روزنامه خبرورزشی نوشت: علیرضا نیکبخت رودربایستی ندارد؛ از آن نسلی است که اگر حرف داشته باشد، میزند؛ اهل پنهانکاری نیست، محتاط هم نیست، به خاطر همین وقتی حرف بزند، زده؛ پای حرفهایش هم همیشه میایستد.
علیرضا از استقلال خبر داری؟ مدتی بود کلاً حاشیه داشت ولی الان جو کمی آرامتر به نظر میرسد.
استقلال یکجورهایی شبیه آتش زیر خاکستر است. فعلاً که خبری نیست. خدا را شکر اتفاق خاصی رخ نداده است. مدتی تیم حاشیه داشت ولی الان همه چیز درست شده است. به نظر من در کل شرایط باشگاه خوب به نظر میرسد.
البته از جناح مدیریت خبرهای خوبی نمیرسد. میگویند میرشاد رفته، منزوی هم میرود و کلاً اوضاع از نظر مدیریتی جالب به نظر نمیرسد.
من تازه این مسائل را میشنوم. حداقل خبر رسمی دربارهاش منتشر نشده که حرف بزنم. به نظر من در مجموع شرایط استقلال خوب است. از نظر جذب بازیکن تیم بد عمل نکرد. البته به نظرم نتوانست آنطور که باید بازیکن نامی بگیرد. با این حال حاشیه کم شده. در مجموع به نظرم شرایط طوری است که این تیم میتواند در فصل بعد در کورس قهرمانی لیگ برتر باشد.
مهدی رحمتی و منتظری رفتند. خسرو خداحافظی کرد. تو این اتفاقات را چطور دیدی؟
اگر یادتان باشد سال ۸۲ هم چنین اتفاقاتی برای استقلال افتاد. قشنگ یادم هست. خیلی از بازیکنان اسمی از تیم ما رفتند. جواد زرینچه، سهراب بختیاریزاده، هادی طباطبایی و… از تیم جدا شدند. در عوض جوانهایی چون قربانی، خسرو حیدری، امیرحسین صادقی و.. آمدند. بالاخره ما باید شرایط را درک کنیم. بازیکنان میروند و میآیند.
سر ماجرای رحمتی که خیلی جنجال درست شد.
دیدید که دوباره از هیئتمدیره باشگاه استقلال به مهدی رحمتی زنگ زدند و خواستار بازگشت این بازیکن شدند. وقتی در یک کاری فکر نباشد، همین میشود. آقا یک چیز بگویم؛ این دنیای مجازی بد دنیایی شده است. متأسفانه گاهی هم روی یکسری تصمیمات فکر نمیشود و همین اتفاقها میافتد. نه برای رحمتی که برای خیلی از بازیکنان شرایط بدی درست کرده بودند. من معتقدم مهدی اینقدری قدرت نداشت که بخواهد در استقلال همه تصمیمات را بگیرد. به نظرم بیشتر کاسه کوزهها سر این بازیکن خرد شد. الان هم که این اتفاق افتاده و مهدی رفته.
کلاً درباره مدیریت استقلال چه نظری داری؟
من مدیریت را قبول ندارم. آقای فتحی الان یک سال است در استقلال حضور دارد. من اصلاً نرفتهام ایشان را ببینم. سر انتخابهایی که ایشان میخواستند برای آکادمی باشگاه انجام دهند من گفتم آقا کسی را بگذارید که دلسوز باشد. فردی باید آنجا فعالیت کند که به فکر خودش نباشد، به فکر باشگاه باشد. دیدید در آکادمی باشگاه استقلال چه اتفاقهایی افتاد؟! الان آدم بده استقلال ما شدهایم.
چرا؟
متأسفانه پشت ما حرف میزنند. ببینید من دنبال پست و مقام در استقلال نیستم. زندگی ما حلال بوده. حتی وقتی رفتم پرسپولیس به ازای پولی که گرفتم حلالوار بازی کردم و کم نگذاشتم. اما بعضیها اینطوری نیستند و برای پر کردن جیب خود آمدهند. حالا اگر ما حرف بزنیم، میگویند نگاه کنید دارد حاشیه درست میکند. ببخشید، شما استقلالی هستید یا من؟ من استقلالی هستم. من باید حرف بزنم نه لاتهای مجازی. حالا مهم نیست که چپ و راست در فضای مجازی برایم بنویسند نیکبخت فلان است و فلان است. من زندگیام را در استقلال گذاشتم. دلم برای این تیم میسوزد.
سر ماجرای رفتنت به پرسپولیس عدهای هنوز انتقاد میکنند در حالی که تو بارها گفتهای استقلالی هستی. اما فضای مجازی کلاً فضایی است که همه از آن شکایت دارند.
مگر فیگو از بارسا نرفت رئال؟ من هم مثل فیگو. در یک دوره زمانی مجبور شدم در تیم دیگری بازی کنم. این دلیل نمیشود که بگویند من عرق نداشتم. اتفاقاً به استقلال خیلی عرق داشتم و دارم. بعضیها شدهاند شاخ مجازی. مردهشور فضای مجازی و اینستاگرام را ببرد که اینها را شاخ کرده است. من میدانم این آدمها چه کسانی هستند ولی میدانم چه کار میکنند.
خب برایمان بگو چه کار میکنند؟
طرف برای خودش ۱۰ تا فنپیج ساخته و هر روز یک چیز مینویسد. از خودش برای خودش خبر میسازد و مینویسد؛ هوادار، خبر خوش درباره فلانی! یعنی در پیجهای فیکی که خودش ساخته، درباره خودش خبر خوش به هواداران میدهد! برای خودش مینویسد که بیحاشیه است. ببینید این رفتار درست نیست. باشگاههای استقلال و پرسپولیس باشگاه فرهنگی هستند. این چه جوی است برای این دو باشگاه درست شده است؟
خیلی دل پری داری…
من یک سؤال دارم. مگر جوانان و امیدها و نوجوانان نباید سرمایه باشگاه باشند؟ خسرو حیدری و پیروز قربانی از کجا آمدند؟ محصول آکادمی باشگاه استقلال بودند. من امیدهای استقلال هم بودم. بالاخره ۸، ۹ سال در این باشگاه بازی کردم. این نمیشود که ما همهاش برویم از بیرون بازیکن بگیریم. پس تکلیف پایههای باشگاه چیست؟ طرف را میآورند پولها را میگذارد تو جیب خودش. من الان ۵ سال است مدرسه فوتبال دارم. هر روز وقت میگذارم. خدا را شکر خانوادهها هم راضی هستند. ببینید اینها از آدمهای زیر دستشان میخواهند که بلهقربانگویشان باشند. سر خم کنند و بعد دست آخر ۴، ۵ بازیکن هم به آنها تحمیل کنند. اینطور آدمها را میخواهند. نمیخواهم اسم ببرم ولی چرا نوازی از استقلال رفت؟ چرا عمرانزاده رفت؟ خواهش میکنم به آنها زنگ بزنید و بپرسید.
در این سالها درباره آکادمی استقلال واقعاً بحث زیاد بوده است. این بحثها هم تمامی ندارد.
دیگر خیلی تابلو شده است. من یک سؤال دارم؛ پیشکسوت باشگاه استقلال کی باید پست بگیرد؟ همهاش باید از بیرون بیاورند؟ چند وقت پیش در شهریار یک بابایی آمد به من گفت به او از باشگاه پیشنهاد دادهاند مسئولیت تیمهای پایه استقلال را بگیرد، در عوض از جیب خودش پول خرج کند! گفتم آقا این کار را نکن. به خدا خیانت به باشگاه استقلال است. بگذار کسی که این کار را بلد است، به آنجا برود و حداقل شما قبول نکن. البته متأسفانه نه تنها در استقلال که این مشکل در خیلی از باشگاههای ما هست.
اخیراً گلهایت را در صفحهات منتشر میکنی. انگار میخواهی جواب بعضیها را بدهی.
ببینید من ۹ سال در استقلال بودم. اگر کسی ادعا میکند استقلالی است، رزومهاش را روی میز بگذارد. ببینم آنها بیشتر بازی کردهاند یا من؟ ببینم آنها سر و دندهشان شکسته یا من؟ بس کنید دیگر، خجالت بکشید. در فضای مجازی ۴ پیج فیک درست کردهاید، ادای باتعصبها را درمیآورید؟ تعصب این نیست که بروی فضای مجازی به من و امثال من فحش بدهی. جرأت دارید تو رویم فحاشی کنید نه فضای مجازی. دیگر همه فهمیدهاند. دست شما برای همه رو شده است. من ۱۰ گلم را در پیجم میگذارم. یک گل مثل گلهای من بگذارند.
این فضای مجازی کلاً داستان شده است و همه گلایه دارند.
دیگر کارشان شده هزینه کردن در فضای مجازی. یه تومن، دو تومن به این و آن پول میدهند. فالوور چرت و پرت میخرند. به من میگویند تو چرا فقط ۲۰۰هزار و خردهای فالوور داری؟ آقا همین ۲۰۶هزار فالووری که دارم، راضی هستم. اینها هوادار واقعی هستند نه مثل هواداران شما فیک. خیلی از همین هواداران میدانند من چرا از استقلال رفتم. من مثل بعضیها تو بوق و کرنا نکردم. به خدا تعصب هم دیگر مثل تعصبهای قدیم نیست. یک ذره خجالت بکشند. یادم هست آقای مباشری معاون استقلال روزی که از ابومسلم جدا شدم، ۲۰میلیون بابت انتقال من گرفتند و به حساب باشگاه ابومسلم رفت. همین آقا الان جواب تلفن من را نمیدهد! بابا شما استقلالی هستی؟! من شناختی از آقای فتحی ندارم. ایشان را ندیدهام ولی به نظر من مدیر استقلال باید یکی مثل فتحاللهزاده باشد. قول میداد و اگر عمل هم نمیکرد، شیرین بود. حاجی گوشتش شیرین است. سال ۸۵ که من رفتم پرسپولیس، قبلش با آقای فتحاللهزاده جلسه داشتم.
فتحاللهزاده؟ ایشان که آن موقع مدیرعامل استقلال نبود.
بله، من رفتم دفتر ایشان. شما با او تماس بگیرید. رفتم دفترش. بعد گفتند، چون رفته دفتر فتحاللهزاده باید از استقلال برود و او را نمیخواهیم. شاهد دارم. من رفتم دفترشان، گفتم آقا این اتفاق افتاده است. یک روز مانده به پایان نقل و انتقالات. من را نمیخواهند. چه کنم؟ آقای فتحاللهزاده گفت بنشین خودم زنگ میزنم به مدیرعامل استقلال. زنگ زد. اینقدر سرد با حاجی رفتار کردند که خجالت کشید زنگ زد.
این عکس را هم ببینید: بلایی که بر سر استودیو برنامه ۹۰ آمد!
43503