«حسین جابری انصاری» از آن دسته دیپلمات هایی است که گذشته از مسئولیت های مهم نمایندگی دستگاه دیپلماسی درعرصه رسانه و شبکه های اجتماعی هم حضور فعالی دارد. اخبار مربوط به مذاکرات خود با طرف های خارجی را با سرعت منتشر می کند و تقریبا مقالات و گزارش های مهم و قابل اعتنایی که در رسانه های کشور منتشر می شود را با مخاطبان خود به اشتراک می گذارد.
وی علاوه بر این به نوعی توانسته با بهره گیری از این ظرفیت شبکه های اجتماعی حلقه وصل دیپلمات ها و کارشناسان وزارت امور خارجه شود. وقتی از وی درباره پایان رسانه مکتوب سوال کردیم گفت حرف زدن از پایان رسانه مکتوب رفتن به پیشواز واقعیات و یا آرزوهاست.
به باور دستیار ارشد وزیر مور خارجه مهمترین کارویژه رسانه بازنمایی واقعیت هاست و باید توجه داشت که گاهی اوقات تصویر از واقعیت و بازنمایی آن از خود واقعیت مهمتر است جابری انصاری یکی از ضعف های فضای رسانه ای را این می داند که گاهی بازنمایی واقعیات را با خود واقعیت یکی فرض می کنیم.
جابری انصاری در این گفت و گوی نوروزی از ماجرای پایان ماموریت خود در لیبی گفت و گفت که تابستان 88 از مرکز از من خواسته شد برای استقبال از رئیس جمهور وقت بعنوان مهمان ویژه در اجلاس سران آفریقا با مقامات لیبی هماهنگی های لازم را انجام دهم اما رئیس سرویس امنیت خارجی و نخست وزیر سابق آقای ابوزید عمر دورده صراحتا گفت ما نمیتوانیم چنین کاری بکنیم حداکثر از ایشان بعنوان مهمان عادی مثل سایر مهمانان استقبال خواهد شد.
غیر از خبر خواندن و مطبوعات اگر یک ساعت فراغت داشته باشید چه کاری انجام می دهید؟
من از دوران شکل گیری شخصیتم از نوجوانی تا به امروز دو سه عشق دارم – زندگی به معنای عام آن نه به معنای کار خاص-، یکی کتاب خواندن است.مثلا شبی که آقای دکتر ظریف استعفا داد من یک ساعت موبایلم را به برق وصل کردم که شارژ شود و من در آن مدت رمانی که هشام مطر نویسنده انگلیسی لیبیایی الاصل از درباره بازگشت خود به لیبی بعد از سقوط قذافی و گم شدن پدرش و داستان مهاجرین از وطن و فرزندان یک کشور که به اجبار از کشورشان جدا شدهاند نوشته است،در آن یک ساعت من این کتاب را میخواندم. وقتی موبایلم را برداشتم دیدم در این یک ساعت چه اتفاقاتی افتاده که به نحوی مرتبط با من هم می شد.
شما خبر استعفا را در آن یک ساعت نداشتید؟
ایشان دقایقی قبل از اینکه من موبایل را کنار بگذارم مطلبی را در ارتباط با این موضوع به من گفتند و من هم پاسخی دادم. بعد موبایلم را کنار گذاشتم و فکر نمیکردم که چنین طوفانی در راه باشد وگرنه من عموما تا نیمه شب آنلاین هستم. در این فاصله اتفاقاتی افتاده بود که بعدا همه دیدیم و شاهد بودیم.
بنابراین یک عشق کتاب خواندن دارم و هنوز هم هر وقت فرصت کنم این کار را انجام میدهم. یکی از علاقه مندی های من شنیدن موسیقی، بیشتر موسیقی های سنتی و آواز ایران از معروفین هست و یکی هم دیدن فیلم هست؛ البته فیلم دیدن من در این سال ها عموماً به دوران جشنواره فیلم فجر بیشتر منحصر شده است و در همه شب های جشنواره فیلم های تولیدی سال سینما را به صورت فشرده می بینم.
شما جزو دیپلماتهایی بودید که در دولت قبل مشکلاتی برای شما پیش آمد و از ظرفیت شما استفاده نشد.در آن مدت شما مشغول به چه کاری بودید ؟
من در اواخر دوره اصلاحات بعنوان سفیر ایران در لیبی شروع به کار کردم.پیش از دولت قبل من در ماموریت بودم. دوستان لطف کرده و ما را تحمل کردند. حالا لیبی هم خیلی در مجرای اصلی سیاست ایران نبود در آن مقطع روابط ایران و لیبی فروکش کرده بود و لیبی به سمت غرب حرکت میکرد و خبری نبود که حساسیت آفرین باشد.
بازگشت من هم بعد از انتخابات جنجالی سال 1388 بود.در آن مقطع به طور ناگهانی از مرکز به من ابلاغ شد که آقای احمدینژاد می خواهند در اجلاس سران آفریقا که بنا بود تابستان 88 در لیبی برگزار شود، شرکت کنند و هماهنگیهای اولیه با سفیر وقت لیبی در تهران آقای سعد مجبر انجام شده که ایشان بعنوان مهمان ویژه در اجلاس سران آفریقا شرکت کنند و ملاقات های جنبی هم با روسای شرکت کننده در اجلاس داشته باشند. من مکلف شدم سریعا با دولت لیبی هماهنگیهای لازم را انجام دهم برای اینکه این سفر با موفقیت انجام شود و با رئیس جمهور ایران تعامل مهمان ویژه انجام شود. در آن زمان تمام مقامات لیبی در شهر سرت بودند و فرصت هیچ هماهنگی نبود و من با ماشین سفارت سریع به سمت شهر سرت که کنگره خلق لیبی در آنجا در حال برگزاری بود رفتم ودر حاشیه نشست های کنگره خلق لیبی مقامات مختلف از جمله وزیر خارجه آقای موسی کوسه و رئیس سرویس امنیت خارجی و نخست وزیر سابق آقای ابوزید عمر دورده که هر دو از رجال نزدیک قذافی بودند را ملاقات کردم. وزارت خارجه لیبی به صورت دیپلماتیک به من پاسخ داد اما ابوزید دورده صراحتا اعلام کرد که ما در شرایطی نیستیم که با رئیس جمهور ایران بعنوان مهمان ویژه تعامل کنیم. حداکثر کاری که میتوانیم بکنیم اینکه ایشان هم یکی از 20 مهمان اجلاس باشند. این در حالی بود که از من خواسته شده بود سخنرانی در افتتاحیه، نشستن در کنار رئیس اجلاس یعنی آقای قذافی و برنامه های مهمان ویژه را هماهنگ کنم. همانگونه که پیش از آن دولت وقت قطر در نشست دوحه برای رئیس جمهور ایران فراهم کرده بود. به من اعلام شد که وزارت خارجه به صورت دیپلماتیک پاسخ تو را می دهد ولی واقعیت این است که ما نمیتوانیم چنین کاری بکنیم حداکثر از ایشان بعنوان مهمان عادی مثل سایر مهمانان استقبال خواهد شد. من از همان جا این پیام را به آقای متکی وزیر خارجه وقت منتقل کردم.آقای باقری معاون وقت عربی هم بعنوان پیش هیئت آمده بودند.آقای متکی اعلام کردند پس به لیبیایی ها بگویید که سفر انجام نخواهد شد و ما به طرابلس برگشتیم. فردا صبح ساعت ده و نیم صبح حکم پایان ماموریت به ما ابلاغ شد. البته بعد ازچهار سال و اندی؛ یعنی مأموریت من تمام شده بود ولی این ابلاغ پایان با عدم تدارک این سفر تقارن پیدا کرد که واقعا خارج از اراده و کنترل ما بود و تلاشمان را کردیم ولی لیبیایی ها آماده ارائه چنین سرویسی نبودند.
وقتی که به تهران برگشتید شما نیروی آزاد بودید؟
وقتی که به تهران برگشتم چند سال در دفتر مطالعات نیروی رها شده بودیم و به همراه تعداد دیگری از سفرا که برمیگشتند، کسی کاری با ما نداشت. در آن دوره در وزارت خارجه از من خواستند مدیریت گروه خاورمیانه و خلیج فارس دفتر مطالعات را بر عهده بگیرم من هم گفتم اگر بتوانم کمکی کنم انجام میدهم.ولی گردش کار را انجام دادند و آن مدیریت برای من تصویب نشد. بعد در این باره پیگیری کرده بودند گفته بودند که این را اصلاً پیگیری نکنید و اسم ایشان را که در پایین در وزارت خارجه می بریم حساس هستند.
استعلام جواب نداده بود؟
نه الزاما استعلام رسمی، ولی دوستانی که مدیریت را بر عهده داشتند ما را خارج از مجموعه خود تلقی می کردند در حالی که هیچ وقت نگاهم به سیاست و اقدامات سیاسی نگاه بسته با فرم بندی های جناحی و جریانی نیست. من هم مثل همه ایرانیان عقاید و نگاه خاص خود را دارم اما در کار دیپلماتیک و سیاسی همیشه سعی کردم در حد فهم و درک خودم نگاه ملی ایران را بعنوان جمهوری اسلامی ایران نمایندگی کنم نه نگاهی که با تفسیرهای بسته و ضیق. ولی دوستان به هر دلیل فکر میکردند خودی نیستیم و اما و اگر می گذاشتند و مدیریت گروه مطالعاتی من انجام نشد تا یکی دو سال بعد که معاون دیگری در پایان آن دولت تعیین شد و ایشان با جدیت پیگیری کرد و من مدیر گروه خاورمیانه و خلیج فارس شدم. دولت جدید که شروع شد معاون عربی آفریقایی از من خواست بعنوان مشاور معاونت مشغول شوم و مدتی بعنوان مشاور مشغول بودم و بعد مدیرکل خاورمیانه شدم.
23231