این تصریح متضمن چند امر حقوقی است. اولاً اذعان به پذیرش موجودیتی بهنام حکومت اسرائیل و ثانیاً پذیرش راهحل دو دولت که در واقع نظریه غربیها برای حل نزاع طولانی مدت فلسطینی- اسرائیلی است. اینکه ایشان با چه مبنایی سرزمینهای مقدس فلسطین و قسمت غربی قدس شریف را به رژیم صهیونیستی میبخشند معلوم نیست ولی نگارنده بر این باور است که این امر، باور اهل سنت ایران زمین نمیباشد و حتی خود ایشان نیز در سوابق نطقهایشان به پذیرش چیزی بهنام رژیم صهیونیستی باور نداشتهاند و بر جهاد به عنوان تنها راهحل احقاق حقوق فلسطینیها تأکید کرده بودند؛ لذا امیدواریم تعابیر نمازجمعه این هفتهشان را اصلاح کنند. اما درباره این نوع اظهارنظرهای ایشان چند نکته قابل تأمل است.
اولاً پس از ماجرای تلخ 8 مهر، با وجود اعزام نماینده رهبری به استان و عزل مسئولان نیروی انتظامی استان و دستگیری مجرمان، ولی جناب مولوی، پس از آن، به همراهی با جنبش غربی موسوم به «زن زندگی آزادی» پرداخت و اظهارنظرهایی را که پیشتر توسط جریانات غربگرا و سکولار مطرح میشد ایراد کرد.
ثانیاً اینکه یک روحانی اهل سنت و رئیس حوزه علمیه، برخلاف نظر همه علمای اهل سنت از بهاییان دفاع نماید و اخیراً هم به صلح مردم فلسطین با حکومت اسرائیل(!) تأکید کند امری خلاف رویه علمای اهل سنت در سراسر جهان خصوصاً ایرانزمین بوده است. حق مردم فلسطین در حاکمیت بر اراضی خودشان که مورد اشغال علنی قرار گرفته آنقدر واضح است که هیچ انسان آزادهای به خود حق انکار آن را نمیدهد. حمایت هزاران فعال صلح حامی فلسطین از این حق، نشانهای بر این ماجراست. گرچه ایشان برخی انتقادات بجا نیز مطرح میکنند که نباید آنها را نادیده گرفت ولی تأکید بر مواضعی که پیشتر، جامعه ایرانی آنها را از زبان جریانات غربگرا و سکولار میشنید و اینک نیز از تریبونهای خارج کشور میشنود، از یک عالم دین غیرقابل قبول میباشد.جام جهانی امسال، تنها گوشهای از ابراز محبت مردم آزادیخواه و خصوصاً مسلمانان سراسر جهان به فلسطین و اعلام انزجارشان به اشغالگران صهیونیست بود و نشان داد که گرچه رسانهها میتوانند در کوتاهمدت، به قلب حقایق دست بزنند ولی نمیتوانند آنها را در قلوب مردم از بین ببرند و آنچه خواهد ماند حمایت صادقانه از حق مردم فلسطین است.
23302