البته تعیین دقیق این محدوده ها همواره مورد مناقشه دستگاههای اجرایی در ایران بوده است. امری که امروزه با گسترش تکنولوژی ماهواره ای بسیار سهولت یافته و میتواند تخمین های اشتباه گذشته در برنامه ریزیها را مورد بازنگری اساسی قرار دهد. در حالیکه در پاره ای از اظهارنظرهای مسئولین اجرایی اعداد ۱۴ میلیون هکتار و ۱۶ میلیون هکتار، ۲ را به عنوان سطح پوشش جنگلی در ایران نام بردهاند، جدیدترین نقشه های کاربری اراضی که برای کل دنیا توسط آژانس فضایی اروپا بر اساس مشاهدات ماهواره ای سنتینل ۲ انتشار یافته است، تصویر وارقامی کاملا متفاوت از اعداد ذکر شده در بالا را ارائه میکند.
بر اساس این نقشهها، تنها ۱.۹۶ درصد از مساحت کل ایران معادل ۳ میلیون هکتار دارای پوشش جنگلی در نواحی جنوب دریای کاسپین است. مابقی حدود ۱۰۳ میلیون هکتار (معادل ۶۱.۵۵ درصد) بیابان ،۳۱ میلیون هکتار (معادل ۱۸.۴۸درصد) علف زار و استپ (Herbaceous and steppe vegetation)، ۱۸ میلیون هکتار (معادل ۱۰.۸۸درصد) کشاورزی(Cropland) ، ۴ میلیون هکتار (معادل ۲.۹۱درصد) درختچه زار (Shrubland) ، وتنها ۱۶۷۰۰ هکتار معادل یک صدم درصد مساحت کل ایران تالاب است. حدود ۳.۷ درصد مساحت ایران نیز به محدوه آبهای دایمی مانند دریای کاسپین، دریچه ارومیه و .. تعلق دارد.
*نقشه کاربری اراضی ایران بر اساس مشاهدات ماهواره سنتینل۳
این نقشه ها که برای اولین بار برای تمام دنیا تهیه شده میتوانند کمک بسیار شایانی به شناخت هر چه بهتر محیط طبیعی ایران و آگاهی یافتن از توان، شکنندگی و ظرفیت مناطق مختلف جهت برنامه ریزیهای کلان داشته باشد. البته قسمتی از اختلاف ها بین برآوردهای جدید و کمیتهای گفته شده در ارگانهای اجرایی ایران شاید مربوط به تعریف جنگل باشد که در ایران عرصه های تنک که در زمان دور جنگل بوده را نیز جز پوششهای جنگلی به حساب می آورند. قسمتی دیگر نیز مربوط به قدرت تفکیک کم تصاویر ماهوارهای در سالهای گذشته است که امکان برآورد دقیق از نحوه توزیع پوششهای مختلف گیاهی را با مشکل مواجه می ساخت. خوشبختانه این معضل با گسترش سیستمهای ماهواره ای نوین تا حد بسیار زیادی مرتفع شده است.
آن چیزی که در این دیتاهای جدید به وضوح دیده میشود فقر شدید پوشش های جنگلی است که چیزی کمتر از دو درصد مساحت فعلی ایران را شامل می شوند واگر پوشش های درختچه ای را هم با آن جمع کنیم فقط ۵ درصد کشور را در بر می گیرد. لذا لزوم توجه هر چه بیشتر به این منابع گرانقدر وحیاتی و تلاش برای احیا آنها در وهله اول با حفاظت و جلوگیری از روند شتابناک تخریب و تغییر کاربری و بعد نیز با استفاده از روشهای احیای بوم شناحتی (مانند روشهای نوین بذر افشانی هوایی با گونه های بومی) بسیار بیشتر از گذشته ضروری به نظر میرسد
نمونه ای از پوشش جنگلی احیا شده در منطقه بادونگ در بالادست سد سه دره ((Three Gorges در چین به روش بذر افشانی هوایی جهت کاهش مخاطرات طبیعی حوضه سد. (عکس: مهدی معتق)
بپذیریم که ۱۶ معادل ۳ نیست ولی با برنامه ریزی، آموزش و سرمایه گذاری مناسب میتوان پوشش های گیاهی از دست رفته در مناطق مستعد جنگلی را احیا نموده وبا تبدیل ۳میلیون به ۱۶ میلیون هکتار زندگی را به این مناطق باز گرداند. محافظت ازمناطق جنگلی باقی مانده و مقابله با فعالیتهای مخرب محیط زیستی مانند دپوی زباله در آنها وهمچنین جلوگیری از فعالیتهای سازه ای از قبیل سد سازی، معدن کاری و ویلاسازی که باعث تخریب هر چه بیشتر آنها و افزایش خطر پذیری اشان نسبت به مخاطرات طبیعی مانند سیل ورانش زمین میشود از اهمیت بسیار بالایی برخورداراست. تجربه سیل فروردین ۹۸ به ما نشان داد هر چقدر که تاکید بر حفظ پوشش گیاهی کنیم باز هم کافی نیست. جهت کنترل سیل ها لازم است در وهله نخست و قبل از ساخت هر سد و چک دم (check-dam) و سیل بندی مطمئن شویم که ماحصل بارش بلافاصله وارد جریان رودخانه نمیشود و بدون تردید مطمئن ترین وبهترین راه برای نیل به این هدف و حفظ آب، نگهداری و گسترش پوشش های گیاهی است. ازنعمت خداوندی در بارشهای ۵۰ ساله و ۱۰۰ ساله سناریو برای توجیه مصیبت های حاصل از فعالیتهای مخرب بشری درست نکنیم.
*استاد مرکز تحقیقات علوم زمین و دانشگاه لایبنیتز هانوفر آلمان
۲۳۵۲۳۷