درحالی که خاطرههایی که از خانههایی که کودکی خودمان را در آن گذراندهایم ممکن است خوب یا بد باشند، زمانی فرا میرسد که باید این خانه را به خاطر کار، جنگ، دانشگاه، بیماری یا زندگی جدید آن را ترک کنیم و افرادی را که میشناسیم با تجربیات جدید جایگزین کنیم. بهخاطر خیلی چیزها ممکن است خانه را ترک کنیم ولی به هرحال یک روز باید این کار را بکنیم. آیا این بهخاطر نیاز نسل ما به جدایی از هویت والدینمان و کسانی است که ما را دوست دارند است یا مفهوم ترک خانه و گذراندن زندگی به صورتی که همیشه درحال حرکت باشیم چیزی است که در مورد همه صدق میکند؟ ژانر صحنههای داخلی به خوبی شناخته شده است. اما زیر ژانر ترک خانه چطور؟ این زیر ژانر طی تاریخ هنر چطور خودش را معرفی کرده است؟
مطالعه بیشتر: زنان هنرمند فراموش شده
ژانر صحنههای داخلی
ژانر صحنههای داخلی در عصر طلائی هلند، توسط هنرمندانی مانند جان استین و ورمیر که یک پنجره رو به زندگی افراد به تصویرکشیده شده باز کرد مشهور شد
یوهانس ورمیر، کنسرت، حدود ۱۶۶۴٫ موزهی ایزابلا استوارت گاردنر، بوستون(در سال ۱۹۹۰ دزدیده شده)
هدف این نقاشیها این بود که یک پیام خاص را منتقل کنند؛ این پیام میتوانست ثروت، خانواده، صلح یا فرهنگ هلند باشد. این پیام به گونهای منتقل میشد که به حالت طبیعی نزدیکتر بود و قبل از آن هنرمندان این قاره و اطراف آن نتوانسته بودند این کار را انجام دهند. درحالی که نقاشیهایی که در ادامه میآیند برای عصر طلائی هلند نیستند آنها این جنبش خانگی و خانوادگی را که هلند در قرن هفدهم به دنیا معرفی کرد را به نمایش میگذارند. نقاشی بالا از نقاش معروف ورمیر، نگاهی گذرا به یک صحنهی موزیکال است. مانند دیگر نقاشیهای ورمیر، نور از یک سمت نقاشی وارد میشود و صحنه را با سایه مزین میکند. یک زن جوان در مقابل پیانو نشسته است و بیشتر از چیزی که باید به نتها توجه میکند. یک مرد پشت به تماشاچیها نشسته است و یک زن در کنار او ایستاده که به نظر میرسد در حال خواندن است. این سه هیچ توجهی به تماشاچیها نمیکنند و هیچکدام به صورت مستقیم جلوی خودش را نگاه نمیکند. این نقاشی مطمئنا یک نقاشی فوری است. با توجه به تکنیکهای ورمیر و استایل نقاشی در آن زمان، احساس اینکه دنیا ثابت ماندهاست، جای تعجبی ندارد.
ترک خانه: در حرکت
توماس هووندن، شکستن روابط خانگی، ۱۸۹۰، موزهی هنر فیلادلفیا، فیلادلفیا
مطالعه بیشتر: رابرت کاپا و عکاسی از پیکاسو
هووندن
هووندن که متولد ایرلند بود، برای نقاشیهای رئالیستی و رئالیستی-آمریکایی خودش شناخته میشد. تصویر فوق خیلی پیچیدهتر از خداحافظی یک خانواده با پسرشان است. درحالی که تمرکز نقاشی روی مادر و پسر است، پنج عضو دیگر خانواده در کنار یک سگ در تصویر هستند. جمعیت نمیدانند که مرد جوان به کجا میرود. این نقاشی، یک نقاشی فوقالعاده است که با غم، تزلزل و نگاهی به آیندهی نامعلوم مرد جوان پر شده است. صحنهی اطراف مادر و پسر تاریک شده است تا توجه روی مادری باشد که درحال آماده کردن پسرش برای ترک منزل است. هرکسی میتواند احساسات نقاشی شده در تمام چهرهها را بخواند، حتی احساسات موجود در صورت سگ موجود در تصویر را! هووندن، دقیقا لحظهی قبل از ترک منزل توسط مردجوان را به تصویر کشیده استو تماشاچیها میتوانند تنش موجود در اتاق را احساس کنند.
گیلبرت گائول، ترک خانه، ۱۹۰۷٫ موزهی هنر بیرمینگهام، بیرمینگهام
مطالعه بیشتر: پرترههای ویندهام لویس
گائول
گیلبرت گائول، یک نقاش رئالیست در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ بود که صحنههایی از جنگ، منظره، زندگی خانگی در آمریکا را به تصویر میکشید. نقاشی بالا، نگاهی به یک صحنهی تخیلی است که یک سرباز جوان را نشان میدهد که به صورت ناراحتکنندهای خانه را برای شرکت در جنگهای داخلی ترک میکند و توسط پدر آرام خودش بدرقه میشود. تنها نگاههای از سر نگرانی، از طرف زنهای موجود در تصویر احساس میشود. ممکن است این امر به دلیل باور هنرمند نسبت به احساسات زنان باشد ولی دلیل آن هرچیزی که باشد احساسات آنها از نگرانی تا آشفتگی متفاوت است. به همین ترتیب، دیگر فرد مذکر موجود در صحنه، به اندازهی پدر خانواده یا حتی بیشتر از او آرام است. در این نقاشی هم مانند نقاشی هووندن احساسات سگها نیاز به اشاره ندارد. سگها کاملا هوشیار هستند و احساس میشود فهمیدهاند که صاحبشان به زودی خانه را ترک میکند.
بنت نوردنبرگ، ترک منزل(صحنهی دالکارلیان)، ۱۸۷۶٫ موزه هالویل، استکهولم
نوردنبرگ
بنت نوردنبرگ، یک هنرمند سوئدی در قرن نوزدهم بود که برای نقاشیهایش در سبک زندگی خانگی شناخته میشود. در این نقاشی یک پدر در پسزمینهی تصویر حضور دارد که تقریبا به صورت کامل توسط استفاده از نور در نقاشی پوشانده شده است. در جلوی تصویر، مادر و خواهربرادرها آماده میشوند تا با بزرگترین خواهر و شوهر جدیدش که در حال ترک خانه هستند، خداحافظی کنند. احتمالا مادر در حال گفتن آخرین نصیحتهای ازدواج در گوش دخترش است. این صحنه به اندازهی نقاشیهایی که در بالا لیست شدند، غمگین نیست. با اینحال احساس انتظار در چهرههای موجود در نقاشی دیده میشود.
مطالعه بیشتر: نقاشی احساسات
آیا این موضوع فقط مربوط به این نسل است؟
با توجه به تجربیات شخصی که دارم، پدر و مادر خودم و همسرم، دقیقا تجربهای که ما داریم را نداشتهاند. این موضوع ممکن است به وضعیت مالی، امکان سفر کردن و یا عدم علاقه به ترک شهر پدری باشد ولی نظر آنها نسبت به این سبک از زندگی ما که مانند سبک زندگی عشایری است، خیلی منحصر به فرد نیست. با اینحال دوستان بیشماری هستند که متعلقات محدودی که دارند را جمع میکنند و مسیرهای جدیدی را در ایالات و یا کشورهای جدید طی میکنند. آنها به ارتش ملحق میشوند، ازدواج میکنند و بچهدار میشوند درحالی که دیگر زیر سقف بچگیهایشان نیستند.
با فکر کردن به همه اینها، من از خودم و خوانندهها میپرسم آیا این موضوع فقط مربوط به یک نسل است؟ آیا این سبک زندگی اکثرا عشایری، بدون درنظر گرفتن تعهدات خانوادگی و فرزندی در گذشته هم وجود داشته است؟
نوشته نیاز به رفتن اولین بار در مجله نوریاتو | رسانه جامع هنرهای تجسمی پدیدار شد.