نجات سرهنگ – عکسی که در سال ۲۰۰۴ جایزه Ultimate Soldier را برنده شد.
مارک هوگانکمپ دو زندگی متفاوت دارد. در مارونکمپ او یک خلبان جنگنده در جنگجهانی دوم، صاحب یک کافه موفق و همسر یک زن زیبا به نام آنا است. به صورت اتفاقی او فقط ۳۰ سانت قد دارد و از پلاستیک ساخته شده است. در کینگستون، نیویورک (دنیای واقعی) هوگانکمپ در یک تریلر شلوغ زندگی میکند و زمان زیادی از زندگی خودش را صرف ساختن، عکاسی و مستندسازی زندگی افرادی میکند که در مارونکول زندگی میکنند.
کتاب “به مارونکول خوش آمدید” این دنیای دقیق که هوگانکمپ برای بیشتر از یک دهه درحال ساخت و عکاسی از آن بوده است را بررسی کرده است. هوگانکمپ این کار را برای مقابله با آسیبهای ذهنی و PTSD خودش انجام میداد. عکسهای هوگانکمپ که در ژورنال هنری اسوپوس نیز قرار گرفتهاند، سوژه یک مستند برنده جایزه در سال ۲۰۱۰ به نام مارونکول و یک فیلم بوده است. با اینحال ساخت دنیای مارونکول برای او فقط یک درمان بوده است. پس از اینکه کمکهای دولتی تمام شد، این کار فقط روشی برای مشغول نگهداشتن ذهنش بود.
هوگانکمپ در یک مصاحبه با نیویورکتایمز عنوان کرد: “نمیدانستم جنگی که برای برگرداندن سلامت روان خودم انجام میدادم، یک روز به دیگر افراد آسیب دیده هم کمک خواهد کرد.
مطالعه بیشتر: خاطرات فراموششده
در سال ۲۰۰۰ هوگانکمپ در حال ترک یک کافه بود که ۵ مرد به صورت بیرحمانهای به او حمله کردند و او را تنها گذاشتند که بمیرد. پس از اینکه سر هوگانکمپ به آسفالت خیابان برخورد کرد او از هوش رفت ولی مهاجمین به ضربه زدن به پاها، سینه و صورت او دست نکشیدند و به چشم راست او هم ضربه زدند. این حمله فقط یک دقیقه طول کشید ولی زندگی او را برای همیشه تغییر داد.
پس از اینکه هوگانکمپ از یک کمای نه روزه برگشت، او هیچ خاطرهای از زندگی بزرگسال قبلیاش نداشت. او مجبور بود به آرامی غذا خوردن، راهرفتن و نوشتن را یاد بگیرد. دو سال بعد از حمله، او شروع به کار بر روی مدلهای ارتشی ۳۰ سانتی کرد و شهر مارونکول متولد شد. او کاراکترهای مختلفی را جمع کردو شروع به ساخت مکانهایی کرد که در آن جمع شوند. کار کردن روی عروسکها باعث بهبود مهارتها و صبر او شد. کاراکترهای مارونکول جایگزین افرادی شدند که قبل از حمله میشناخت و داستانهایی که برای آنها اتفاق میافتاد بازتاب اتفاقاتی بود که برای او پیش آمده بود. در نهایت او با استفاده از یک دوربین ۳۵ میلیمتری پنتاکس، به مستندسازی زندگی روزمره در شهر خودش روی آورد.
مطالعه بیشتر: در جستجوی زباله در شهر گواتمالاسیتی
به مارونکول خوش آمدید، یک نگاه از پشت صحنه به زندگی و کار این هنرمند است. این کتاب به سه بخش مختلف تقسیم شده است: زندگی هوگانکمپ قبل از حمله و چند سال اول بعد از آن، یک نگاه عمیق به ساخت مارونکول و یک رمانگرافیکی صد صفحهای از داستانهای مارونکول. این کتاب یک نگاه جامع به خواص درمانی زیادی است که عکاسی میتواند به همراه داشته باشد.
هوگانکمپ میگوید: “خیلی خوشحالم که میشنوم داستانهای من، شهر من به مردم کمک کردهاست. دلیل همه این کارها همین است.-نمایشگاه هنری، مستند، کتاب- همه اینها برای انسانیت و وظیفه بوده است.”
سال نو ۱۹۴۲-۴۳ در کافه کتفایت، مارونکول، بلژیک
۵ سرباز SS درحال حمله به من و ضربه زدن به سرم
دوستم جف درحال کمک به همسرش کریس برای عبور از یک چاله، آنها از یک جلسه عکاسی در آبشارهای مارونکول برمیگردند.
یک سرباز کشتهشده طی گشتزنی سال نو در مارونکول
مطالعه بیشتر: نقاشیهای چارلز بیتینگر از فضا
یک عکاس حین ماهعسل از من و آنا در آبشارهای مارونکول عکس میگیرد
یک پیامرسان موتوری ناز از یکی از گیتهای حفاظت مارونکول رد میشود
یک سرباز در حال ادای احترام به دوستش در قبرستان مارونکول
مطالعه بیشتر: حرکت رو به رشد بر علیه ژئوتگ
T.C و من در حال نوشیدن قهوه واقعی زیر یک سرپناه ساخته شده از جنازه طی بدترین طوفان تاریخ بلژیک. T.C واقعی قبل از گرفتن این عکس از دنیا رفته ولی در مارونکول هنوز زنده است.
Lt. Tonjes از جارو کردن پمپبنزین مارونکول دست میکشد تا با پستچی صحبت کند.
پست مدلهای مینیاتوری جدیدی را برای هوگی آورده است تا شهر مینیاتوری جنگجهانی دوم خودش را بسازد.
نوشته نگاهی به مارونکول دنیای تخیلی مارک هوگانکمپ اولین بار در مجله نوریاتو | رسانه جامع هنرهای تجسمی پدیدار شد.