داوود فتحعلی بیگی، بازیگر، نویسنده و کارگردان پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون درباره وضعیت معیشت بازیگران تئاتر گفت: اگر حقوق بازنشستگی ام نبود با بیش از ۴۰ سال سابقه کار، محتاج دیگران میشدم. بازیگری تئاتر علاوه بر نداشتن حقوق ثابت، بیمه هم ندارد. مقام معظم رهبری، به نمایندههای مجلس فرموده بودند که باید اقشاری شامل رافت شوند و به هنرمندان تئاتر بیمه بیکاری پرداخت شود.
وی ادامه داد: شغل اهالی تئاتر را وزارت کار قبول ندارد و آنها کارفرما هم ندارند، به هر حال اهالی تئاتر قشر زحمتکش هستند که نانشان از طریق اجرا فراهم میشود. طراح صحنه، طراح لباس و کارگردان ها، اکثرا شرایط خوبی ندارند و مستاجر هستند، شرایط خرید مایحتاج زندگی از یک سو و اجاره خانه از سویی دیگر کمرشکن است.
این بازیگر درباره عضویت بازیگران در خانه تئاتر گفت: برخی از اهالی تئاتر عضو خانه تئاتر هستند و برخی دیگر نیستند. وضعیت تئاتری ها در دوران اجرای نمایشها خوب نبود، چه برسد به الان که همه چیز تعطیل است.
وی درخصوص شغل فعلی اهالی تئاتر اظهار کرد: برخی از دست اندرکاران حرفه تئاتر، پس از تعطیلی نمایشها به شغلهای کاذب روی آوردند؛ برخی از آنان مسافر کشی میکنند، یک سری دیگر پرستار بچه شده اند و آقایان نیز پیک موتوری شده اند. زمانی که بازار کار بود، بسیاری از بازیگران، نویسندگان و کارگردانان تئاتر بیکار بودند.
فتحعلی بیگی با اشاره به تاثیر تورم بر هنر تئاتر افزود: تمرین یک نمایش، سه یا چهار ماه زمان میبرد، تا زمانی که نمایش روی صحنه برود، اجناس گران میشوند. گرانی اجناس برای طراح لباس و صحنه مشکل ایجاد میکند، چه بسا به دلیل همین تغییر قیمتها کارگردان مجبور می شود که صحنهای را حذف کند. همین گرانی و نبودن درآمد کافی باعث شده که طراحی صحنه نمایشها به حداقل برسد و خلاقیتشان خشک شود.
وی از تعطیلی تئاتر هم گلایهای کرد و گفت: هنر ما وابسته به تماشاگر است، اگر تماشاگر به دیدن نمایش نیاید، چه طور میتوان روی صحنه رفت.
این کارگردان ادامه داد: نمایش تئاتر ارزش معنوی دارد، ولی در ایران ارزش مادی ندارد. برخی از اهالی تئاتر گرسنگی میکشند و مگر چه حد توان قرض گرفتن از دیگران را دارند؟ اصلا کسی هست که پولی داشته باشد که به آنان قرض دهد؟
فتحعلی بیگی درباره نقش نهادهای دولتی در این ایام بیان کرد: انتظار داریم که به قشر آسیب پذیر تئاتر هم بیمه بیکاری تعلق بگیرد و مشکلات را به حداقل برسانند تا آنان بتوانند نفس بکشند و برخی را هم از دست گرفتن کاسه چه کنم چه کنم نجات دهند. باید برای تئاتر چاره اساسی اندیشید.