صنایع سینما و بازی های ویدئویی، هر یک به عنوان عضوی از سه صنعت پردرآمد جهان، بخشی از زندگی جهانیان را، چه کم و چه زیاد به خود اختصاص داده‌اند. سالانه آثار بسیار و گاها بی شماری در این صنایع جا باز کرده و افراد بسیاری پا به آنها می‌گذارند. اصولا هر بازی یا فیلم تجربه منحصر به فرد خود را برای مخاطب ارایه می‌دهد اما آیا هیچ تشابهی میان آنها یافت نمی‌شود؟ امکان دارد که داستان و فرم روایت فیلمی برگرفته از یک بازی و یا بالعکس نباشد؟ به همان نسبت که آثار سینمایی با بازی های ویدئویی دارای تمایز هستند، روی یگدیگر تاثیرگذارند؛ طوری که حتی ممکن است گاهی اوقات منبع الهام یکدیگر نیز باشند. در قسمت گذشته به ذکر ده مورد پرداختیم و در این قسمت هم‌چون قسمت گذشته، ده بازی ویدویی و فیلمی که با مضامین مشترک ساخته شده‌اند را متذکر می‌شویم. در بخوانید.


Grand Theft Auto – Baby Driver
مجموعه بازی‌های گرند دِفت اوتو (Grand Theft Auto) که بیشتر با نام اختصاری جی‌تی‌ای (GTA) شهرت دارد، مشهور‌ترین سری جهان‌باز تاریخ ویدیوگیم است که به آزادی افراطی و دسترسی فراوانی که به مخاطبانش ارائه می‌دهد شهرت دارد. نکته حائز اهمیت و جالب آن است که کمتر کسی به مفهوم نام بازی که به سرقت خودرو اشاره دارد توجه می‌کند؛ چراکه داستان تمامی بازی‌های سری پیرامون سرقت ماشین‌ها و مسائلی در ترداف با آن است. فضای فیلم بِیبی درایور (Baby Driver) و جهان مملوء از جرم و خلاف آن، نه‌تنها با وجود دارا بودن فضای نسبتا مودبانه‌تر، دست کمی از گنگستر های ساکن در سری بازی‌های جی‌تی‌ای ندارد، بلکه تشابه شدید میان این دو مورد شدیدا زبانزد است. اگر سری بازی‌های جی‌تی‌ای اقتباس صوتی/تصویری خاصی درخور تحسین ندارد، بِیبی درایور این خلا را حتی بهتر از توقعات اولیه پر می‌کند. سلاح‌های سرد و گرم، سرقت‌های پر فراز و نشیب، زندگی‌هایی که خلاف گریبان آنها را می‌گیرد و دوندگی‌ها و فرار‌های متعدد هریک، در هر دو از آثار مشخصه آنقدر صحیح و نزدیک به واقعیت جلوه می‌کنند که تنها با کمی اندیشیدن به سادگی یکدیگر را در اذهان عموم دنبال‌کنندگان سینما و بازی‌های ویدیویی تداعی می‌کنند.


Mass Effect – Star Trek
جهان پرماجرا و متنوع سری استار ترک (Star Trek) که در میان دنبال‌کنندگان ایرانی سینما با نام “پیشتازان فضا” شهرت دارد، آنقدر غنی و شگرف است که ظاهرا ساخته شدن این تعداد فراوان از آثار سینمایی و سریالی در این فرانچایز چندان کافی نبوده و هیچ، مرز و حد نسابی برای آن تعیین نشده است. گونه‌های فراوان فضایی و انسانی که هادی و مشخص‌کننده مسیر وقایع این سری هستند نیز به واسطه‌ی تعاملات جالب و پر فراز و فرودشان یک اپرای فضایی (Space Opera) خالص و ناب را تقدیم مخاطبان خویش می‌کنند. ناگفته نماند که استار ترک نیز برای خود در جهان ویدیوگیم همزاد و همتایی دارد که از لحاظ محبوبیت و کیفیت دست کمی از آن ندارد. سری بازی‌های مَس اِفِکت (Mass Effect) که معادل فارسی آن “اثر جِرمی” می‌باشد، نیز بخاطر برخورداری از ویژگی‌هایی در مشابهت با سری “استار ترک” هستند عرضه کننده همان حس و حال بخصوصی است که قند در دل عشاق روایات فضایی آب می‌کند، البته در غالبی چه بسا متفاوت.


Call Of Duty WWII – Saving Private Rayan
استیون اسپیلبرگ (Steven Spilberg) بدون شک یکی از کارگردانانی است که در شکل‌گیری و هدایت سینمای چند دهه اخیر نقش اساسی و شدیدا نافذی را ایفا کرده است. وی در انواع ژانر‌ها و سبک‌ها به فعالیت پرداخته و آثارش گاها حکم یک کلاس آموزشی برای تولید محصولات سینمایی را دارند؛ از درامی عمیق و تاریخی چون لیست شیندلر (Schindler’s List) گرفته تا فانتزی غمناکی چون ای‌تی (E.T) که دل‌های فراوانی را با خود همراه نموده و به درد آورده است. این کارگردان به واسطه‌ی “نجات سرباز رایان” (Saving Private Rayan) نخستین اثرش، که دربرگیرنده ژانر جنگ بود پا به عرصه این‌گونه آثار گذاشت و در کمال شگفتی برترین ساخته سینمای جنگ را ارایه داد و سبک و سایق بخصوصی از داستان‌سرایی را در میان فیلم‌هایی با این فضاسازی را ابداع نمود. وی با کاشت ایده‌ی داستانی‌ای نو و بهره‌برداری از آن به نحو احسنت تجربه‌ای را خلق کرد که خیلی از آثار دربرگیرنده‌ی ژانر جنگ، به الهام از روی آن ساخته شده‌اند. فیلمی که سراینده‌ی قصه‌ای پر از فراز و نشیب و گوشزد کننده حقایق غمناک جاری در میادین جنگ و جبهه بود. از طرفی مجموعه بازی‌های محبوب و نام آشنای ندای وظیفه (Call Of Duty) برای بار چندم ندای وظیفه سر داده و قسمت جدید سری را سال گذشته و با محوریت جنگ جهانی دوم ارایه داد؛ اثری که به واسطه‌ی گیم‌پلی (Gameplay) پرجزئیات و داستان‌سرایی خاصش که در اذهان عموم، به طرز انکارناپذیری تداعی کننده “نجات سرباز رایان” بود؛ که البته از بنیادی‌ترین دلایل تحویل گرفته شدن آن توسط منتقدان و متخصصان این حوزه بود. تشابه شدید میان آنها آنقدر شایع بود که دیگر زبانزد جوامع حال حاضر شده بود.


Mafia – Goodfellas
مافیا و جوامع گانگستری در کنار زندگی به ظاهر مملوء از شادی‌های فراوان، آسایش و به دور از هیچ‌گونه عواقب تاثیرگذار‌‌شان؛ در پشت پرده وقایع و رخداد‌های تاریکی را از نظر می‌گذرانند و دست به اعمال کثیفی می‌زنند. شاید هنگامی که بر روی صندلی خودروی خود نشسته‌اید و هنگام گشت و گذار در شهر، محیط بیرون را از پشت شیشه‌ها می‌نگرید، افکار خاصی به ذهنتان خطور نمی‌کند و از آرامش حاکم بر محیط نهایت لذت و آرامش را می‌برید. اما نگاه شخصی که با سبک زندگی مافیایی دست و پنجه نرم می‌کند، به هنگام تماشای محیط اطراف پشت شیشه ماشین فرسنگ‌ها با نگاه دیگرافراد اختلاف دارد. چراکه پشت این نگاه‌های مرموز، هزار اتفاق نیک و ناپسند در ذهن شخص مرور می‌شوند و هزار و یک فکر پلید بر افکار آنان قدم می‌گذارند. سری بازی‌های مافیا که روایت‌کننده زندگی جوامع مافیایی و گانگستری بوده است نیز از این قاعده پیروی می‌کند و با پردازش به وجوه فراوان از گونه گذران زندگی چنین افرادی تجربه‌ای راز‌آلود و البته متفاوت را عرضه می‌کند. رفقای خوب (Goodfellas) ساخته شاخص مارتین اسکورسیزی (Martin Scuodesey) نیز از این قاعده مستثنی نیست و یکی از برترین آثار زیرژانر مافیا و گنگستری است. اگرچه مجموعه بازی‌های مافیا، در حال و هوایی به نسبت تاریک‌تر و وهم‌انگیز‌تر از رفقای خوب ظاهر شده است.


Max Payne – John Wick
مکس پین (Max Payne) و جان ویک (John Wick). برای مخاطبانی که به تجربه سری بازی‌های مکس پین و به همان سان به تماشای مجموعه جان ویک پرداخته‌اند، همین تیتر کافی است تا دریایی از شباهت‌ها و نقاط مشترک ذهن‌هایشان را فرا بگیرد. دو شخص با پیشینه‌ای مشابه و اخلاقی به دور از اختلافات اساسی. دو مرد که لیاقت فراوان ایشان در یدک کشیدن لقب “آقای ماشین کشتار جمعی” و مهارت شدیدا بالای آنها در به خاک و خون کشیدن افراد مخالف، موجب حیرت‌زدگی و هراس بی‌حد و مرز همگان شده است. دو شخص که مرگ را به طرز بی‌رحمانه‌ای به زانو انداخته و عجز مرگ از هلاک نمودن‌شان را بر سر وی می‌کوبند، طوری که هر دفعه دست از پا دراز‌تر به سرای خویش بازگردد. دو مرد که هیچ ابایی از به قتل رسیدن و یا به قتل رساندن ندارند و کاملا خون‌سرد و آرام، هرچقدر که میل‌شان بکشد می‌کشند. و همین خصلت ایشان است که نام آنان را بر زبان‌ها جاری نموده و مسبب یاد شدن از ایشان به عنوان نماد‌های اکشن کلاسیک بوده است. شاید مکس پین نسبت به جان ویک سخنان بیشتری برای بیان کردن در چنته داشته باشد و تجربه‌های بسیارش در زمینه‌های جنایی، باعث ایجاد تمایز میان وی و جان ویک شده است؛ اما اخلاقیات و کردار همسان آنها باعث تداعی شدن همان آقای جان ویک در اذهان عموم مخاطبان می‌شود.

شما چه فکر می‌کنید؟ آیا از مطالعه مقاله لذت بردید؟ چه موارد دیگری به ذهن‌تان می‌رسد؟

شاید مقاله های دیگر وب سایت :را هم دوست داشته باشید

hotnewsفرهنگ و هنر6 سال پیش • dahio.com • 133



دیدگاهتان را بنویسید



مطالب پیشنهادی

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش سوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش دوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۸ راهکار برای بیشتر مثبت فکر کردن

مثبت اندیشی از رویکردهای سالم در زندگی است و توسط بسیاری از روانشناسان توصیه می‌شود. در این مطلب از لیست‌میکس ۸ راه مثبت اندیشی را با هم مرور می‌کنیم. با [...]

با این ده کتاب، خواندن رمان تاریخی را شروع کنید!

تاریخ شاید برای خیلی از ماها موضوع موردعلاقه نباشد و میل زیادی به خواندن رمان تاریخی نشان ندهیم؛ اما کتاب‌هایی در این حوزه وجود دارند که به‌قدری هیجان‌انگیزند که ممکن [...]

واقعیت های نگران‌کننده‌ای که از آن بی‌خبرید

می‌دانستید کبد با یک ضربه ممکن است از کار بیفتد؟ یا مغز بدون جمجمه آن‌قدر نرم است که از هم می‌پاشد؟ در این لیست ده واقعیت را که هر کدام [...]




ترندها