«قانون سربازگیری» نخستینبار در سال ۱۲۹۴ شمسی مطرح و تصویب شد. وضعیت ایران در آن سالها اینگونه بود که در مجلس از این حرفها میزدند نمایندهها: «این مملکت، مملکت شیعه است، اما چرا هشت ماه پس از تجاوز عثمانی کسی در اندیشه اعزام قشون برای مقابله با آنها نیست؟ اگر فردا یک دولت قویتر به کشور حمله کند، چه خواهید کرد؟ چرا سرباز درست نمیکنید؟ چرا در فکر قشون نیستید؟ اول بیایید پسر مرا به سربازی بگیرید، همه آقایان حاضرند فرزندشان را برای حفظ اسلام و مملکت به سربازی بفرستند».
این قانون سربازگیری دوره قاجاری بر اساس قوانین «بُنیچهبندی» بود که شیوهای سنتی و قدیمی برای تأمین سرباز ارتش ایران محسوب میشد. بنیچهبندی یعنی هر دهات مقدار معینی مالیات و تعداد معینی سرباز به دولت میداد و اگر سرباز کمتر میداد باید مالیات بیشتر میداد. طبق عُرف ناشی از بنیچهها در دوره قاجار در هر روستا از هر ۱۰ جوان یکی به خدمت سربازی میرفت و «امیرکبیر» هم با همین بنیچهبندی بود که در زمان خودش یک ارتش ۵۰ هزارنفری منظم برای ایران تدارک دید.
این قانون جدید سربازگیری هم دردی از ارتش ایران دوا نکرد و ارتش ایران همچنان نیروهایش را از سربازان اجباری کمشمار و تفنگداران مزدبگیر و نیروهای قزاق و تفنگچیهای ایلات و عشایر تأمین میکرد و این یعنی ارتشی ناپایدار که در مواقع آشوب داخلی یا تهاجم خارجی که در اواخر دوره قاجار بسیار رخ میداد، ایران عملا بیدفاع بود و امنیت نبود؛ همین بود که دیگر قابل تحمل نبود!
«آشخور» یعنی چه؟
تاریخ میگوید: «از همان ابتدای مشروطه و تشکیل مجلس شورای ملی، توجه نمایندگان مردم و مشروطهخواهان به موضوع تشکیل ارتش و قشون ملی جلب شد». ولی آرزوی برخورداری از ارتش منسجم در دورههای نخست مجلس شورای ملی بهدلیل نابسامانیهای اواخر دوره قاجار و جنگِ قدرتِ مشروطه با سلطنت، ناکام ماند تا اینکه بالاخره در سال ۱۳۰۴ شمسی قانون خدمت نظام اجباری پس از بحث و بررسی فراوان در نهایت با همت «سیدحسن مدرس» در مجلس تصویب شد و از سال بعد نخستین گروه سربازان وظیفه که متولدان سال ۱۲۸۴ شمسی بودند، رفتند خدمت و شدند سرباز وطن. همانموقع تشکیلاتی با نام اداره نظام وظیفه در ارتش ایران تأسیس شد و یک پایگاه سربازگیری اجباری در تکیه دولت برپا شد که نخستین آشخورهای ایران رفتند آنجا و عکس یادگاری هم گرفتند و عکسهایشان هنوز هست!
خیلیها نمیدانند «آشخور» که مشهورترین اصطلاح در فرهنگ سربازی در ایران است، از همان دوره ابتدایی سربازگیری اجباری رواج یافت؛ روزهایی که غذای اصلی سربازان ایرانی آش بود و البته حالشان هم خوب بود بابت همین آش که هر روز به مقدار کافی برای خوردن داشتند. آن روزگاران که بسیاری از مردم نان خالی را هم با زحمت زیاد به دست میآوردند، آش غذایی مقوی و رسمی محسوب میشد و در واقع آش سربازخانهها نشانهای بود از احترامی که مردم و حکومت برای سربازان وطن قائل بودند. دلیل این مدعا هم در تاریخ هست؛ خیلی از جوانترها به دلیل سوء تغذیه و نداشتن توان بدنی کافی، رمق فعالیتهای نظامی را نداشتند و در روند سربازگیری رد میشدند؛ «نخستین کمیسیون نظام اجباری در تهران، در محل تکیه دولت تشکیل شد… ۲۸۰۰ نفر به فراخوان کمیسیون مزبور پاسخ مثبت دادند و خود را به آن مجلس معرفی کردند که از میان آنان، فقط ۱۴۸۶ نفر به خدمت سربازی اعزام شدند».
سهم همگانی در امنیت
نکته مهم درباره سربازی یا بهقول قدیمیها «اجباری» این است که موجب شد برای نخستینبار یک ارتش ملی در ایران تشکیل شود؛ ارتشی که بسیاری از خانواده و خاندانهای ایران به تناوب در آن سرباز داشتند و همه سهمی یافتند در امنیت کشور. از سوی دیگر سربازان نیز از اقوام و مناطق جغرافیایی متنوع و طبقات اجتماعی و اقتصادی مختلف کنار هم گرد آمدند و همین موضوع از نظر اجتماعی به تقویت وحدت ملی منجر شد.
بیشتر بخوانید :
قوانین نظام وظیفه در سالهای ۱۳۱۷ و ۱۳۳۵ و ۱۳۵۰ شمسی تغییر کردند و بازنویسی شدند. بعدها در سال های ۱۳۶۳ و ۱۳۹۰ نیز قانون نظام وظیفه بازنگری شد تا مطابق نیازها و شرایط روز کشور باشد. درباره خدمت نظام وظیفه همواره نظرهای متفاوتی وجود دارد ولی به هر ترتیب در ایران نیز مانند حدود ۷۰ کشور دیگر جهان، نظام سربازی اجباری برقرار است و سربازان وظیفه بخش مهمی از توانایی نظامی ایران برای تأمین امنیت ملی هستند؛ سرشان سلامت!
۲۱۲۲۰