ساخت یک اثر بازسازی‌ شده از فیلم کلاسیک و به‌غایت شُکوهمند پاپیون ـ پروانه ـ محصول ۱۹۷۳ میلادی، یکی از بزرگ‌ترین و افسارگسیخته‌ترین مُخاطره‌ها، جسارت‌ها و خطرپذیری‌های مُتهوّرانه و ماجراجویانه در طول تاریخ پُرفرازونشیب فیلم‌سازی هالیوود است؛ سینمای هالیوودی که عمدتاً به دلیل مسائل مالی و هزینه‌های تولید، بیشتر به مُحافظه‌کاری افراطی و دوراندیشی مُحتاطانه شناخته‌شده است و ساخت یک فیلم مُدرن و احتمالاً بی‌سروته امروزی از یک شاهکار تمام‌عیار کلاسیک، حقیقتاً نیازمند بی‌پروایی مذبوحانه و شاید گستاخی ابلهانه‌ای است که کمتر استودیوی ـ عاقل و خردمند ـ هالیوودی مایل و راغب به انجام دیوانه‌وار آن است. البته این حرف‌های ستایش‌آمیز من به معنای تقدیس چشم‌بسته‌ی فیلم کلاسیک پاپیون نیست بلکه چنانچه قبلاً در نقد و بررسی مُختصری که برای این اثر نگاشته‌ام اشاره نموده‌ام که پاپیون چندان اثر شُسته‌ورُفته، فاقد نقص و بی‌اشکالی هم محسوب نمی‌شود اما بدون لحظه‌ای تردید و درنگ، به‌عنوان یکی از آثار کالت و شُکوهمند تاریخ سینما، از ارزش و احترام غیرقابل‌تصور و نوستالژیکی در میان سینما دوستان ـ و احتمالاً مُنتقدان بی‌رحم ـ برخوردار است و این واقعیّت مُبرهن و صریح، نشان‌دهنده‌ی یک اثر به‌غایت هُنرمندانه و ساختارمند است که باگذشت بیش از چهل سال، هنوز روایت پرداخت‌شده‌ی دراماتیک و مالیخولیایی آن، بوی مشمئزکننده‌ی کُهنگی و ازهم‌گسیختگی مُستهلک‌کننده به خود نگرفته است. با همراه شوید.

اکنون در زمان حاضر، مایکل نوئر به پشتوانه‌ی حمایت‌های همه‌جانبه‌ی استودیوی یونیورسال دست به ساخت یک نسخه‌ی بازسازی‌شده از فیلم پاپیون زده است و بعد از اکران ـ هرچند محدود ـ این فیلم، الآن پاپیون در دسترس علاقه‌مندان قرارگرفته است و اینجا همان تنگنای نفس‌گیر، مُلتهب و پُرپیچ‌وخم و دوراهی به‌غایت هولناک و مُتفکّرانه‌ای است که باید آرام‌آرام و هوشیارانه وارد آن شد و کورمال‌کورمال در ژرفای تاریکی‌ها و سایه‌روشن‌ها، به دنبال یافتن پاسخی قاطع، دندان‌شکن و نهایی برای این پُرسش اساسی و بُنیادین بود که آیا پاپیون محصول ۲۰۱۷ میلادی، یک اثر قابل‌توجه، نظام‌مند و خوش‌ساخت ‌است و یا مجدداً سینمای سردرگم هالیوود دسته‌گل جدیدی به آب‌داده است و با یک افتضاح و رُسوایی تاریخی فراموش‌نشدنی روبه‌رو هستیم؟

به گمانم به‌اندازه‌ی کافی مُقدمه‌چینی، حاشیه‌نگاری و یا پرت‌وپلاگویی کرده‌ام تا خواننده یا تماشاگر کُنجکاو، طاقت روبه‌رو شدن با واقعیت فرساینده‌ی این نوشتار را داشته باشد و اکنون مستقیماً به سر اصل مطلب می‌روم و با صراحت تمام و احتمالاً افراط‌گرایانه‌ای می‌گویم که فیلم پاپیون اثر مایکل نوئر برخلاف بیشتر انتقادها، نکوهش‌ها و سرزنش‌های تلخناک و گزنده‌ای که مظلومانه و در هجوم بی‌دروپیکر رسانه‌ها مُتحمل می‌شود، در بدبینانه‌ترین حالت ممکن، فیلمی ساختارمند، قابل‌احترام و تأثّربرانگیز است که اگر کمی هم با چاشنی تُندوتیز خوش‌بینی، انصاف و خیال‌پردازی ژرف به آن نگریسته شود، احتمالاً بتوان چنین ادعای مبالغه‌آمیزی را نیز مطرح کرد که بازسازی جذّاب و اغواگر پاپیون توانسته است خودش را از حیث محتوا و ساختار تا چند قدمی نُسخه‌ی کلاسیک هم برساند اما احتمالاً یک چشم‌انداز واقع‌گرایانه و عقلانی به این مسئله، این نُکته‌ی اساسی را در برمی‌گیرد که پاپیون در مقام قیاس مفهومی با شاهکار کلاسیک پیش از خود، شاید اندکی مهجور، بی‌دست‌وپا و نچسب به نظر برسد و کشش روان‌شناختی و هیجانی لازم، روایت پُرفرازونشیب و پُرجزئیات و شورانگیزی خلسه‌وارِ تراژیک نسخه‌ی اصلی ـ کلاسیک ـ را به همراه نداشته باشد اما آن‌قدری در جریان روایت خوش‌آهنگ و هوشمندانه‌ی داستان‌پردازی و شخصیت‌پردازی بی‌شیله‌وپیله و باورپذیر کاراکترها، مُوفق و سربلند ظاهرشده است که می‌توان چشم‌ها را بر روی بدی‌ها، نقایص و کژی‌های آن بست و صرفاً برای لحظات و دقایقی هرچند اندک، با عینک زواردررفته‌ی خوش‌بینی به شالوده‌ی محتوایی ـ بافتاری آن نگاه کرد و فیلم را مورد قضاوت مُنصفانه و داوری اندیشمندانه قرار داد.

من به‌عُنوان یک نویسنده ـ و شاید مُنتقد ـ جسارت ژرف، شجاعت پایدار و روحیه‌ی عجیب‌وغریب و مثال‌زدنی عوامل تولید این بازسازی را درنهایت خُرسندی و شعف خودانگیخته‌ای می‌ستایم و حتّی به احترام آنان از جای برمی‌خیزم که در این زمانه‌ی بی‌رحم و سرشار از بی‌پروایی‌ها، عیب‌جویی‌ها و قضاوت‌گری‌های سخت‌گیرانه، دست به ساخت چنین اثری زده‌اند و ریسک چنین کار هلاک‌کننده‌ای را با جان‌ودل پذیرفته‌اند و شاید اثر نهایی از حیث خلاقیّت و نوآوری، مُستأصل و کج‌وکوله و حتّی عقیم به نظر برسد ـ که من کاملاً مُخالف این دیدگاه هستم ـ اما این موضوع هیچی از ارزش‌ها و زیبایی‌های بازسازی پاپیون نمی‌کاهد و ساخته‌ی مایکل نوئر، هرچند ازلحاظ مُحتوا چیزی بیشتر از نُشخوار مُزمن فیلم قبلی ارائه نمی‌دهد و این نُشخوار گاه کسل‌کننده به شکل عجیبی به سایر ارکان محتوایی و ساختاری فیلم نیز نفوذ کرده است اما به گمانم بازسازی پاپیون پتانسیل و توانمندی بالقوه‌ی آن را داشت که به یک شاهکار کمابیش دست‌وپابسته و ناشناخته تبدیل شود اما این رویداد در صورتی اتفاق می‌اُفتاد که فیلم کلاسیک پاپیون اثر فرانکلین جی.شافنر، هیچ‌گاه و هرگز متولد نمی‌شد.

فیلم پاپیون مایکل نوئر، چنانچه اثر فرانکلین جی.شافنر نیز به همین منوال بوده است، نمایانگر داستانی واقعی و افسرده‌وار از زندگینامه‌ی پُرفرازونشیب آنری شاریر است که پس از مُتهم شدن به ارتکاب قتل با حکم دادگاه فرانسه به تبعید به زندان قرون‌وسطایی گویان ـ مستعمره‌ی فرانسه ـ در آمریکای جنوبی، محکوم می‌شود و فیلم پاپیون، روایت این بُرهه‌ی جان‌فرسا و زهرآگین از زندگی او است ولی تفاوت مهم پاپیون نوئر با پاپیون شافنر، به نوع نگاه و چشم‌انداز کارگردان به مؤلفه‌های بُنیادین داستان‌پردازی و مفهوم‌پردازی زیروبم روایت کاراکترها بازمی‌گردد. پاپیون شافنر، عمدتاً پیرامون فرارهای پی‌درپی آنری، نمایش ذات آزادی‌خواه او و چالش‌ها و کشمکش‌های روان‌شناختی‌اش دور می‌زند درحالی‌که پاپیون نوئر، بیشتر به روابط پُرپیچ‌وخم بین شاریر و دگا می‌پردازد و کمتر روی فرارها و گُریزهای ناکام او از اسارت زوم می‌کند. همچنین پاپیون نوئر ازلحاظ رعایت چگونگی فُرم ساختاری در شروع و پایان‌بندی فیلم، مُتفاوت و خوش‌ساخت و درعین‌حال تحسین‌برانگیز عمل کرده است درحالی‌که پاپیون شافنر، شاید از حیث پرداخت عاطفی و هیجانی و برخورداری از موسیقی شورانگیز مالیخولیایی، دست بالاتری نسبت به فیلم نوئر داشته باشد اما روایت داستان، اندکی گیج‌کننده و مُبهم به اتمام می‌رسد و به گمانم باوجود ماهیّت تراژیک و شُکوهمند پایان‌بندی پاپیون شافنر، پاپیون نوئر از حیث بی‌شیله‌وپیلگی روایت و نظم‌بندی ساختاری کلیشه‌های معمول سینما، اندکی موفق‌تر و نظام‌مند‌تر ظاهرشده است.

نُکته‌ی غم‌انگیز و غیرقابل‌بخششی که در مورد نسخه‌ی بازسازی پاپیون وجود دارد این است که فقدان خلاقیت و ابتکار کارگردان و چسبیدن او به طرح‌واره‌ها و الگوهای از پیش تعیین‌شده‌ی فیلم قبلی، بدجور به ذوق و کنجکاوی هُنری تماشاگر می‌زند. به‌جز تفاوت‌های هوشمندانه‌ای که در آغاز و پایان‌بندی فیلم و نیز برخی تمایزها در شیوه‌ی قصه‌پردازی داستان وجود دارد در بقیه‌ی موارد، اصولاً مفهوم و بسط روایی جدیدی به چشم نمی‌خورد و حتّی گاهی اوقات چنین به نظر می‌رسد که شخصیت‌پردازی و حالت‌های رفتاری و روان‌شناختی بازیگران ـ به‌خصوص دگا ـ تقلیدی موبه‌مو و کسل‌کننده از کاراکترهای نسخه‌ی کلاسیک است و بازیگران نتوانسته‌اند به هُویتی مُستقل، باورپذیر و درعین‌حال پُخته و منحصربه‌فرد برسند و چنین احساس می‌گردد که تک‌تک برداشت‌ها، صحنه‌ها و سکانس‌های فیلم و نیز هُنرنمایی شخصیت‌ها، زیر سنگینی سایه‌ی پُرشکوه پاپیون شافنر، کمر خم کرده و نتوانسته‌اند خودی نشان دهند. البته این اتفاق، آن‌قدری اعصاب‌خُردکن و آزاردهنده نیست که لذّت تماشای فیلم را خراب و مُضمحل سازد و اندیشه‌ی تماشاگر را به مسلخ جانکاهی ببرد و صرفاً نُکته‌ای است که احتمالاً برای لحظات و ثانیه‌هایی هرچند اندک، سمع و نظر تماشاگر را به خود جلب می‌نماید و این نُکته را نیز باید در نظر گرفت که احتمالاً دلیل اصلی فقدان نوآوری در بستر روایت، دست‌بسته بودن و محدودیت ضمنی کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس در سازمان‌دهی یک داستان پُرفروغ، مُتفاوت و کم‌نظیر به منبع مورد اقتباس و استخراج فیلم بازمی‌گردد که صرفاً یک کتاب یکسان بوده است و بنابراین با اندکی اغماض و چشم‌پوشی، می‌توان بی‌خیال مفهوم‌پردازی ساختاری ـ محتوایی تکراری و گاه کسل‌کننده‌ی بازسازی پاپیون شد و با بُردباری و شکیبایی از آن عبور کرد.

درنهایت این‌که فیلم پاپیون محصول ۲۰۱۷ میلادی، اثری خوش‌ساخت، قابل‌قبول و مورداحترام است و به نظرم برخلاف بیشتر انتقادها و نکوهش‌های نامُنصفانه و گاه چشم‌بسته، پاپیون مایکل نوئر توانسته است در انجام رسالت ژرف خویش در پرداخت نظام‌مند و موزون روایت و شخصیت‌پردازی خوش‌فُرم و هدفمند که قبلاً در قالب اثر کلاسیک فرانکلین جی.شافنر جواب پس داده است، مُوفق و مُستحکم ظاهر شود. هرچند نقایص و ایرادات ریزودرشت این فیلم، غیرقابل‌انکار و گاه نابخشودنی است اما به گمانم گاهی اوقات لازم است علاوه بر خُرده‌ای انصاف، باید مقداری واقع‌بین و اندیشناک نیز بود و در این زمانه‌ی درهم‌برهم و شلخته‌واری که فلسفه‌ی مُبهم سینما و شالوده‌ی فروپاشیده‌ی آن، به سمت تباهی مُشمئزکننده و زوال تهوّع‌آوری پیش می‌رود، چنین فیلم‌هایی شُسته‌ورُفته، ساختارمند و پیش‌پااُفتاده‌ای که به کلیشه‌های مرسوم ـ به شکل لزج و بیمارگونه‌ای ـ می‌چسبند و کاملاً قالبی و یکنواخت عمل می‌کنند، به‌مثابه‌ی گوهری گران‌بها و کمیاب هستند که حضور هرچند ناقص و کج‌وکوله‌شان، بسیار مُهم‌تر، اثرگذارتر و حیاتی‌تر از نبودنشان است؛ بنابراین فیلم پاپیون و آثاری ازاین‌دست، به گمانم همانند تخته‌سنگ‌های بدترکیب و زُمُختی هستند که هیچ‌گاه چندان جدّی گرفته نمی‌شوند، شاید مورد سرزنش و تمسخُر قرار گیرند و حتّی نفرین و دشنام هم بشوند اما هنگامی‌که سیلاب ازهم‌گُسسته‌وار و طُغیان زوال سینما از راه می‌رسد، تنها آنان ـ با تمام ایرادات و نقایصشان ـ با سینه‌ای ستبر جلوی این هجوم افسارگسیخته و هجمه‌ی مُستهلک‌کننده می‌ایستند. هرچند که کسی آن‌ها را در ژرفای این منجلاب ویرانگر نمی‌بیند و از نقش تراژیکِ بُنیادین آنان ـ در نجات فلسفه‌ی سینما ـ خبری ندارد امّا وقتی سیلاب می‌آید و همه‌چیز را ویران و معدوم می‌سازد، آن‌وقت است که قدر این سنگ‌های به‌ظاهر به‌دردنخور و بی‌قواره‌ی اعماق مُرداب را می‌دانیم؛ سنگ‌هایی که ایستاده می‌میرند، تکه‌تکه می‌شوند اما هرگز شکست‌خورده و سرافکنده، زانو نمی‌زنند و تسلیم نمی‌شوند.

منبع

نوشته نقد و بررسی فیلم پاپیون / Papillon اولین بار در آموزش ، سلامت، مطالب سینما و فناوری. پدیدار شد.

hotnewsفرهنگ و هنر6 سال پیش • dahio.com • 131

برچسب‌ها

,



دیدگاهتان را بنویسید



مطالب پیشنهادی

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش سوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش دوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۸ راهکار برای بیشتر مثبت فکر کردن

مثبت اندیشی از رویکردهای سالم در زندگی است و توسط بسیاری از روانشناسان توصیه می‌شود. در این مطلب از لیست‌میکس ۸ راه مثبت اندیشی را با هم مرور می‌کنیم. با [...]

با این ده کتاب، خواندن رمان تاریخی را شروع کنید!

تاریخ شاید برای خیلی از ماها موضوع موردعلاقه نباشد و میل زیادی به خواندن رمان تاریخی نشان ندهیم؛ اما کتاب‌هایی در این حوزه وجود دارند که به‌قدری هیجان‌انگیزند که ممکن [...]

واقعیت های نگران‌کننده‌ای که از آن بی‌خبرید

می‌دانستید کبد با یک ضربه ممکن است از کار بیفتد؟ یا مغز بدون جمجمه آن‌قدر نرم است که از هم می‌پاشد؟ در این لیست ده واقعیت را که هر کدام [...]




ترندها