پرونده‌ای را برای فقدان محتوا در برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیون باز کرده‌ایم که به عنوان اولین نفر سراغ مسعود کرامتی رفتیم و با او لحظاتی به گفت‌وگو نشستیم.

* مصاحبه را با کم‌کاری شما آغاز می‌کنیم. دلیل خاصی دارد؟

خیلی کم‌کار نشدم. سالی یکی دو کار دارم به نظرم کافی است. البته دلیلش این است کارهایی که پیشنهاد می‌شود به زعمِ من خوب نیست. واقعیت این است بخشی از کم‌کاری من به خاطر این است یکسری کارها را نمی‌پسندم. البته الان قرار است سریال خانگی به نام “میدان سرخ” به کارگردانی ابراهیم ابراهیمیان را کار می‌کنم.

* بحث ما،‌ فقدانِ محتوا در آثار نمایشی است که البته بیشتر متوجه تلویزیون می‌شود. چرا دیگر تک و توک سریال دلچسب و موفق و پربیننده داریم. چرا این اتفاق افتاده است؟

ما به شدت در مدیریت فرهنگی دچار اشکالیم. اتفاقی که در تلویزیون و به تبع آن در سینما و تئاتر افتاده گرفتارِ شوراهایی شدند که قرار بود متون نمایشی‌شان را چه صحنه‌ای و چه تصویری تصویب کنند. اما این شوراها به خطا رفتند و همه را هم به همین سمت و سوی خطا بردند. شوراها در واقع وظیفه‌شان چه بود؟ نظارت و مراقبت داشته باشند. این مراقبت آرام‌آرام تبدیل به اصل ماجرای این ارتباط بین جماعتی که کار هنری می‌کردند و مدیریتی که نظارت داشته باشد . اما از این مسیر به سمتِ آن رفت که تبدیل به مراقبت شد. کسی که ایستاده مراقبت کند که دست از پا خطا نکنید. این دست از پا خطا نکردن محدوده‌اش تنگ‌تر شد!

* شاید نکاتی باشد که باعث شد شما با تلویزیون قهر کنید؟

به هیچ عنوان با تلویزیون قهر نکردم. چون اعتقادم بر این است که من به عنوان شهروند و یک ایرانی، تلویزیون بخشی از حق و حقوق من است. اصلاً قرار نیست من قهر کنم منتها نکته‌هایی که وجود دارد که میان ما فاصله می‌اندازد. اگر کسانی در تلویزیون به من بگویند با این شرط باید بازی یا کارگردانی کنی، نمی‌پذیرم و کار نمی‌کنم. سراغ کارهایی می‌روم بتوانم از آن‌ها دفاع کنم.

* به برنامه‌های تلویزیون نگاهی کنیم متوجه معضلی می‌شویم که متأسفانه همه اتفاقاتِ درست برنامه‌سازی را تحت‌الشعاع خودش قرار داده است و آن توجه زیاد از حدِ تهیه‌کنندگان و مدیران تلویزیون به وایرال‌شدن در فضای مجازی است. برای محقق شدن این اتفاق، دست به هر کاری می‌زنند و گاهی از خط قرمزهایی هم عبور کرده‌اند. چرا در عرصه برنامه‌سازی به این سمت حرکت کردیم؟

واقعیت این است که همه این‌ها از سر بی‌برنامگی و نگرانی است. نگرانی به عنوان آدم‌هایی که قبل از وظیفه‌شان به عنوان مدیران نهادها و ارگان‌های فرهنگی، بیشتر نگهبان و مراقبند. این مراقبت از کجا می‌آید؟ یعنی کسی که میزی پیدا می‌کند به خاطر اینکه این میزِ مدیریت را از دست ندهد، نگرانی‌اش تا حدی است که می‌خواهد بماند و کاری کند. اما شکلش تغییر می‌کند و بیشتر از دیگران، مراقب خودش است. تا این میز و صندلی‌اش را از دست ندهد. در واقع جایگاهش متزلزل نشود؛ این همه دغدغه آن مدیر است.

* واردِ بحث سریال‌های نمایش‌خانگی و فیلم‌های سینمایی شویم.متأسفانه آثار به سمت مضامینی می‌رود که اصلاً به فضای مشکلات جامعه نمی‌خورد. خیلی تجمّل و اشرافی‌گری در این آثار دیده می‌شود که انگار تمام تلاش‌شان رسیدن به سریال‌های سطحی ماهواره‌ای است. ماشین‌ها و لباس‌های آنچنانی نشان می‌دهند؛ بیشتر به فروش‌شان می‌اندیشند تا جلبِ نظر مخاطب و القای مفاهیم درست؟

صددرصد حق دارند. تهیه‌کننده‌ای که سرمایه‌گذاری می‌کند بالأخره به اقبال مخاطب توجه دارد. وقتی مخاطب اقبال از اثری داشته باشد همه ارکانش دیده می‌شوند. آن معروفیت‌ها و دیده شدن‌ها باعث بالا رفتن دستمزدها می‌شود. من مخالف این نیستم فضای سریال‌خانگی و فیلم سینمایی حتی تجملّی باشد اما حرفی برای گفتن داشته باشد. قصه ‌و مضمونی داشته باشد که عده‌ای به مفاهیمش فکر کنند و درگیرش شوند. بحثم ظاهر نیست بحث سر محتوا است. آن گم‌شده‌ای که این روزها می‌توان در میان آثار نمایش‌خانگی، به عنوان حلقه مفقوده از آن یاد کرد.  

متأسفانه هرچه وقیجانه و مستهجن‌تر، مشتری بیشتری پیدا می‌کند. رکیک‌بودن و شکل بی‌ادبانه‌ای که در ارتباط کاراکترهای فیلم‌های سینمایی و آثار کمدی‌مان به خصوص وجود دارند. این فیلم‌ها و آثار از طرفِ مخاطب امتیاز می‌گیرد و مخاطب به آن اقبال نشان می‌دهد.

* موضوع دیگر دستمزدهای بازیگران است. بسیاری اعتقاد دارند نمایش‌خانگی و اسپانسرهای تلویزیون در این میان مقصّرند. نظر شما چیست؟

به نظرمن سوء تفاهمی درباره دستمزد بازیگران بوجود آمده است. همه بازیگران دستمزد آنچنانی نمی‌گیرند و تعداد انگشت‌شمارند که دستمزدشان بالا است. اتفاقاً تلویزیون این معضل را ایجاد کرد؛ تلویزیون مشخصاً به تهیه‌کننده‌اش می‌گفت سراغ فلان شخص برود و آن شخص می‌گفت این قدر می‌گیرم که تهیه‌کننده می‌گفت من ندارم و تلویزیون می‌گفت من می‌دهم او را بیاورید. از تلویزیون شروع شد و به نمایش‌خانگی رسید و آنجا شدت و عدت پیدا کرد. عده خاصی این ویژگی را دارند که مدیران و مردم دوستشان دارند؛ ترکیبی شده که بتازند.

* نکته دیگر محتوای غلطی است که در فضای‌مجازی برخی اوقات به واسطه اظهارنظرهای وقت و بی‌وقت برخی از سلبریتی‌ها اتفاق می‌افتد. درباره این معضل هم صحبت کنید که بسیار در ذائقه‌سازی سطحی مخاطب تأثیر دارند؟

اگر راجع به پزشکی از من بپرسید (خنده) احتمالاً من جواب شما را خواهم داد. من نمی‌گویم بلد نیستم و متأسفانه در جامعه‌مان فرهنگ به شکل غریبی جا افتاده و عجیب است هیچ جای دنیا مردمش حتی مردم عامه اطلاعاتش به اندازه مردم کشور ما نیست.اما در حد اطلاعات، تیتروار و به شکلی خبری! راجع به خیلی از مسائل اطلاعات دارند اما عمقی ندارند. باعث شده که همان سطحی‌نگری در تمام عرصه‌ها از بالا تا پایین جامعه ما خودنمایی می‌کند و همین‌طور است. سلبریتی‌های ما خارج از محدوده نیستند. من می‌بینم برخی اوقات راجع به مسائل و موضوعاتی به شکلی حرف می‌زنند انگار در این مسئله کارشناس‌اند. زمانی که در جریان کلِ این نوشته و مطلب قرار می‌گیری، می‌بینی در حدِ تیتری شنیده و اظهارنظر کرده است.

* من شنیدم در قدم‌های اولیه پخش‌ِ سریال “خانه ما”، مورد هجمه قرار گرفتید و حتی گفتند باید این سریال متوقف شود؛ صحت دارد؟

بله. سر “خانه ما” بحث این بود که به ما می‌گفتند خانواده‌ای که نشان می‌دهی بی‌تربیتند. چون مثلاً پسرِ خانواده اختلاف سلیقه‌اش با پدر خانواده را مطرح می‌کند. من همیشه دلخور بودم که چرا واقعیت ارتباطات خانواده را نشان می‌دهیم. کجا در زندگی معمولی فرزندی پاسخ پدرش را نمی‌دهد اما مؤدبانه؛ همان نوعی که ما نشان دادیم. اختلاف سلیقه‌ها در سایه احترام به یکدیگر مطرح می‌شد. خوشبختانه با حمایت مدیران وقت شبکه سه، معضل برطرف و “خانه ما” پخش شد.

* اگر بخواهید نسخه به روز شده‌ای از سریال “خانه ما” بسازید چه ویژگی‌ها و فضاهایی در آن وجود خواهد داشت؟

قطعاً غیرقابل پخش است و امکان ندارد پخش شود. واقعیت این است خانواده، زندگی در سطح جامعه، خیابان‌ها، همه‌جا و روستاها شکلی پیدا کرده که به هیچ عنوان هیچ شباهتی با آن چیزی که تلویزیون ما تلاش می‌کند نشان دهد، ندارد.

* در جمع‌بندی بحثی که داشتیم راهکاری برای برون‌رفت تلویزیون از این معضل‌ها و مشکلات و رسیدن به محتوایی جامع در برنامه‌ها و سریال‌هایش، داشته باشید.

به نظرمن اول و آخرش نگاه شان را عوض کنند. یعنی یاد بگیرند که طور دیگری جهان را نگاه کنند و طور دیگری با مردم و مخاطب رفتار کنند، به نظرمن غیر از این راهی نیست.

۲۴۱۲۴۱

hotnewsخبر4 سال پیش • dahio.com • 9

برچسب‌ها



دیدگاهتان را بنویسید



مطالب پیشنهادی

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش سوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش دوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۸ راهکار برای بیشتر مثبت فکر کردن

مثبت اندیشی از رویکردهای سالم در زندگی است و توسط بسیاری از روانشناسان توصیه می‌شود. در این مطلب از لیست‌میکس ۸ راه مثبت اندیشی را با هم مرور می‌کنیم. با [...]

با این ده کتاب، خواندن رمان تاریخی را شروع کنید!

تاریخ شاید برای خیلی از ماها موضوع موردعلاقه نباشد و میل زیادی به خواندن رمان تاریخی نشان ندهیم؛ اما کتاب‌هایی در این حوزه وجود دارند که به‌قدری هیجان‌انگیزند که ممکن [...]

واقعیت های نگران‌کننده‌ای که از آن بی‌خبرید

می‌دانستید کبد با یک ضربه ممکن است از کار بیفتد؟ یا مغز بدون جمجمه آن‌قدر نرم است که از هم می‌پاشد؟ در این لیست ده واقعیت را که هر کدام [...]




ترندها