سینماسینما، سید‌ رضا صائمی:

یک هفته‌‌ای از اکران «مغزهای کوچک زنگ‌زده» نگذشته بود که در یکی از خبرگزاری‌ها تیتر زده بودند دو میلیارد تومان برای نوید محمدزاده به خاطر «مغزهای کوچک زنگ‌زده»! در ابتدا این برداشت برای مخاطب ایجاد می‌شد که این پول، میزان دستمزد او برای بازی در این فیلم است، اما متن خبر طوری تنظیم شده بود که فروش دو میلیاردی مغزها در یک هفته به دلیل حضور نوید محمدزاده است. این خبر در عین اینکه می‌تواند از ذهن و ذهنیتی هوادارانه ناشی شود که غالبا با کمی اغراق در ارتباط با سلبریتی‌ها به کار می‌رود، اما خیلی هم دور از واقعیت نیست. اگرچه کیفیت خود فیلم واجد جذابیت‌های لازم برای پسند مخاطب است، اما دور از ذهن نیست که خیلی‌ها به‌ویژه از میان نسل جوان به دلیل حضور نوید محمدزاده به تماشای آن فیلم نشسته باشند و البته جذب قصه و روایت آن هم شده باشند. وقتی به فروش فیلم‌های او از «ابد و یک روز» به بعد نگاه می‌اندازیم، متوجه می‌شویم که در این چند سال، بعد از رضا عطاران که به دلیل کمدین بودنش به فروش میلیاردی فیلم‌ها کمک کرده، حضور نوید محمدزاده هم فروش آن فیلم را تضمین کرده است. او اولین بار در سال ۱۳۹۲ با فیلم «عصبانی نیستم» رضا درمیشیان مطرح شد و بلافاصله اسمش در فهرست نامزدهای سیمرغ به ثبت رسید. گرچه سیمرغ «عصبانی نیستم» بنا به دلایلی هیچ‌وقت به دست محمدزاده نرسید، اما توجه همه را به خودش جلب کرد. او بعد از این فیلم، در عرض سه سال، شش فیلم مهم بازی کرده و دو سیمرغ گرفت. این در حالی است که او یک بازیگر حرفه‌ای است نه سوپراستار! اگر سوپراستار را با ارجاع به مولفه‌های متعارف آن تعریف کنیم، نوید محمدزاده چندان در آن تعریف نمی‌گنجد. نه تنها چهره زیبا و چشم‌های سبز و آبی ندارد، بلکه اغلب شخصیت‌هایی که بازی کرده و گریم‌هایش، زمخت و خشن است و لزوما هم نقش‌های مثبت نیست. همه این ویژگی‌ها در برابر محبوبیتی که او دارد، نشان می‌دهد آنچه به او جاذبه بخشیده، هنر بازیگری است. هنری که بخشی از آن از نبوغ فردیاش برمی‌آید و بخشی دیگر از آن برساخته تربیت و تمرین بازیگری است. نبوغی که از ضمیر ناخودآگاه تغذیه می‌کند، وقتی با شناخت و ممارست آگاهانه همراه میشود، درنهایت به بلوغ هنری در بازیگر بدل می‌شود و آنگاه این نه فقط بازیگر است که شأنیت حرفه‌ای خود را از نقش می‌گیرد، نقش هم به واسطه این نبوغ و بلوغ، هویتمند می‌شود. این هویتمندی در نسبت دراماتیک با خود نقش‌ها هم در بازی محمدزاده قابل ردیابی است. به این معنی که او تلاش میکند با تفکیک و تمایز کاراکترها از طریق بهره‌برداری درست از ظرفیت و ظرافت نقش‌ها از یک‌دستی آنها جلوگیری کرده و هویت هر نقش را از طریق یک فاصله‌گذاری درونی حفظ کند. از این‌روست که با وجود مولفه‌های مشترکی که میان محسن «ابد و یک روز» و شاهین «مغزهای کوچک زنگ‌زده» وجود دارد، از جمله اعتیاد، فقر و سبک زندگی، اما این دو کاراکتر را می‌توان از هم تمیز داد و واجد روان‌شناختی خاص خود دانست. اگر درخشش سینمای اصغر فرهادی را بیش از هر چیز در نگاه جزئی‌نگرانه او به فیلمنامه و کارگردانی بدانیم، همین جزئی‌نگری در نوید محمدزاده در شمایل و شیوه بازیگری او نمود دارد. بازی بدنی را به‌خوبی می‌شناسد و میمیک صورت او در تمام اجزایش در خدمت نقش و صورت‌بندی دراماتیک آن قرار می‌گیرد. در همین نقش شاهین به حالت راه رفتن و افتادگی رو به جلو و حرکات شل و آویزان دست‌هایش دقت کنید و آن را در کنار لحن بیان و حرف زدن و نوع نگاه و حرکات سرش به‌ویژه چشم‌های مات‌زده و گیجش قرار دهید که همه این‌ها کمک می‌کند تا شخصیت شاهین به عنوان یک آدم توسری‌خور و به قول خودش گوسفند در قالب این کاراکتر، نه تنها باورپذیر، که بارورپذیر شود و به پردازش شخصیتی نقش عمق ببخشد. اگرچه می‌توان رگه‌هایی از اگزجره شدن را در گریم او به‌ویژه در شکل دندان‌هایش شاهد بود، که با انتقاد برخی مواجه شده، اما به نظر میرسد این شمایل غیرمتعارف به او صورتی روان‌پریش و به‌اصطلاح بی‌کله بخشیده تا نماد نهادینه‌شده یک مغز کوچک زنگ‌زده باشد. بسیاری از بازیگران جوان که سوپراستارهای سینمایی هستند، هم در بیان و هم در حرکت و بازی‌های بدنی دچار ضعف‌های جدی‌اند، اما نوید محمدزاده به واسطه پیشینه تئاتری و تمرکز و توجهش به زبان بدن به‌خوبی توانسته از این ظرفیت استفاده کند. مثلا دهان نیمه‌باز و پیشانی مُهر داغ‌شده و نافرمی دندان‌هایش با کرختی و آویزانی دست‌های رو به عقبش به عنوان تمهیدات بدنی یک بازیگر، کمک کرده تا نوعی از اختلال شخصیت و حتی شمایل کم‌رنگی از عقب‌ماندگی ذهنی و رفتاری در شخصیت شاهین برجسته شود و این کاراکتر با محسن «ابد و یک روز» که صرفا یک معتاد و موادفروش است، متمایز شود. شاهین یک فرد سرخورده و پر از عقده است که سرکوب‌شدگی نیازهای انسانی او در رفتارشناسی و صورت بیرونی شخصیتش نیز متبلور شده و در واقع نوید محمدزاده تلاش کرده به کشمکش‌ها و پارادوکس‌های درونی این شخصیت و روح و روان زخم‌خورده شاهین، صورتی بیرونی، ملموس و مشاهده‌پذیر ببخشد. انگار ذهن و روان زنگ‌زده او در فیزیک و اندام و چهره ظاهری‌اش بروز کرده و از یک صورت انتزاعی به شمایلی انضمامی بدل شده. ذهنیتی که به عینیت درآمده و روح نقش در کالبد آن دمیده شده. شاهین اما از پیچیدگی‌های بیشتری از آنچه توصیف کردیم، برخوردار
است و مبتنی بر منطق داستان که از ضدقهرمان به قهرمان و از ظلمت به رستگاری می‌رسد، یک شخصیت چندلایه و چندبعدی است که فقط در سویه تاریک و سایه نقش تقلیل نیافته و باید شاهد ساحت روشن و قهرمانانه او نیز باشیم. از این‌رو پیچیدگی نقش شاهین بیش از سایر نقش‌هاست و موقعیت چالش‌برانگیز بیشتری دارد. این چندگانگی شخصیت در تنوع بازی نوید محمدزاده قابل ردیابی است. او در برابر شکور (فرهاد اصلانی) در عین این‌که دچار ضعف است، اما نوعی تخسی و یک‌دندگی دارد. در برابر امیر (نوید پورفرج) وجوه سلطه‌گرش نمایان‌تر است. در برابر شهره (مرجان اتفاقیان) غیرتی است و در برابر نوچه‌های شکور جسور و سرکش به نظر می‌رسد. رفتار ظاهری او خشن و ترسناک است، اما نوعی معصومیت و سادگی کودکانه در باطن او قابل رویت است. او در عین این‌که بی‌رحم به نظر می‌رسد، اما به‌شدت هم ترحم‌برانگیز است و این تقابل‌ها و چند قطبی‌ها البته در یک کلیت ساختاری به شخصیت شاهین انسجام می‌بخشد. و البته نقش‌آفرینی این شخصیت به واسطه همین چندلایگی دشوار می‌شود. نوید محمدزاده هم در ریاکش‌های بیرونی و هم در کنش‌های درون‌گرایانه خود با نقطه‌گذاری درست در بازی موجب می‌شود این کثرت در عین وحدت در نقطه کانونی نقش حفظ شود و این چندگانگی به چندشخصیته بودن نینجامد. همین ویژگی کمک می‌کند تا تحول شخصیتی و اخلاقی او هم واجد منطق روان‌شناختی باشد و هم باورپذیر و تاثیرگذار. به‌طوریکه مخاطب به جای پس زدن یا تنفر از این شخصیت با او همدلی کرده، یا دست‌کم به جای قضاوت یک‌سویه، او را درک می‌کند. نریشن اول و آخر فیلم با صدای نوید هم به این همراهی کردن کمک کرده است. در واقع نوع شخصیت بازی و سبک بازی محمدزاده در کنار هم کمک می‌کند تا درنهایت، رستگاری و تحول شخصیتی او توی ذوق مخاطب نزند و پذیرفته شود. حاصل دادن این باور مخاطب به دلیل بذری است که نوید محمدزاده در پرداخت و پردازش شخصیت شاهین داشته است. اگرچه شخصیت‌پردازی در متن فیلمنامه به این باورپذیری ربط مستقیم دارد، اما یادمان نرود که این باور با شکل و شیوه بازی بازیگر است که بارور شده و باورپذیر می‌شود. به عبارت دیگر، نوید محمدزاده منطق دراماتیک قصه را با درک و اجرای درست نقش تضمین میکند. او در اینجا عصبانی نیست، درگیر نوعی عصبیت است. عصبیتی که هم ریشه‌های روان‌شناختی دارد، مثل بی مهریهایی که در حق او به عنوان یک بچه سر راهی صورت گرفته و هم ریشه‌های جامعه‌شناختی که به نابه‌سامانی‌های محیط خانوادگی و اجتماعی او برمی‌گردد. همه این عوامل فردی و محیطی باید در شخصیت شاهین خود را نشان دهد و در عین حال ظرفیتی برای تحول و طغیان علیه محیط هم در او وجود داشته باشد و این همان ظرافت‌هایی است که نوید در توجه به ریزه‌کاری‌های بازی‌اش، آن را پرورش داده و از یک یاغی‌گری به طغیان علیه گذشته خود میرسد. دشواری و البته هنر بازیگری او در همین نقطه است که هم میتوان از او ترسید یا متنفر بود و هم میتوان نسبت به او دچار ترحم شد و حتی دوستش داشت. شاهین به همان اندازه‌ای که در برخی صحنه‌ها ترسناک به نظر میرسد، در برخی سکانس‌ها نیز خیلی رام و مهارشده است. نوید محمدزاده این نوسانات روحی و روانی شخصیت شاهین را نه فقط در میمیک صورت و کنش‌های رفتاری، که در لحن حرف زدن و تن صدایش هم بازنمایی میکند. صوت و صورت در کنار زبان بدن در خدمت بازآفرینی مستمر نقش در طول قصه قرار گرفته و شخصیت به‌تد‌ریج و به موازات منطق درام تکمیل میشود. تبدیل شدن یک شخصیت منفی به مثبت و یک ضدقهرمان به قهرمان نه فقط به مصالح داستانی غنی و باورپذیر، که به جنسی از بازیگری نیاز دارد که بتواند این تبدیل و تحول را در باور مخاطب بپروراند و در ذهن او حک کند. شاهین از آن نقش‌های یکدست و تک‌بعدی نیست که تا انتهای فیلم بر یک مدار بچرخد، بلکه او موقعیت‌ها و حالات روحی متفاوتی را تجربه میکند و همین مسئله به چالش بازیگری برای نوید محمدزاده بدل میشود. در طول فیلم، او موقعیت‌های روانی متنوع و متضادی را تجربه میکند. از تحقیر و سرکوب تا طغیان و سرکشی، از غیرت و تعصب تا تسلیم و پذیرش، از شیطنت و بازی‌گوشی یا افسردگی و گوشه‌گیری، از توسری خوردن تا سرکوب کردن، از احساس هویت تا حس بی‌هویتی… این تضادها و پارادوکس‌ها هر چقدر که عمیق‌تر باشد، نقش را به نقوش بیشتری می‌آراید که شاخ و برگ‌های زیادی دارد و شاهین در «مغزهای کوچک زنگ‌زده» بیش از سایر نقش‌ها و شخصیت‌های قصه واجد این ویژگی بود. نوید محمدزاده به این شخصیت هویت و اصالت بخشید و آن را به نقطه کانونی قصه بدل کرد. هنر او در این بود که از یک ضدقهرمان خلافکار، یک قهرمان نیکوکار ساخت و مخاطب را با این دگردیسی اخلاقی همدل کرد. فیلمنامه و کارگردانی به جای خود، این بازی نوید محمدزاده بود که به این نقش اعتبار بخشید و با هویتمند کردن آن، ضریب نفوذ قصه را در ذهن مخاطب تضمین کرد. بدیهی است ایفای این نقش بعد از بازی در «ابد و یک روز» دشوارتر هم بود. اینکه طوری بازی کرد که شاهین «مغزها…» تکرار محسن «ابد و یک روز» نباشد

منبع:ماهنامه هنر و تجربه

hotnewsفرهنگ و هنر6 سال پیش • dahio.com • 158



دیدگاهتان را بنویسید



مطالب پیشنهادی

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش سوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش دوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۸ راهکار برای بیشتر مثبت فکر کردن

مثبت اندیشی از رویکردهای سالم در زندگی است و توسط بسیاری از روانشناسان توصیه می‌شود. در این مطلب از لیست‌میکس ۸ راه مثبت اندیشی را با هم مرور می‌کنیم. با [...]

با این ده کتاب، خواندن رمان تاریخی را شروع کنید!

تاریخ شاید برای خیلی از ماها موضوع موردعلاقه نباشد و میل زیادی به خواندن رمان تاریخی نشان ندهیم؛ اما کتاب‌هایی در این حوزه وجود دارند که به‌قدری هیجان‌انگیزند که ممکن [...]

واقعیت های نگران‌کننده‌ای که از آن بی‌خبرید

می‌دانستید کبد با یک ضربه ممکن است از کار بیفتد؟ یا مغز بدون جمجمه آن‌قدر نرم است که از هم می‌پاشد؟ در این لیست ده واقعیت را که هر کدام [...]




ترندها