قتل ناموسی را قتل زن و در برخی موارد قتل مرد به دست مردان خویشاوند میتوان تعریف کرد.
بر اساس آمار صندوق جمعیت سازمان ملل قتلهای ناموسی یکی از اشکال خشونت علیه زنان و در زمره خشونتهای خانوادگی محسوب میشود. برخی آمارها حاکی از آن است که سالانه حدود 5000 زن در قتلهای ناموسی کشته میشوند که اغلب ساکن غرب آسیا و شمال آفریقا هستند. البته آمریکای لاتین و حتی برخی از کشورهای اروپایی هم دارای تعدادی از قتلهای ناموسی هستند. در طول سال 1999 حدود 1000 زن در پاکستان قربانی قتل ناموسی بودند. یک پژوهش در ترکیه حاکی از آن است از سال 2000 تا 2010 تعداد قابل توجهی قتل ناموسی در این کشور وجود داشته است که اغلب توسط همسر و پدر و برادر یا سایر بستگان رخ داده است. بر اساس گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در طول هفت ماه در سال 2012 شصت مورد قتل ناموسی در این کشور ثبت شده است. در ایران نیز بر اساس برخی آمارها در استانهایی مثل خوزستان، کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، سیستان و بلوچستان، فارس، آذربایجان شرقی و اردبیل بیشترین قتلهای ناموسی گزارش شده است.
بر اساس آمارها موضوعات ناموسی یکی از سه عامل منجر به قتل در ایران است. برخی گزارشها در سال 1388 نشان میدهد 15 زن در شهر اهواز قربانی قتل ناموسی شده اندکه معادل 5/24 درصد قتلهاست. برخی گزارشها هم حاکی است 31 درصد قربانیان قتلهای سال 1388 مربوط به قتلهای ناموسی بوده است.
آنچه مهم است این است که قتل ناموسی ولو با تعداد اندک به عنوان خشنترین جرم متعرض به مهمترین اصول انسانی یعنی حق حیات مطرح است و تاثیرات سوء بر یک جامعه و افراد آن دارد و نا امنی و خشونت را در جامعه گسترش میدهد. بنابراین واکاوی عوامل موثر بر قتلهای ناموسی و بررسی پیامدهای آن از اهمیت بالایی برخوردار است. اگر چه عوامل فردی و اجتماعی هر یک به سهم خود در بروز قتلهای ناموسی نقش دارد، اما در برخی موارد اختلالات روانی در بروز چنین پدیدهای کمتر مد نظر قرار می گیرد، چرا که بروز چنین قتلهایی گاه ناشی از توهم و بدبینی است که هیچگاه به اثبات نمیرسد.
با این وجود به نظر میرسد نقش عوامل فرهنگی و اجتماعی در بروز قتلهای ناموسی نقش پررنگتری داشته باشد. برخی باور های فرهنگی در جوامع سنتی با فرهنگ مرد سالار در بروز این پدیده نقش مهم دارد. جامعهپذیری افراد در محیط خانوادگی مرد سالار موجب رواج تبعیض بین زنان و مردان و بروز تعصب ناموسی نسبت به زنان میشود. در چنین بستری گاه رفتار خارج از محدوده فرهنگی زنان میتواند به عنوان محرکی برای آسیب به آنان شود، طوری که مردان خانواده برای جلب رضایت اجتماعی و حفظ موقعیت خود در محیط زندگی دست به چنین خشونتی میزنند. از طرف دیگر ساختارهای اجتماعی و فقدان یا نقش کمرنگ قوانین در حمایت از زنان هم در بروز این پدیده نقش تعیین کننده دارد. در زمینه قتلهای ناموسی گاه عدم ترس از مجازات زمینه را برای بروز قتل فراهم میکند. از پیامدهای منفی قتلهای ناموسی میتوان به بروز بی توجهی به قوانین مدنی و اقدام خودسرانه مجازات مجرم با فرض وقوع جرم و به تبع آن بروز بی نظمیهای اجتماعی و باز تولید خشونت اشاره کرد.
تغییرات فرهنگی و ساختاری میتوانند در کنترل این پدیده و پیشگیری از پیامدهای آن نقش حیاتی داشته باشد. با توجه به اینکه در ایران ضمن تاکید بر فرهنگ رسمی جامعه، خرده فرهنگها از استقلال لازم برخوردارند به نظر میرسد در زمینه تغییرات فرهنگی میتوان تغییر نگرش به زنان و حقوق زنان را در سطح فرد و خانواده و اجتماع در تمامی خرده فرهنگها مد نظر قرار داد. در این راستا سازمانهای مردم نهاد در زمینه آموزش مردان و ترویج نگرش مدنی نسبت به زنان در مردان میتوانند نقش مهمی داشته باشند. همچنین رسانهها و سایر کانونهای تاثیر گذار مانند سینما هم میتوانند موجب تغییرات فرهنگی در زمینه نگرش به زنان و حقوق آنان شود. علاوه بر این، سازمانهای مردم نهاد در کنار نهادهای دولتی میتوانند در زمینه تلطیف، تدوین و تغییر قوانین در حمایت هر چه بیشتر از زنان و پیشگیری از این پدیده و پیامدهای منفی آن نقش موثری را ایفا کنند.
*پژوهشگر مسائل اجتماعی