستان عالم به دست خودمان فراهم میآورد. شوروی با مرکزیت روسیه که اجازه هیچگونه ارتباطی با جهان پیرامون را نمیداد از این دست است.
بر مبنای آمارهای معتبری که در خصوص وضعیت زبان فارسی در فضای مجازی وجود دارد، در سال 1400 سهم زبان فارسی از محتوای وب به 3.4% رسید. زبان فارسی بعد از انگلیسی، روسی، ترکی و اسپانیایی در جایگاه 5 ام قرار گرفت. این در حالی است که در ابتدای سال 2014 (دیماه 1392) تنها 0.8 % و در جایگاه 14 ام بود. در واقع ایران نسبت به گویشوران این زبان، سهم خوبی از محتوای وب در مقایسه با سایر کشورهای غیرانگلیسیزبان دارد. به بیان دیگر سهم زبان فارسی بهنسبت جمعیت قابلتوجه است. این مهم نشان میدهد که محتوای فارسی در وب، با توجه به افزایش سرعت و ضریب نفوذ اینترنت در کشور طی سالهای اخیر رو به افزایش بوده است و میتوان گفت که اتخاذ رویکرد مسدودسازی و محدودسازی مندرج در طرح جدید مجلس، این فرصت تاریخی را از زبانهای حوزۀ تمدن ایران و بهویژه زبان فارسی خواهد گرفت و این به غیاب فرهنگی ایران در عرصۀ جهانی خواهد انجامید. هرچند به احتمال فراوان زبان و فرهنگ ایرانی باز هم راه خود را خواهد گشود؛ چنانکه تجربه کنارگذاشتن برنامه چهارم این موضوع را بهروشنی نشان داد که کنترل فضای مجازی با تضییق ممکن نیست. گیرم که چنین صیانت بازدارندهای هم ممکن باشد؛ اگر بیاندیشیم آیا هیچ مطلوبیتی در آن مییابیم؟
آیا قرار است این بار به عنوان صیانت ما هم دیواری دور خود بکشیم و ارتباط چندسویه و شبکهای با اینوآن را با مشکل مواجه کنیم؟ این در حالی است که ما میتوانیم برای میراث تمدنی، زبان، فرهنگ، هنر و اندیشهمان در جهان مولد و مؤثر باشیم و اتفاقاً میراث تمدنی، زبان و ارزشهای خود را در این بستر گسترش دهیم.
صیانت از این هویت در گرو حضور هرچه گستردهتر در فضای مجازی و افزایش هرچه افزونتر تعداد کاربران و انتقال گسترده نوشتهها و آثار کتبی و شفاهی و تصویری و هنری در آن فضا است. و این کار جز در ارتباطی چند سویه ممکن نیست. این امور گاهی چندان بدیهی است که از ذهن دور میماند. در آن سالها که این برنامه ارائه شد، هنوز جهان با واقعیتی همچون همهگیری بیماری کرونا دستبهگریبان نبود. تجربه یکی دو سال گذشته نشان میدهد که فضای مجازی نه تنها جایگزین موجود برای تداوم فعالیت و ارائه خدمات و حتی افزایش تولید در جامعه است بلکه هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد. بر کسی پوشیده نیست که جهان کنونی و هرچه رو به آینده پیش میرود بر بستر فضای مجازی استوارتر شده؛ بنابراین محدودسازی و حذف اینترنت گریز از واقعیتهای امروز جهان است و حتی اگر از منظر دغدغههای مدافعان این طرح بنگریم، موجب کمرنگشدن سهم جامعه و کشور در صیانت همهجانبه از هویت ایرانی و اسلامی خواهد شد و عرصه فضای مجازی که هر روز گستردهتر از دیروز میشود، میدان را از نمایندگان و همآوردان و دلسوزان کشورمان خالی خواهد گذاشت و آن را یکسره در اختیار بیگانگان و بدخواهان قرار خواهد داد.