سینماسینما، علیرضا حسنخانی
«ملبورن» و مرگ آزاردهنده نوزاد فیلم و شکل برخورد با آن مرگ دهشتناک، خشمی غریب نسبت به نیما جاویدی ته دلم نشانده بود. به نحوی که حتی از دنبال کردن خبرهای تولید «سرخپوست» هم امتناع میکردم. بااینحال، تماشای «سرخپوست» در جشنواره امسال کدورتهای میان من و جاویدی و برداشت ذهنیام نسبت به او را برطرف کرد. جاویدی در فیلم جدیدش سطح بالایی از تواناییهای کارگردانی، چینش میزانسن و هدایت بازیگران را از خود نشان میدهد. سطحی که در محیط بسته و خفقانآور «ملبورن» بههیچوجه نمود پیدا نمیکرد. حالا در لوکیشنی وسیع و با داستانی متفاوت، میتوان نشانههای ظهور یک کارگردان قابل و آیندهدار را مشاهده کرد. لوکیشن فیلم به لطف چیرهدستی محسن نصراللهی در طراحی صحنه بسیار فراتر از استانداردهای سینمای ایران شده. محسن نصراللهی حالا دیگر نامی است که حضورش مترادف اتفاقی نو و بدیع در هر فیلم است. با پدیدار شدن چهرههایی مثل او میتوان به تولیداتی متفاوت و در ژانرهایی آزمودهنشده هم فکر کرد و به موفقیتشان دل بست. مزیت «سرخپوست» در به دست آوردن و نمایش یک هارمونی چشمنواز از عوامل فنی و مولفههای بصری است. فیلمبرداری درخشان هومن بهمنش در فضایی نو و کمتر آزمودهشده با رنگ و لعابی درخشان که گسترهای وسیع و بعضا حتی متضاد از نور و آبوهوا را پوشش میدهد، در هوایی ابری و بارانی و آفتابی آنچنان در دل اثر تنیده شده که بیشتر از آنکه جلوههای متظاهرانه و خودنمایانه داشته باشد، بیننده را بیواسطه به فیلم وارد میکند و برای بیننده تجربهای نو و تماشایی رقم میزند. بازی نوید محمدزاده هم اتفاقی جدید و متفاوت در کارنامه بازیگری اوست. محمدزاده در «سرخپوست» توانسته بهخوبی از کاراکتر مالوف جوان عاصی و نمایشهای احساساتیِ اوور اکتش در شخصیتهای چند سال اخیر فاصله بگیرد و در نقش یک نظامی منضبط و با دیسیپلین، جالب توجه ایفای نقش کند. بااینحال، تماشای کیفیت دور از انتظار فیلم در بخشهای مربوط به کارگردانی در تقابل با حفرههای داستانی فیلم، بهویژه در بخش پایانبندی و تغییر ناگهانیِ فاقد وجاهت دراماتیک و ناهماهنگ با شخصیت تعریفشده برای سرگرد جاهد، ضعفهای فیلمنامه را بیش از پیش هویدا میکند. ضعفهایی که بعد از تماشای تلاشِ به ثمر نشسته عوامل تکنیکی بیش از پیش توی ذوق میزند. فقدان انگیزههای کافیِ برآمده از داستان برای سرگرد به نحوی که چرخش ناگهانی او در پایان فیلم را بتواند برای بیننده بهروشنی توضیح دهد و ابهاماتی مربوط به پنهان شدن و نحوه فرار احمد سرخپوست، ضربات مهلکی بر اثر فوقالعاده نیما جاویدی وارد میآورند. ضرباتی که لزوم توجه هر بیشتر به فیلمنامه و ضرورت اولویت بخشیدن به متن و اجزای داستان را بهروشنی یادآور میشوند. بااینحال باید از سینمادوستان دعوت کرد تا در زمان اکران، تماشای «سرخپوست» را از دست ندهند و یقین داشته باشند تماشای این ترکیب دلنشین و همکاری چیرهدستانه بر پرده سینما برایشان تجربهای متفاوت و دوستداشتنی رقم خواهد زد.
منبع: ماهنامه هنروتجربه