در طول تاریخ انقلاب، بحرانها و مسائل بزرگ و پیچیده متعددی در جامعه بروز کردهاند که با اقتدار جمع شدند، اما واقعا حل نشدند. داستانهای ۷۸، ۸۸، ۹۶ و ۹۸ و نظایر آن همگی جمع شدند اما به تاریخ نپیوستند و خاتمه نیافتند.
عادت کردهایم وقتی بحران پیش میآید به فکر چاره بیفتیم. عادت نکردهایم که واقعه را قبل از وقوع علاج کنیم. گشت ارشاد و مساله حجاب، ۴۰ سال است به عنوان یک مقوله اجتماعی ـ سیاسی ـ اعتقادی حلنشده باقی مانده اما ساختار سیاسی دایما عنوان میکند که اکثریث مثلا ۸۰ درصد موافق حجاب (به همان شیوهای که مدنظر مسوولان است) هستند؛ اما کف جامعه واقعیت دیگری را نشان میدهد.
حلنشدن این موضوع، کار را در روزهای اخیر به جایی کشانده که در شهرهای بزرگ تعداد زنانی که بدون روسری در معابر حضور مییابند، بسیار چشمگیر است و نهتنها گشت ارشاد وجود ندارد که برخورد (به صورت نهی از منکر لسانی) هم صورت نمیگیرد و بعید نیست آنچه را که شاهدیم، بهتدریج به عرف تبدیل شود و جامعه آن را بپذیرد، همانطور که در مورد ماهواره پذیرفت. در اینجا هم در واقع مساله را حل نکردهایم بلکه با همه تلاشی که برای جمعکردنش داشتیم، توسط عرف در حال حلشدن است!
بیشتر بخوانید :
۲۱۲۲۰