مهسا مژدهی: اردوغان در حالی که خبر بیماری اش مدام دست به دست می شود، اقدامات توسعه طلبانه اش را افزایش داده است. او در قفقاز سیاست فعالانه ای را در پیش گرفته، سوری ها را تهدید می کند و کماکان برای اروپایی ها دردسر می سازد. چند روز پیش بود که رئیس جمهور ترکیه در پارلمان این کشور خواست تا حضور نیروهای کشورش در باکو را تمدید کند مساله که در نهایت با موافقت پارلمان ترکیه نیز روبرو شد. اردوغان که آزادی قرهباغ و اراضی آذربایجان را سرآغازی جدیدی برای منطقه قفقاز می داند اخیرا به الهام علی اف وعده داده است که آنکارا در تمامی پلتفرمها از جمله گشایش گذرگاه زنگهزور از برادران آذربایجانی خود حمایت خواهد کرد. موضوعی تنش زا و مهم که می تواند سرآغاز تحولات ژئوپلتیکی مهم در منطقه قفقاز باشد. خبرآنلاین در همین راستا با سیامک کاکایی پژوهشگر مسائل ترکیه گفتگویی داشته که در ادامه آنرا می خوانید:
ما شاهد ماندن نیروهای نظامی ترکیه در باکو بوده ایم. همچنین آنکارا کمک به باکو برای پیشبرد پروژه کریدور زنگه زور را در برنامه دارد. علت این تحرکات چیست؟
سیاست خارجی ترکیه در قفقاز جنوبی در چند سال گذشته بسیار فعال شده که با ورود ترکیه به مناقشه قره باغ علنا شکل نویی به خودش گرفته و می توان گفت که ترکیه در یک مسیر نظامی تری ورود پیدا کرده. باید گفت که حمایت های همه جانبه ترکیه بود که آذربایجان را به ورود به جنگ قره باغ تشویق کرد. ترکیه نقش مهمی در حمایت از جمهوری آذربایجان برای آزادسازی مناطق داشت. بنا بر این پس از اینکه جنگ خاتمه یافت و سال گذشته توافقنامه صلح بین جمهوری اذربایجان و ارمنستان با میانجیگری ترکیه انجام گرفت، فعالیت های ترکیه در حمایت از آذربایجان نمود بیشتری پیدا کرد و بخشی از این روابط جنبه نظامی داشت. ترکیه از قبل از این هم حمایت هایی داشت و جنگ افزارهایی به باکو فروخت. همه این ها درجنگ قره باغ موثر بودند. در یک سال گذشته ترکیه چند اقدام مهم را همزمان در جمهوری آذربایجان پیش می برد.
اول اینکه همکاری های نظامی را به سمت حضور نظامی در جمهوری آذربایجان سوق داده و به دنبال استقرار طولانی مدت تر تحت عنوان حمایت از صلح و آموزش نظامی در آذربایجان است. مساله دوم اینکه اکنون جمهوری آذربایجان برای ترکیه حکم یک دالان را پیدا کرده است. تلاشی که این دو کشور برای اتصال نخجوان به خاک اصلی جمهوری اذربایجان دارند یعنی ارتباط پیدا کردن ترکیه با باکو و به دریای خزر و سپس به آسیای مرکزی که یک استراتژی بسیار مهم و راهبردی است که قرار است از ترکیه شروع شده و به چین برود.
مساله سوم بحث اقتصادی است. در حال حاضر آنکارا هم در بخش انرژی و هم سرمایه گذاری جمهوری آذربایجان فعالیت دارد و هم اینکه در همان شهرهایی که آزادسازی شده کمپانی های ترکیه نقش مهمی ایفا می کنند. مساله چهارم این است که ترکیه یک نگاه هویت طلبانه به روابط با جمهوری اذربایجان دارد. آن شعار معروف یک ملت دو کشور که از دوران حیدر علی اف بوده، اکنون رنگ جدی تری به خودش گرفته و اردوغان که بارها به باکو سفر کرده روی مسائل هویتی تاکید زیادی دارد.
مریضی اردوغان به تازگی سوژه بسیاری از رسانه ها شده است. در صورتی که بیماری او آنقدر که غربی ها مدعی هستند پیشرفت کرده باشد، اینده سیاسی ترکیه و تلاشش برای تبدیل شدن به قدرت اتمی چه وضعیتی پیدا می کند؟
دو دهه از ظهور و به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه می گذرد و در این دو دهه نقش رهبری اردوغان برای حزب و بعد از آن در شیوه های مختلف حکومت داری نقشی کاریزمایی بود. خیلی معتقدند که حزب به این نقش متکی است و حتی ممکن است در وضعیت تغییر در رهبری حزب عدالت و توسعه کسانی مثل اردوغان نباشند که بتوانند هدایتش را در دست داشته باشند. این ممکن است حزب را دچار انشعابات درونی کند یا اگر آنها نتوانند فکری برای آینده بکنند، دچار تغییرات زیادی شوند.
مساله ای که به چشم خورده این است که موقعیت عدالت و توسعه تنزل پیدا کرده است. بعد از کودتای نافرجام، اردوغان یک تغییر تاکتیکی در سیاست خود داد و با پررنگ کردن اندیشه های ملی گرایی در تفکرات حزبی، به ائتلاف با یک رقیب دیرینه یعنی حزب حرکت ملی ائتلاف کرد. ممکن است که در انتخابات اینده اما چنین ائتلافی رخ ندهد و حزب اردوغان با کاهش آرا رو به رو شود. احزاب مخالف مثل حزب جمهوری خواه خلق و حزب نیک و حزب وابسته به کردها هم وجود دارند که سیاست های عدالت و توسعه و اردوغان را مورد انتقاد قرار می دهند و خواهان تغییر در نظام سیاسی در ترکیه هستند. منظورشان این است که نظام سیاسی که چندسال پیش از پارلمانی به ریاست جمهوری تغییر کرد به شیوه پارلمانی برگردد. چون این روش جدید سیستم سیاسی را به سمت یک دیکتاتوری از سمت اردوغان پیش برده است. ادامه این وضعیت برای عدالت و توسعه ممکن است ایجاد ترکیه کند و به تنزل آرا منتهی شود. این مساله ممکن است خود حزب و شخص اردوغان را به اتخاذ سیاست های جدیدی مجبور کند.
در سال های اخیر ترکیه در فضای داخلی یک وضعیت شبه امنیتی ایجاد کرده است.در صحنه سیاست خارجی هم نظامی گری را ادامه داده و در مناطق مختلف به دنبال گسترش رویکرد نظامی است. تبدیل شدن به قدرت اتمی هم در حاشیه همین موضوعات قرار دارد.
اردوغان با توسعه طلبی های خود و رفتن به سمت باکو در رقابت های منطقه ای، تلافی شکست در سوریه را سر ایران درمیاورد؟
اینطور نیست که ترکیه در سوریه دچار شکست شده باشد. او به هرحال بخش بزرگی از خاک این کشور را در دست دارد. به همین خاطر به نظر من رفتن اردوغان به سوی سیاست های تهاجمی دلایل دیگری دارد.
با بررسی سیاست خارجی ترکیه پرسش های زیادی وجود دارد که چرا اردوغان در سال های اخیر چنین رویکرد تهاجمی را در محیط بیرونی و همجوار اتخاذ کرده. به نظر می رسد که انکارا به دنبال به دست اوردن یک نقش قوی منطقه ای است و راه آن را از مسیر تهاجمی کردن رویکرد خود تعقیب می کند. چرا که در سوریه با احساس خطر نسبت به منافع ملی اش از سوی کردها رو به رو شده بود و آنکارا عملا ورود پیدا کرد به سوریه و بخش هایی از خاک آن را به تصرف در آورده است.
ترکیه به دنبال افزایش قدرت خود است و این کشور به سمت نقش جدیدی سوق داده شده است تا نقش فعال و پویاتری در منطقه داشته باشد. یکی از رقبای ترکیه را می توان ایران قلمداد کرد. این مسائل در تقابل با ایران نیست. بلکه در افزایش نقش و توان منطقه ای ترکیه به عنوان قدرتی بلندپرواز تعریف می شود. روابط ترکیه و ایران از یک اصول مشخص پیروی می کند اما رقابت های منطقه ای هم پابرجا هستند.
>>> این مطالب را هم بخوانید:
پشت پرده یک مناقشه مرزی؛ چه توطئهای علیه ایران در جریان است؟
رمزگشایی از یک تنش مرزی؛ هدف گرفتن امتیازی جدید از ایران است؟
ارمنستان: کامیونهای ایرانی از جاده جدید استفاده کنند/عوارض هم نمیخواهیم
311312/23