آقای کشاورز انسانی عاری از تکلف بود و هیچگاه تفاوتی بین خودش و دیگران احساس نمیکرد، خودش را از مردم میدانست و بسیار درویش مسلک و خاکی بود. رفتار و شخصیت ایشان هیچگاه کسی را ناراحت نمیکرد و شخصیت محبوبی داشت.
در زمان ساخت سریال «جست وجوگر»، میرفت بازار و با مردم مینشست و گفتوگو میکرد، انسانی بود که دوست داشت با مردم نزدیک باشد و احوالات آنان را بداند، معتقد بود اگر حال مردم خوب باشد، حال من خوب است، به همین دلیل هیچگاه از کسی کنارهگیری نکرد. حسادت، رخوت و غبار در او وجود نداشت.
جدای از توانایی و مهارت ایشان، یکی از اصلیترین دلایل موفقیت آقای کشاورز این بود که هیچگاه در کار به دنبال حاشیه نبود و همیشه سعی داشت تا روی کارش تمرکز کند.
زمانی که با هم همکاری داشتیم، کمر درد شدیدی داشتند، اما نه تنها شکوه و شکایت از این موضوع نمیکردند، بلکه سعی میکردند، بهترین بازی خود را ارائه دهند و هیچگاه حاضر نشدند تا به دلیل کمر درد، کار را ترک کنند و همیشه آن را به بهترین حالت ممکن انجام میدادند.
به سبب نقشهایی که ایشان بازی کرده بودند، به نظر میآمد آقای کشاورز شخصیت خشکی داشته باشد اما اینگونه نبود. بسیار خون گرم بودند و با همه رفتار دوستانه داشتند، عدهای بسیار علاقه دارند تا متمایز از دیگران باشند، اما ایشان به هیچ عنوان اینگونه نبودند.
من اولین بار محمدعلی کشاورز را در صحنه تئاتر دیدم، قبل از انقلاب برای ساخت فیلم «سازش» میخواستیم با ایشان همکاری کنیم، چون ترجیحم این بود که از هنرمندان توانا و تئاتری استفاده کنم که متاسفانه پیش نیامد.
بعد از انقلاب اولین فیلمی که ساختم، «کفشهای میرزا نوروز» بود و ایشان در آن بازی کرد و بعد در کار«جست و جوگر» که یکسری مشکلات با تهیه کننده پیش آمد که باعث شد زمان کار طولانی شود، اما ایشان هرگز دم نزد و با ما همراه بود و اوضاع را درک میکرد.
چیزی که باعث میشد یک نفر ایشان را دوست داشته باشد، همین شخصیت و رفتارش بود، جدای از مهارت فوقالعادهای که در بازیگری داشتند.
بعید میدانم مانند ایشان را دیگر داشته باشیم. ایشان هنرمندی والا و شایسته ستایش بودند که امیدوارم روحشان قرین رحمت باشد.
۵۷۲۴۵