برجام به عنوان محصول نهایی این کشمکش سیاسی، دیپلماتیک و کشمکش در قالب حقوق بینالملل، در نهایت خود را به عنوان یک مبنای حقوقی بی بدیل تثبیت کرد. البته منکر نمیتوان بود آنچه از طریق برجام به دست آمد، به طور کامل مطلوب یک طرف نبود، اما برای همه طرفها برد برد به حساب میآمد.
اما این کاستی نمی تواند ما را از جنبههای بسیار مثبت برجام که تحریم زدایی از اقتصاد جمهوری اسلامی ایران است، غافل کند. از مسیر توافق هسته ای با قدرتهای جهانی، حداقل تا زمان خروج ترامپ از برجام، از هزار و 248 تحریمی که علیه ایران وضع شد، 915 مورد آن برداشته شد. هرچند پس از خروج امریکا از برجام، عملاً این تحریمها به همراه تحریمهای دیگر بازگشت، اما این فرایند ناشی از عدول امریکا از یک توافق بینالمللی است، نه خود برجام.
باید به منتقدان برجام که برای پاره کردن آن تعجیل دارند، گوشزد کرد که در این صورت کشوری آسیب نمیبیند و تنها دست ما را از یک بنیان و استدلال حقوقی آن هم با دست خودمان خالی میکند. زیرا امروز حتی در میان جمهوری خواهان امریکا که به رئیس جمهوری این کشور نزدیکند، هستند کسانی که خروج احساسی ترامپ از برجام را نقد میکنند. آنان هرچند معتقدند که از ابتدا نباید با برجام فضای تنفسی به ایران داده میشد، اما درعین حال میگویند درصورت تداوم حضور امریکا از برجام، میشد به بهانههای مختلف از مکانیزم ماشه استفاده و شرایط را برای ایران سختتر از امروز کرد. زیرا در این صورت، ایران نه به تحریمهای یکجانبه امریکا که مثلاً چین مقابل آن ایستادگی میکند، بلکه با تحریمهای بینالمللی مواجه میشد که همه کشورهای جهان ملزم به رعایت آن بودند.
این نیز استدلال دیگر است برای اثبات این واقعیت که برجام برای جمهوری اسلامی ایران یک بنیاد برای چانهزنی حقوقی پدید آورده است. از این رو ما نیز باید در کاهش تعهدات خود، ملاحظات دیپلماتیک را لحاظ کنیم تا در نهایت به گونهای نشود که ایران به عنوان طرفی که روی برجام پا گذاشته و باید از ظرفیت آن استفاده کنیم. در این میان برخی میپرسند چرا باوجود دستاوردهای متعدد برجام، برخی همچنان در داخل آن را میکوبند و فضا را دوقطبی میکنند. در پاسخ باید گفت که این اظهارنظرها، به دلیل رویکرد سیاسی و مخالفتی که از ابتدا وجود داشت، طبیعی است. ضمن اینکه خروج ترامپ از برجام موضع مخالفان داخلی را تقویت کرد.